به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۹۳

مروري بر رسمي سنتي در جامعه در حال گذار

 جهيزيه داشتن يا نداشتن، مساله اين است
آزاده باقري
تهيه جهيزيه از طرف خانواده عروس، از جمله آداب و سنني است كه از سال‌هاي دور در بين ايراني‌ها رواج داشته است. البته بماند، جهيزيه‌يي كه در اين سال‌ها دختر به خانه بخت مي‌برد با جهيزيه‌يي كه مادر همان دختر به خانه برده بود، زمين تا آسمان فرق مي‌كند. جهيزيه از جمله سنت‌هايي است كه به نوعي قرار بوده به عنوان كمك براي تامين نيازهاي اوليه زندگي زوج‌ها در ابتداي زندگي مشترك شان وجود داشته باشد. اما اين روزها به خاطر تنوع در وسايل مختلف خانه و همچنين چشم و هم چشمي‌هاي موجود، شاهد آن هستيم كه روز به روز اين سنت مفيد به يك معضل بزرگ در بين خانواده‌ها تبديل شده، به گونه‌يي كه از يك طرف پدر خانواده عروس، براي تامين جهيزيه، مجبور است هزينه بسيار زيادي را به دوش بكشد، از طرف ديگر خانواده داماد در قبال اين جهيزيه، بايد هزينه هنگفتي بابت خانه و مراسم عروسي مفصل بپردازد.
همين هزينه‌هاي كمرشكن اوليه‌يي كه براي شروع يك زندگي بايد پرداخت شود، موجب شده تمايل به ازدواج و شروع زندگي مشترك هم در بين خانواده‌ها و هم در بين دختر و پسرها روزبه‌روز كاسته شود.


با وجود آنكه پدرم در اين سن بايد استراحت كند، براي تامين هزينه چهار دخترش هنوز هم مجبور است كار كند. ما چهار دختر هستيم. دوتا از خواهرهايم ازدواج كرده‌اند. پدرم براي تامين جهيزيه آنها فشار بسياري را تحمل كرد. بنده خدا تا از زير قسط و قرض اين جهيزيه راحت مي‌شود، تازه نوبت به سيسموني مي‌رسد و اين دايره همچنان ادامه دارد

پدر و مادرها در ايران براي فرزندان شان خيلي زحمت مي‌كشند. در هيچ كجاي دنيا پدر و مادرها اينقدر در قبال فرزندان شان احساس مسووليت ندارند. در ايران پسر وقتي مي‌خواهد ازدواج كند، خانواده‌اش بايد هزينه زيادي براي عروسي و تهيه خانه بپردازند. خانواده دختر هم براي جهيزيه بايد هزينه كند. تازه بعد از آن وقتي اولين فرزندشان به دنيا مي‌آيد، بايد سيسموني هم بدهند.



معادله چند مجهولي سنت مهريه، گراني و تورم با نسبت درآمد بهانه اين گزارش است. با چند نفر از دختراني كه در شرف ازدواج بودند، به گپ و گفت نشستيم، دختراني كه متعلق به گوشه‌هاي متفاوت شهر بودند، از خزانه و تيمچه حاجب‌الدوله در بازار تهران تا قلهك تا كارمند شركت هواپيمايي تا زن خانه‌داري كه هنوز بعد از گذشت سال‌ها با جهيزيه‌يي كه پدرش به زحمت آن را فراهم كرده بود، زندگي مي‌كند. هر كدام مشكلات خاص خودشان را عنوان كرده‌اند و تنها مشكل مشترك همه آنها، هزينه‌هاي بالايي است كه هر قشر بنا به درآمدشان متحمل مي‌شوند، يكي با درآمد 800 هزار توماني بايد از پس اين هزينه كمرشكن برآيد و ديگري با درآمد بالاي ماهي 10 ميليون تومان.



