به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۹

     اسماعيل وفا يغمايي
پنج رباعى

(به ياد دكتر حسين فاطمى)
سرمست! شه، از غلغله ى پيروزى
از بعد تو چندين شبكى!! يا روزى
غافل كه به پيروزى خود مغلوبست
اما تو به مغلوبى خود پيروزى
***
اندر شب اين ديار خورشيدى نوز
يك قصه، ولى زنده به لبها تو هنوز
بينيم ترا كه زنده اى در فردا
گويند اگر چه: كشته شد در ديروز
***
در آتش و باد و آب و خاك ايران
 از بحر خزر تا به بسيط عمان
 در پرچم پر غرور در باد، وزان
ياد تو هميشه زنده و جاويدان
 ***
هر روز! هنوز! بر سر دارى تو
يا آنكه كشان كشان به بازارى تو
در كارگه شرافت اى شير شهيد
اندازه و پيمانه و معيارى تو
***
 ياران! چو سرى باز به ميخانه زنيد
 تا باز شبى باده ى جانانه زنيد
 با نام بلند او كه پيمان نشكست
 پيمانه به پيمانه به پيمانه زنيد

 (ششم نوامبر 2005)

    اسماعیل وفا یغمایی

راز یک ترانه وهیولا تنهاست

عرض کنم خدمت دوستان که: در هنگامه دندان تیز کردن و بسیج تمام عیار رژیم در وحشت از مردم ایران، و در هنگامی که آقایان کروبی و موسوی در هراس از خونریزی( انگار این حکومت در شرایط غیر تظاهرات آرام مینشیند و خون نمیریزد و این سی و چند سال منجمله در دوران وزارت آقایان موسوی و هاشمی و خاتمی که هر سه هم بحمدالله سبزند آن مایعاتی که از پیکر هزاران کشته بر خاک ریخته خون نبوده و آب بوده است!) و در حول و حوشی که حاکمان همین دیروز 900 نفر را که 300 تایشان زنان بودند دستگیر و روانه زندان کردند، رفیقی برای من فیلم ترانه جدیدی از سه خواننده یعنی ستار و شماعی زاده و شیفته را فرستاده و نوشته بود گوش کنم. 
فقیر بیشتر موزیک خالص گوش میکنم، بدون صدای آدمیزاد،انتخابهای اول من هم شوپن است ئ باخ و کسائی و جلیل شهناز و یاحقی و اگر بخواهم صدای آدمیزاده را بشنوم میروم سراغ قدیمیها و کلاسیکها مثل خوانساری و بنان وقوامی و مرضیه و بهبود اف. موزیک جدید ما اگر این کثافات حاکم نازل نشده بودند می توانست به مدد بزرگانی چون ویگن ، و امثال داریوش و گوگوش و منجمله ستار و شماعی زاده و بسیاری دیگر راه به مقصد درستی ببرد ولی با ظهور جمهوری ملا ، موزیک جدید در داخل کشور به نظر من در بخشی، سر از روضه خوانی مدرن در آورد و در خارج سر ازموزیک معروف به لوس آنجلسی که شکل و محتوایش آزار دهنده است و گوش دادنش توهین است به گوش و شعور و عاطفه و اخلاق، و برادر دو قلوی همان روضه خوانی مدرن است با این تفاوت که آن یکی مذهبی است و این لامذهب، اما با تمام اینها نشستم و ترانه سه صدائی را گوش کردم. دو باره و سه باره. نه بخاطر سطح بالا یا پائین اش! بلکه بخاطر اینکه این سه خواننده در میان مردمشان ایستاده اند و برای آنها و از درد آنها می خوانند. این سه خواننده نه انقلابی اند و نه ادعایش را دارند ولی در امواج این یکی دوساله و در کنارتمام شورها ی بپا شده منجمله دیدیم که خوانندگان و هنرمندان مملکت ما از شجریان و ناظری و گوگوش گرفته تا شماعی زاده و ستار و شیفته و دهها تن دیگر برای مردم و آزادی و میهن شان و لااجرم علیه حکومت ملایان خواندند و میخوانند. تا یکسال قبل چنین چیزی سابقه نداشت و از یکسال قبل تا حالا شاهد بسیاری چیزها و منجمله این نوع کارها هستیم. نمی خواهم زیاد بنویسم و چیزهائی را که میدانید تکرار کنم ولی میخواهم بگویم بعد از آن خط کشی پارسال میان مردم و حکومت نورافکنی روشن شد و صحنه را منور کرد که نشان داد و همه دیدند و باور کردند هیولا تنهاست. بد جوری تنهاست. البته بسیجی و شکنجه گر و جلاد سلخ و توپ و تانک و ماشین و موتور و چماق و پول وخیلی چیزهای دیگر دارد. بیش از آنهائی که ما فکر میکنیم دارد ولی بد جوری تنهاست و خودش هم می داند تنهاست و تنهائی یک رژیم با خودش یعنی این که پوسیده و بوی گندش بلند شده است و فقط می تواند با سرکوب ادامه دهد، اما تا کی و چه اندازه؟ بخصوص که این تنهائی معنای دیگرش این است ملت و مردم دارند یکی میشوند و اتمها و ملکولهایشان دارد مثل اتمها و ملکولهای پیش از انفجار بیگ بنگ بهم میچسبد و هم جهت میشود و بعدش بالاخره انفجار خواهد بود. یعنی با این رژیم جبری جز انفجاروجود ندارد. من نمیدانم رهبر و ولی فقیه چه فکر میکند ولی میدانم دارد اشتباه تمام دیکتاتورها را مرتکب میشود یعنی اینکه فکر میکند :میشودنه تنها بطور کوتاه مدت به سر نیزه تکیه داد، بلکه امکان این هست که در دراز مدت روی سرنیزه نشست! و حکومت کرد. رهبر اگر برود و ازسرنوشت بخصوص قسمتهای پائینی دیکتاتورهائی که روی سر نیزه نشستند عبرت بگیرد شایدطور دیگری عمل کند و اگر به ترانه ساده ستار و شماعی زاده و شیفته گوش کندشاید بفهمد که تنهاست و این مردمند که می آیند و می خوانند و سرانجام روزی یا شبی دسته جمعی در رزم سرنوشت می جنگند وآنگاه فرو رفتن سر نیزه و نعره پایانی دیکتاتوری دیگرو قهقهه رندانه شادروان ایرج میرزا از جهان مینوی که: گوئی که فرو رفت بر او نیشتر از من...

اسماعیل وفا یغمایی
منبع: سایت دیدگاه