به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۹۳

جنبش زنان بزرگترین حامی خود را از دست داد


او زن بود، شاعر بود، مستقل بود،...
 مدیحه سرا و مجیزگو نبود

سیمین بهبهانی، حامی بزرگ جنبش زنان امروز از میان ما رفت. او با لحن و کلامی به غایت لطیف و گاه تیز و برنده چون شمیشر صیقل خورده، می سرود. 

سروده های غنایی و پُر معنایش هر کدام به تنهایی، با یک کتاب جامع و ارزنده، برابری می کند. سیمین بهبهانی، زنی خوش سخن، آراسته، و بی ادعا، که عاشق مردم سرزمین اش بود سرانجام تبدیل به راوی بزرگ خیزش و جوشش مردمان اش شد. آفریده ها و میراث گرانقدرش، او را در تاریخ شعر و ادب و جنبش زنان، ماندگار و یگانه کرد.

از غربت، دستگیری، اعدام، خیزش مردم و... هم چون وقایع نگاری پُر قدرت، به زبان ساده و صیقل خورده می سرود. او بذر امید و سازندگی را در قلب ایرانیان می کاشت.
در هیچ مقطعی از رویدادهای تاریخی نیست که سیمین به بانگ بلند و رسای خود نسروده و نخروشیده باشد، و از این رهگذر، جان تازه ای به هم جنسان خود ندمیده باشد. نفس اش گرم، کلامش نافذ، و همچون تصویرگری ماهر، حوادث روزمره را به تصویر می کشید. شعرهای سیمین، کلام صرف نبود، نقد بود، خروش بود؛ فغان بود، دنیایی از جنبش درونی و دلمشغولی، همدلی و همراهی بود. این گونه تحت تأثیر اتفاقات دردناک جامعه توانست اشعار غنایی و عاشقانه اش را به روایت زندگی و حوادث روزمرۀ مردم ارتقاء دهد.
سیمبن با ذکاوت و قریحه ی شاعرانه خود و درک عمیق انسانی اش، با مردمی که با خوشی ها و ناخوشی ها درگیر بودند همراه می شد و عملا صدای رسای آنها می شد: از جنگ ویرانی، از موشک باران، از خشونت های خیابانی، از تبعیض های تحمیلی، از سنگسار زنان، از روسپیگری و فقر و... سخن می گفت و به همین دلیل، اشعارش حرف دل مردم بود و لاجرم بر جان مردم می نشست. هیچگاه قلم اش از بیان و بازتاب سازندگی و مقاومت و آینده ی امیدبخش نسل جوان، کوتاه و کم رنگ نشد. و به بیراهه نکشید.
او زن بود، شاعر بود، مستقل بود،... مدیحه سرا و مجیزگو نبود. هرجا بی عدالتی و ستمی بود اشعار سیمبن بهبهانی افشاگر آن بود. زندگی او گرچه تحت نظر و همواره زیر فشارهای روانی قرار داشت اما سیمین، این زن صبور و پُرطاقت که سالیان دراز سینه مهربانش را سپر بلاها کرده بود طبعاَ اهل کرنش و گردن فرودی نبود، در هر شرایطی سخن حق خود را با شهامت بیان می کرد. نه فقط شاعران، روشنفکران، مدعیان، یا صرفاَ مسایل مهم (همچون انقلاب و جنگ) بلکه حتا حادثه ها، خشونت های رایج و رنج های عادی و روزمره مردم، در شعر سیمین جایگاهی رفیع می یافت؛ و این راز ماندگاری و همه پسند شعرهای سیمین بهبهانی است که آن را همیشگی ساخت.
زندگی سیمین در دهه های اخیر با چالش و مقاومت در مقابل بیماری و نابینایی گذشت. همه می دانستیم که خاموشی فروغ بینایی برای زنی چون سیمین که مدام می سراید و می نویسد، واقعاَ دردناک است ولی او به رغم این ناتوانی جسمی، هرگز از انعکاس دادن رنج های بی شمار مردم اش، دست بر نداشت. همیشه نوید دهنده ی امید و روزگار خوش آینده بود.

سیمبن بهبهانی شاعر واقعی مردم بود. او به همه ایرانیان تعلق داشت. از دست دادن شاعر بزرگ سرزمین مان، افسوسی عمیق بر دل همه به ویژه فعالان جنبش زنان بر جا گذاشت اگر چه همیشه با اشعارش جاری و ماندگار است.
مدرسه فمینیستی

"گورم به‌خاک وطنم"