سوالاتي كه دختران اين گزارش به آن پاسخ داده‌اند، در خصوص اعتقادشان به جهيزيه است، سنتي كه از ديرباز برجا مانده و حالا شده خاري در چشم پدران و مادرانشان. نتيجه گزارش، لازم بودن جهيزيه از نگاه 80 درصد اين جمعيت آماري است، اما به شيوه درستش.



خزانه، محله‌يي در جنوب تهران

كم نيستند كساني كه تمام روز را براي به دست آوردن درآمدي اندك، جهت گذران زندگي شان كار مي‌كنند. افرادي كه با داشتن خانواده‌يي پر جمعيت سعي بر اين دارند كه علاوه بر گذران روزمره زندگي، آنها را نيز تامين و حداقل نيازهايشان را برطرف كنند. خزانه يكي از محله‌هاي جنوب شهر تهران است كه مردمي كم درآمد با خانواده‌هاي شلوغي دارد. براي پرس‌وجو به آنجا رفتيم. اسمش افسانه است و مي‌گويد در اين محله در خانه‌يي اجاره‌يي زندگي مي‌كند. يك دختر دو ساله هم دارد. شوهرش كارگر ساختمان است. وقتي از او درباره جهيزيه مي‌پرسيم مي‌گويد: «بودن جهيزيه خوب است اما به اندازه، جهيزيه نباشد كه نمي‌شود. آن وقت عروس و داماد براي شروع زندگي مي‌خواهند چه كار كنند؟» او ادامه مي‌دهد: «پدرم نقاش ساختمان است و آنچه در توان داشت براي تهيه وسايل جهيزيه من صرف كرد. شوهرم هم در قبال اين جهيزيه، عروسي معمولي و خانه‌يي نزديك خانه مادرم كرايه كرد.»

فرنوش 26 سال دارد و هنوز ازدواج نكرده است. با او هم صحبت مي‌شويم مي‌گويد: «به هر حال جهيزيه سنتي است كه سال‌هاست وجود دارد. بودن آن هم بد نيست. به هر حال خانواده داماد اگر از خانواده عروس انتظار جهيزيه دارد بايد آنها هم خانه اين زندگي را تامين كنند.»

الهه دوست فرنوش است و انگار منتظر است تا از او سوال كنيم. الهه هم مجرد است. وقتي از او سوال مي‌كنيم مي‌گويد: «به نظر من به جاي اينكه در زمينه جهيزيه چشم و هم چشمي بكنيم، بهتر است كه خانواده‌ها صادقانه با هم برخورد بكنند. ببينند از نظر مالي چقدر توان دارند و مي‌توانند براي تهيه جهيزيه و خانه هزينه كنند. نه اينكه به هم فشار بياورند و انتظار بيجا داشته باشند.»

فهميه خانم در همان محله آرايشگاه دارد و 15 سالي مي‌شود كه ازدواج كرده و ثمره اين ازدواج يك دختر است. او مي‌گويد: «جهيزيه بايد باشد، چه كسي گفته جهيزيه سنت بدي است و نبايد باشد. تازگي‌ها مي‌بينم دختران جواني كه به آرايشگاه مي‌آيند، مي‌گويند دختر و پسر بايد با هم زندگي‌شان را بسازند. با اين وضع گراني و درآمدهاي كم، دختر و پسري كه تازه زندگي شان را شروع كرده‌اند چطور مي‌توانند با هم آن را بسازنند؟» او مي‌گويد: «من 15 سال است كه ازدواج كرده‌ام و تا امروز با وجود اينكه هم خودم و هم همسرم كار مي‌كنيم و تنها يك فرزند دارم، نتوانستم وسايل خانه‌ام را عوض كنم و با همان وسايل جهيزيه‌ام داريم زندگي‌مان را مي‌گذرانيم. فكرش را بكنيد اگر همين‌ها را هم نداشتيم، تا الان هم نمي‌توانستيم تهيه شان كنيم.»

