به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۹۳

یادداشت سیاسی...

مهدی سامع
خامنه ای دلواپس چیست؟
اول این که در هر صورت دو موضوع مهم در سطح جامعه و در ابعاد گسترده مطرح شد. موضوع بورسیه ها و لیست برخی از استفاده کنندگان از آن منتشر شد. و دوم طرح چند باره پدیده فتنه که یادآور قیامها و خیزشهای سال 1388 و پایان سال 1389 است. وقتی بحران غیرقانونی همچنان وجود دارد و جنبشهای خودانگیخته به عنوان یکی از نمودهای این وضعیت به وفور جریان دارد، وقتی چوبه های دار برقرار است و داغ و درفش ولایت بر سینه مخالفان فرود می آید، وقتی بحرانهای اقتصادی در تمام تار و پود جامعه نفوذ کرده، وقتی ناهنجاریهای اجتماعی از عمق تا سطح جامعه گسترش پیدا کرده و بالاخره وقتی مقاومت سازمانیافته با همه توطئه ها و اقدامات نظامی، امنیتی همچنان به حیات خود ادامه می دهد، صحبت از مخالفت و ستیز با فتنه، در روانشناسی توده های مردم نقش مهم فتنه که همان قیامها و خیزشهای خیابانی است را برجسته می کند. 

سرانجام روز چهارشنبه 29 مرداد، مجلس ارتجاع پس از سخنان تند و تیز مخالفان دولت روحانی، رای «عدم اعتماد» به رضا فرجی دانا، وزیر علوم داد. 145 تن از نمایندگان علیه فرجی دانا، 110 تن موافق او و 15 تن رای ممتنع دادند.
در واکنش به این اقدام، حسن روحانی، محمد علی نجفی را به سرپرستی وزارت علوم و رضا فرجی دانا را به عنوان مشاور خود منصوب کرد.
این ظاهر آن رویدادی بود که در روز استیضاح در مجلس ارتجاع اتفاق افتاد. اما این تمام مساله نیست و نخواهد بود.

درست است که حذف برخی از «بورسیه» بگیران دوران احمدی نژاد منافع برخی از باندهای درون هِرَم قدرت را به خطر انداخته است. به گزارش روز چهارشنبه 22 مرداد ایلنا: «برخی از مدیران رسانه ‌ای منتسب به اصولگرایان، نمایندگان مجلس، اعضای درجه اول خانواده برخی از وزرای دولت احمدی‌ نژاد و نیز فرزندان روحانیون صاحب ‌منصب، در لیست بورسیه‌ های غیرقانونی و تخلفات غیر قانونی در رابطه با وزارت علوم قرار دارند.» گرچه این جزیی از ماجراست اما اگر فقط مشکل مخالفان این موضوع بود، فرجی دانا اکنون کماکان در صندلی وزارت نشسته بود. روحانی هم می داند که مخالفان او در این مورد نقاط ضعف بسیار دارند. برای همین است که حسن روحانی در سخنرانی به مناسبت آغاز هفته دولت می گوید: «همه بدانند با تغییر یک نفر مسیرمان را عوض نمی کنیم» و «به طور کلی، دولت در زمینه مبارزه با فساد از جمله فساد در دانشگاه و مدارک علمی و مبارزه با فساد در زمینه بورسیه ‌ها جدی خواهد بود و این مسیر را ادامه خواهد بود.».

برخی معتقدند که باند «جبهه پایداری» بدین وسیله و با به زیرکشیدن وزیر علوم، در پیشرفت «مذاکرات اتمی» کارشکنی می کند. این تحلیل فاقد اعتبار و دور از حقیقت است. درست است که جبهه پایداری این جا و آنجا با برخی از توافقات اتمی مخالفت کرده و رسانه های وابسته به این باند و باندهای همسو با آن، تیم مذاکره کننده را «ضعیف» معرفی و از توافقات انجام شده به «لَرزِه» افتاده و روحانی به آنها رفتن جهنم را پیش نهاد کرده است. اما در این مورد حقیقت مهمتری وجود دارد و آن حمایت کامل ولی فقیه از «مذاکرات اتمی» و دست اندرکاران آن است. امروز دیگر برای همگان روشن است که حتی یک «و» بدون اجازه و تائید علی خامنه ای در متن توافقات وارد نمی شود. مسئول و کارگردان اصلی مذاکرات اتمی کسی جز علی خامنه ای نیست و نتیجه خوب یا بد این مذاکرات هم به حساب ولی فقیه ریخته خواهد شد. حتی سپاه پاسداران هم با وجود منافع کلان سیاسی و اقتصادی پُشت سَر ولی فقیه حرکت می کند.

