به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۹

رهبرانی که «چهره» بودند و هستند
                   چهره‌ها!


با منشی که از «چهره‌ها» سراغ داریم باید مطمئن شد که هیچ وقت موضوع لغو تظاهرات بازگو نخواهد شد اما خودتان را برای بوق‌های «نظام» در هفته آینده آماده کنید وآیا کسی باز علاقه‌ای به خواندن بیانیه دارد؟!
این که بدانیم شنبه و یکشنبه صبح روزنامه کیهان چه می‌نویسد، گاهی آدم را غلغلک می‌دهد. حتماً نخواهد نوشت که کسی مردم را برای خطری که در تظاهرات آنها را تهدید می‌کرد بیرون نیامدند.
اما لابد خواهد نوشت که باردیگر «فتنه» به سرانجام نرسید و از آنجا که ۳۱ سال است که «نظام» از کلمه «مردم» سرمایه می‌گذارد و خرج می‌کند، خواهد نوشت که «سران فتنه» متوجه شدند که مردم پشت «نظام» هستند و حافظ امام و غیره و چقدر تبلیغ خواهد نمود که ما پیش بینی می‌کردیم که «دشمن» شکست خورده است و نمی‌تواند کاری کند. سرلشگر بسیجی «فیروزآبادی» چقدر خوشحال خواهد شد که پیش بینی‌اش به تحقق نشست و خیلی اتفاقات دیگر که تبلیغ نظام خواهد شد. به ویژه اینکه یک تحریم دیگر هم به مجموعه «تحریم های بی اثر» اضافه خواهد شد.
حتماً نخواهد نوشت که وزارت کشور اجازه راهپیمایی را نداده است و حتماً خیلی چیزهای دیگر را نخواهد نوشت...
تردید و نهایت عدم انجام راهپیمایی، اما، بعد خارجی فراتری را خواهد داشت. «نظام» قیافه حق به جانب خواهد گرفت و احتمالاً سخنگوی نظام که حکم ریاست جمهوری نیز دارد باز از جیب و سکوت مردم خرج خواهد کرد و خواهد گفت که امت اسلامی ایران، اگرچه اختلاف نظر دارند، اما هنگامی که برای انرژی هسته‌ای خود مانع تراشی غرب را دیده‌اند، از خواسته‌های خود صرفنظر کردند و همه باز هم متحد شدند تا به «دشمن» بگویند که «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست!» و چه دهن کجی بزرگی خواهد شد.
صراحتاً می‌گویم که قصد انتقاد از دو «چهره» شاخص یک سال اخیر ایران را ندارم و فعلاً در مورد اینکه آیا می‌توان جنبشی را بدون «هزینه» به جلو برد و اینکه این «هزینه» چه باید باشد بحثی نخواهم کرد و بعداً در فرصت مساعدی آنرا بازگو خواهم کرد، اما می‌توانم انتقادی را که همواره به عزیزان «رهبر» جنبش داشته‌ام را بار دیگر بیان کنم که نه جنبش و نه رهبران فرضی آن، هیچ یک برنامه‌ای برای آینده نداشته‌اند و ندارند، همانگونه که برای کاندیداتوری ریاست جمهوری نداشتند. به عبارت دیگر این بحث قوت خواهد گرفت که هیچ یک از این دو عزیز بزرگوار، اصولاً رهبر جنبش نبوده‌اند و فقط به دنبال مردم و به عنوان یک «چهره» روان بودند و «ناخواسته» به جلوی جمعیت راه یافتند. مشکلات خاص این دو «چهره» در دوران تصدی‌گری ایشان در دهه‌های گذشته و همچنین پایبندی آنها به برخی اصولی که خوشایند عام نیست نیز ضعف آنها را کم و بیش عیان‌تر کرد. یعنی مجدداً عامه مردم ترجیح دادند که «بین بد و بدتر» یکی را انتخاب کنند و این رنج دیرینه مردم ایران است که معلوم نیست چه زمانی قرار است این معضل حل شود و البته باز هم ثابت شد که این روش، روش مؤثری نیست و به شدت متزلزل است.
دو اتفاق ناخوشایند دیگر هم در جریان است. اول اینکه بخش «خاکستری نشین» که آقای موسوی در دیدار با اعضای نهضت آزادی اعلام کرده بود آنها را باید به صحنه آورد، در یک شکست ذهنی دیگر به مدت حداقل ۳ سال دیگر به حاشیه خواهد رفت و منتظر انتخابات آینده خواهد شد. دوم اینکه تعدادی از نیروهای نیمه فعال جنبش که با ذهن خود درگیر بوده‌اند، این منش «چهره‌ها» را شاید در حکم عقب نشینی تلقی کنند و به بخش خاکستری نشین تبدیل شوند، چرا که عایدی آنها از جنبش تقریباً صفر شد.
در نمود خارجی هم شاید بسیاری از قدرت‌های جهانی تعجیل بر «تحریم» را مبنایی برای فشار مردمی در این روزها می‌پنداشتند که این هم به باد رفت. شاهد مدعا هم آن است که اگر تحریم ها تأثیر محکمی بر روی دولت می‌داشت، نیازی به چهار دوره نبود و شورای امنیت نیز خوب می‌داند که «مردم» هدف این تحریم‌ها بودند و باید بر اینکه «تحریم‌ها پشیزی ارزش ندارند» از سوی رئیس دولت، تأکید کرد.
قبول کنیم که این برای بار دوم در طول یک سال است که قیافه مردم در یک «شنبه»ی به یادماندنی دیگر، کش آمده است و توان فکری آنها گرفته خواهد شد. بعداً می‌توانیم در مورد «بایدها و نبایدها»ی یکسال اخیر صحبت کرد و به این نقطه رسید که آیا لغوکردن راهپیمایی، یک تاکتیک بود، ترس بود و یا تسلیم بود و یا اینکه باز «نظام» گروگانگیری کرده و این بار از داخل کشور و آزادی ۸۰ نفر زندانی یک سال پیش را منوط به عدم برگزاری تظاهرات. فعلاً کسی چیزی نمی‌داند و با منشی که از «چهره‌ها» سراغ داریم باید مطمئن شد که هیچ وقت هم این موضوع باز نخواهد شد اما خودتان را برای بوق‌های «نظام» در هفته آینده آماده کنید و آیا باز کسی علاقه ایی به خواندن بیانیه دارد؟!
منبع: سایت خودنویس