به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۹۴

چونی بی من - همایون شجریان







ای همدم روزگار چونی بی من
ای مونس و غمگسار چونی به من
من با رخ چون خزان زردم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی و از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
ای همدم روزگار چونی بی من
ای مونس و غمگسار چونی به من
من با رخ چون خزان زردم بی تو
تو با رخ چون بهار چونی بی من
عشقت به دلم در آمد و شاد برفت
باز امد و رخت خویش بنهاد برفت
گفتم به تکلف دو سه روزی بنشین
بنشست و کنون رفتنش از یاد برفت
ای در دل من میل و تمنا همه تو
واندر سر من مایه سودا همه تو
هر چند به روزگار در مینگرم
امروز همه تویی
فردا همه تو
مولوی