بنابرین اگر از این دو مورد که در بالا آمد عبور کنیم، سوال این است که این ضربه چرا و از جانب چه کسی به دولت روحانی و در حقیقت به هاشمی رفسنجانی وارد شد.
برای پاسخ به این سوال می توان از دو شیوه استفاده کرد. اول آن که به تمامی گفته ها و نوشته ها و نانوشته ها و ناگفته های مخالفان توجه کرد. دوم آن که نقظه کانونی در این مخالف را پیدا کرد که هم دلیل استیضاح را مشخص و هم کارگردان آن را معرفی می کند. راه اول به علت طولانی شدن در ظرفیت این یادداشت نیست. بنابرین من از راه دوم استفاده می کنم.
مخالفان فرجی دانا بارها از «فتنه 88»، «تحرکات سیاسی ضد انقلاب و ضد نظام»، «ترویج افراط گری در دانشگاهها»، «بازگرداندن برخی از اساتید اخراج شده»، «پذیرش افراد رَد صلاحیت شده» و...سخن گفتند.
فرجی دانا هم در بخشی از پاسخ خود گفت: «می گویند چرا کسانی را که از فتنه هستند حمایت می کنید. من شهادت شرعی می دهم اینها دلسوزان انقلاب و کشورند.» از این پاسخ می توان این نتیجه را گرفت که مخالفان وزیر علوم و به ویژه کارگران اصلی آن نتیجه می گیرند که برخی از مسئولان این وزارتحانه، مثلاً
جعفر میلی منفرد معاون و جعفر توفیقی مشاور وزیر، گرچه در «فتنه» کم یا بیش نقش داشته اند، اما از نگاه وزیر علوم اینها «دلسوزان انقلاب و کشورند».
بنابرین کانونی ترین مساله برای رد صلاحیت فرجی دانا «فتنه» است. اما مگر از فتنه 5 سال نمی گذرد و مگر گفته نشد که چشم فتنه را «کور» کرده اند. پس چرا دست از سر فتنه بر نمی دارند و چرا دست نشانده خامنه ای در راس قوه موسوم به قضائیه مهمترین رسالت این نهاد را برچیدن فتنه اعلام می کند؟
از این تاکیدات مُکَرر بر فتنه چنین نتیجه می شود که این فتنه است که دست از سر حاکمان بر نمی دارد و در کنار آنها و در هر کوی و برزن و در هر کارخانه و اداره و به خصوص و با تاکید باید گفت که در دانشگاهها لانه کرده و در کمین فرصت است و مخالفان فرجی دانا همین اندک گشایش ناچیز را به درستی آغازی برای برآمد فتنه جدید ارزیابی می کنند. دلیل اصلی و کانونی عدم اعتماد به فرجی دانا همین است و بس.
اما چه کسی کارگردان این حرکت بود. در این مورد هم باید به فتنه مراجعه کرد. آن کس که مداوم از فتنه حرف می زند، آن کس که لبه تیز شعارها در فتنه علیه او بود، آن کس که شب و روز کابوش فتنه می بیند، آن کس که نقش اصلی در جلوگیری برای پایان دادن به حَصر موسوی، رهنورد و کروبی دارد، کسی جز مقام معظم و مرجع خودخوانده شیعیان جهان نیست. دلواپسی خامنه ای از فتنه برحق است زیرا او نگران امنیت ولایت اش است. او در حال چرتکه انداختن برای تعیین شش و بِش عقب نشینی در پروژه اتمی است و می داند که سَر بزرگ این ماجرا زیر پوست جامعه است. وی دوراندیش تر از آن است که این تهدید جدی را دست کم گیرد و بنابرین به شیوه نَمَد مالی که یکی از شیوه های خامنه ای در مورد مخالفان درونی است، به روحانی و در حقیقت به رفسنجانی هشدار می دهد.

اما این پیروزی و هیجانات مسخره عَمَله و اَکَرِه ولی فقیه در مجلس پس از اعلام نتیجه رای گیری، برای ولی فقیه چندان هم قابل حساب نبوده و برعکس شکنندگی وضعیت را نشان می دهد. به چه دلیل؟
اول این که در هر صورت دو موضوع مهم در سطح جامعه و در ابعاد گسترده مطرح شد. موضوع بورسیه ها و لیست برخی از استفاده کنندگان از آن منتشر شد. و دوم طرح چند باره پدیده فتنه که یادآور قیامها و خیزشهای سال 1388 و پایان سال 1389 است. وقتی بحران غیرقانونی همچنان وجود دارد و جنبشهای خودانگیخته به عنوان یکی از نمودهای این وضعیت به وفور جریان دارد، وقتی چوبه های دار برقرار است و داغ و درفش ولایت بر سینه مخالفان فرود می آید، وقتی بحرانهای اقتصادی در تمام تار و پود جامعه نفوذ کرده، وقتی ناهنجاریهای اجتماعی از عمق تا سطح جامعه گسترش پیدا کرده و بالاخره وقتی مقاومت سازمانیافته با همه توطئه ها و اقدامات نظامی، امنیتی همچنان به حیات خود ادامه می دهد، صحبت از مخالفت و ستیز با فتنه، در روانشناسی توده های مردم نقش مهم فتنه که همان قیامها و خیزشهای خیابانی است را برجسته می کند.   
نکته دیگر ترکیب رای داده شده است. 145 رای از 270 رای برای خامنه ای چندان دل خوش کننده نیست. اگر مساله فتنه در میان نبود، موضوع چندان اهمیت نداشت. اما وقتی پای فتنه در میان است، این تعداد رای به سود طرح خامنه ای و مهمتر از آن 110 رای به زیان او یک زنگ خطر جدی برای ولایت است. این زنگ خطر هم همچون موضوع فتنه برای امنیت ولایت جدی است و خامنه ای راه فراری ندارد. او ناگزیر است که هم پائین را سرکوب کند و هم به مهار بالا بپردازد. هر درنگ در این راهبرد او را به قعر دره پرتاب می کند. اما تواناییها و ابزارهای او نامحدود نیست. او نیز مانند همه دیکتاتورها و مستبدان در یکی از تندپیچهای تاریخ با محاسبه غلط، شرایط برای سقوط را فراهم می کند. به نظر می رسد که خامنه ای به این نفطه بسیار نزدیک شده است.

منبع:  نبردخلق شماره 350، شنبه 1 شهريور 1393( 23 اوت 2014 )