مريم مي‌گويد: «پدرش پنج سال است كه بازنشسته شده و چهار دختر هستند.» با ناراحتي سوالمان را اينطور پاسخ مي‌دهد: «با وجود آنكه پدرم در اين سن بايد استراحت كند، براي تامين هزينه چهار دخترش هنوز هم مجبور است كار كند. ما چهار دختر هستيم. دوتا از خواهرهايم ازدواج كرده‌اند. پدرم براي تامين جهيزيه آنها فشار بسياري را تحمل كرد. بنده خدا تا از زير قسط و قرض اين جهيزيه راحت مي‌شود، تازه نوبت به سيسموني مي‌رسد و اين دايره همچنان ادامه دارد. من و خواهرم هنوز در خانه هستيم و نمي‌دانيم چطور مي‌خواهد از پس هزينه جهيزيه و ديگر مخارج بربيايد.» او مي‌گويد: «خود من به شخصه وقتي مي‌بينم پدرم اينقدر تحت فشار است دلم نمي‌خواهد ازدواج كنم. يا اگر هم خواستم ازدواج كنم، تامين جهيزيه‌ام را خودم بر عهده بگيرم. اما وقتي با مادرم اين موضوع را مطرح مي‌كنم مي‌گويد مي‌خواهي آبروي ما را بين فاميل و همسايه‌ها ببري؟»


قلهك، محله‌يي در شمال تهران

براي سوال از كساني كه در شمال شهر زندگي مي‌كنند، سري به قلهك زديم. غزاله، زن 28 ساله‌يي است كه به تازگي يك پسر به دنيا آورده و مي‌گويد: «پدر و مادرها در ايران براي فرزندانشان خيلي زحمت مي‌كشند. در هيچ كجاي دنيا پدر و مادرها اينقدر در قبال فرزندانشان احساس مسووليت ندارند. در ايران پسر وقتي مي‌خواهد ازدواج كند، خانواده‌اش بايد هزينه زيادي براي عروسي و تهيه خانه بپردازند. خانواده دختر هم براي جهيزيه بايد هزينه كند. تازه بعد از آن وقتي اولين فرزنداشان به دنيا مي‌آيد، بايد سيسموني هم بدهند كه در اين زمانه به خاطر آمدن اسباب بازي و وسايل مختلف براي نوزادان، هزينه سيسموني كم از جهيزيه ندارد. واقعا پدر و مادر ما چه گناهي كردند كه تا زمان پير شدن هم نمي‌توانند روي آسايش را ببينند؟»

هانيه 33 سال دارد و پنج سالي مي‌شود كه ازدواج كرده و در يك شركت كار مي‌كند. او مي‌گويد: «سنت‌هاي ما بد نيستند. متاسفانه اين خود ما هستيم كه آنها را بد مي‌كنيم و كاري مي‌كنيم كه از آن زده بشويم و در نهايت سنت‌گريز بار بياوريم. به نظر من جهيزيه خوب است؛ اما در قبال آنچه كه پسر براي شروع يك زندگي مايه مي‌گذارد. مثلا پسر مي‌تواند يك عروسي معمولي با يك خانه اجاره‌يي تامين كند؛ دختر هم بايد به همان اندازه براي جهيزيه هزينه كند. اينطور باشد به هيچ كس فشار نخواهدآمد.»

از سارا كه درباره جهيزيه سوال مي‌پرسيم، اعتقاد دارد جهيزيه مي‌تواند پشتوانه‌يي براي زن باشد. 38 سال دارد و با دو دختر، خانه‌دار است: «به نظر من جهيزيه شايد براي مرد چندان مفيد نباشد اما وجودش از اين جهت كه زن احساس مي‌كند نقشي در زندگي دارد، بد نيست».

فاطمه اما به هيچ عنوان به جهيزيه اعتقاد ندارد. او در يك شركت هواپيمايي كار مي‌كند و معتقد است در اين زمانه‌يي كه دختر و پسر كار مي‌كنند، هيچ دليلي ندارد كه خانواده‌ها براي شروع زندگي آنها هزينه كنند: «ديگر بايد بپذيريم كه زمانه عوض شده است. همه‌چيز مانند قبل نيست. در زمان‌هاي گذشته، دخترها نه تحصيل كرده بودند و نه كار مي‌كردند. براي همين پدر آنها وظيفه داشته كه وقتي دخترشان را به خانه بخت مي‌فرستند، وسايل زندگي‌اش را هم تامين كنند. پسرها هم در سن كم تصميم به ازدواج مي‌گرفتند. براي همين پدر پسر هم بايد براي شروع زندگي كمك‌حال پسرش باشد. اما در اين زمانه كه دختر در 28 سالگي ازدواج مي‌كند و پسر در 35-30 سالگي و هر دو كار مي‌كنند و درآمد مستقل دارند، آيا درست است باز هم در تامين مخارج زندگي آنها پدر و مادرها وارد شوند؟»


بازار تيمچه حاجب‌الدوله

بازار اول هفته و آخر هفته، صبح و عصر نمي‌شناسد. در تمام روزهاي هفته شلوغ است و پر رفت و آمد. تيمچه حاجب‌الدوله در بازار، بورس لوازم خانگي است و به قول معروف قلب تپنده بازار لوازم خانگي محسوب مي‌شود. تقريبا هركس بخواهد براي جهيزيه لوازم خانگي مانند لوازم برقي، ظروف تفلون و چيني، كريستال و... تهيه كند سري هم به اين سمت بازار مي‌زند.

يكي از اين بازاري‌هاي تيمچه كه لوازم برقي مي‌فروشد، مي‌گويد: «غير از يك ماه رمضان و دو ماه محرم و صفر، اين راسته هميشه شلوغ و پر رفت و آمد است. تازه عروس‌ها با خانواده براي خريد جهيزيه مي‌آيند. البته چند وقتي مي‌شود كه واقعا بازار خوابيده و قدرت خريد مردم پايين آمده است اما به هر حال باز هم مردم براي خريد به اينجا مي‌آيند. چون جهيزيه رسمي است كه هنوز در بين همه خانواده‌ها وجود دارد و فكر نكنم به اين زودي‌ها فراموش شود.»

پريا با مادرش آمده تا لوازم جهيزيه‌اش را بخرد و مي‌گويد آخر شهريور عروسي‌اش است: «به‌شدت به جهيزيه اعتقاد دارم. در كشورهاي اروپايي و پيشرفته، خانواده دو طرف به فرزندان خود جهت شروع زندگي پول مي‌دهند و آنها هم بسته به نيازشان از آن پول استفاده مي‌كنند.» او مي‌گويد در كشورهاي پيشرفته، خانه‌ها مبله هستند و به همين خاطر نياز به جهيزيه و لوازم خانه ندارند: «زن و شوهرها در كشورهاي پيشرفته بايد يك خانه تهيه كنند كه از طريق پولي كه از خانواده‌ها مي‌گيرند و با پس‌انداز خودشان آن خانه را تهيه مي‌كنند. خانه‌ها در اروپا مبله هستند. براي همين شما كه وارد هر خانه بشويد، ديگر نياز نيست كه با خود وسايلي هم تهيه كنيد».

مونا نيز پاييز عروسي‌اش است و با پدر و مادرش براي خريد جهيزيه آمده‌اند: «من مي‌گويم يا پول هزينه عروسي و جهيزيه را دو طرف خانواده به ما بدهند تا خودمان هر آنچه لازم است را بخريم يا حالا كه اين پول را نمي‌دهند من هم مي‌خواهم جهيزيه خوب و چشمگيري بخرم. چون به هر حال جهيزيه غير مد روز به درد نمي‌خورد و يك جور كسر شأن است.»

رويا نيز تازه نامزد كرده و هنوز تاريخ ازدواج را مشخص نكرده‌اند. براي تهيه جهيزيه به بازار آمده است تا زمان كافي براي انتخاب داشته باشد: «به نظر من جهيزيه خوب است، سنتي است كه به زندگي‌ها كمك مي‌كند اما اينكه مي‌گويند اجباري است و بايد باشد را نمي‌فهمم. اصلا به نظر من اينكه پسر و دختر با هم وسايل زندگي‌شان را بخرند، خاطره‌انگيز‌تر است. اما متاسفانه يا خوشبختانه هم خانواده من و هم همسرم سنتي هستند و دوست دارند طبق آداب و سنن پيش برويم».

شقايق سال پيش ازدواج كرده است و حالا براي تكميل بخشي از لوزام خانه‌اش به بازار آمده است. انگار دل پري دارد و مي‌گويد: «جهيزيه خوب است به شرط اينكه داماد و خانواده آنها هم در بخشي از مخارج زندگي مشترك كمك حال باشند، نه مثل ما. اگر من همسرم را دوست نداشتم به هيچ عنوان نمي‌توانستم خانواده‌اش را تحمل كنم» او سفره دلش باز مي‌شود و ما هم اجازه مي‌دهيم تا از مشكلاتش در اين زمينه بگويد: «خانواده همسرم نه براي تهيه خانه و نه مخارج عروسي هيچ كمكي نكردند. چون من تك‌دختر بودم پدرم علاوه بر اينكه به من جهيزيه داد، خانه‌يي هم برايم خريد البته خودم هم پس‌اندازي داشتم كه به او كمك كردم. خرج عروسي را هم خودم با كمك همسرم پرداخت كرديم. به خاطر اينكه به پدرم فشار نيايد خرده‌ريزهاي جهيزيه‌ام را ديگر نخريديم. چون خودم و همسرم با هم كار مي‌كنيم اين خرده‌ريزها را هم داريم يواش يواش تكميل مي‌كنيم.» او مي‌گويد: «خانواده همسرم از نظر مالي مشكلي ندارند. براي همين من بيشتر ناراحت مي‌شوم كه چرا حتي يك قدم براي عروسي تنها پسرشان برنداشتند. درصورتي كه نه با من و نه با پسرشان مشكلي ندارند.»

شادي 32 سال دارد و در يزد زندگي مي‌كند. به تازگي عقد كرده است و براي خريد جهيزيه به تهران آمده و مي‌گويد: «جهيزيه خيلي خوب است اما نبايد به گونه‌يي باشد كه به خانواده‌ها فشار وارد شود. واقعا جهيزيه نمي‌تواند كه نباشد. در شهرستان اگر جهيزيه نداشته باشي برايت حرف درمي‌آورند براي همين، بي‌جهيزيه امكان ندارد.»


جهيزيه خوب است اما به شرطها

با توجه به جامعه آماري 100 نفره‌يي كه در اين گزارش از اقشار مختلف جامعه از كم درآمد، بازاري و پر درآمد صورت گرفت، به نظر مي‌رسد حدود 80 درصد آدم‌ها، به جهيزيه اعتقاد دارند البته در اين گفت‌وگوها به اين نتيجه نيز رسيديم همه به جهيزيه معقول در قبال خانه و مراسم عروسي معقول معتقدند. همان افرادي هم كه مي‌گفتند جهيزيه نبايد باشد يا به اين خاطر بوده كه مي‌گفتند خود پسر و دختر بايد آن را تامين كنند يا اعتقاد داشتند به پدر و مادرها نبايد تا آخر عمرشان فشار وارد شود و بار فرزندداري‌شان را تا گور به دوش بكشند. به هر حال بايد پذيرفت كه همه زوج‌هاي جوان براي اينكه بتوانند زندگي مشترك‌شان را شروع كنند به حمايت و پشتيباني نياز دارند. اما چه بهتر كه اين حمايت‌ها به چشم و هم‌چشمي، رقابت و توقعات نابجا تبديل نشود.
روزنامه اعتماد