از تکرار سرنوشت آیت الله منتظری برای او نگرانیم
محمد کاظم انبارلویی در روزنامه رسالت با حمله به هاشمی رفسنجانی مدعی نگرانی کسانی برای هاشمی رفسنجانی شده که وی آنها را دلسوزان انقلاب نامیده است.
این چهره تندرو در سرمقاله روزنامه رسالت با اشاره به اظهارنظرهای هاشمی رفسنجانی و صادق لاریجانی در مورد نظارت بر رهبری پیش بینی کرده با این روند سرنوشت هاشمی رفسنجانی به سرنوشت آیت الله منتظری شبیه شود.
آیت الله هاشمی رفسنجانی اخیرا طی مصاحبهای منتقدان خود را “کلاغ” نامیده و بدون آنکه اشارهای به آن بکند که چه گفتهاند و در چه موضوعی سخن به میان آوردهاند، آنها را مورد بیمهری قرار دادند. مجموعه مصاحبههای وی به ویژه در خصوص انتخابات خبرگان نشان میدهد عدهای زیر چتر پاسخ به سئوالات تکراری در باب انتخابات آتی به ویژه خبرگان، در تدارک یک دو قطبیسازی کاذب براساس مدل “سرخابی” هستند. انتخابات خبرگان رهبری تاکنون چه در زمان امام(ه) و چه در ایام رهبری آیت الله العظمی خامنهای فارغ از رقابتهای متعارف و معمول بوده است. این حالت به خاطر آن بوده که رهبری چه در زمان امام و چه در زمان کنونی “متعین” بوده و خبرگان امت در مورد آن اجماع داشته و به تعبیر حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی، رهبری معظم انقلاب کم نظیر نیست بلکه بینظیر است.
آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با ایلنا بحث “نظارت” خبرگان بر نهادهای زیر نظر رهبری را مطرح کردهاند بیآنکه مبنای این بحث را از نظرگاه قانون اساسی بیان نمایند.
آیت الله صادق لاریجانی در نقدی مشفقانه در این باره گفتهاند؛ کار خبرگان تشخیص دارا بودن یا نبودن شرایط رهبری و تعیین رهبری برحسب آنچه در قانون اساسی آمده، میباشد. این ماموریت تلازمی با امر نظارت ندارد و در هیچ جای قانون اساسی بحث نظارت بر رهبری توسط خبرگان نیامده است. (۱) نهادهای زیر نظر رهبری هماننددیگر نهادهای زیر نظر دولت تحت نظارت نهادهای نظارتی نظام قرار دارند و هیچ گاه این نظارت نه در دوره امام و نه در دوره مقام معظم رهبری تعطیل نبوده است. چنین ماموریتی در قانون اساسی برای خبرگان تعریف نشده است. اما رهبر انقلاب در یک نشست دانشجویی که در این مورد پرسش شده بود، تصریح فرمودند: “هیچ کس فوق نظارت نیست. خود رهبری هم فوق نظارت نیست، چه برسد دستگاههای مرتبط با رهبری، همه باید نظارت شوند.”(۲)
آقای هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه باز هم از مقوله “تندروی” به ویژه “تندرویهای مزاحم” یاد کردهاند. آقای هاشمی بیآنکه بگویند تندروی چیست و تندرو کیست، به صورت مبهم آدرس غلط میدهند. طی سه دهه گذشته، نظام توسط برخی که سر در آخور دشمنان نظام داشتند شاهد تندروی و افراطیگری بوده است. آشوب و فتنه لیبرالها در اتحادی نامقدس با منافقین، کمونیستها و ملیگراها منجر به شهادت ۱۷ هزار نفر از شهروندان ایرانی شد که فجایع هفتم تیر و هشتم شهریور سال ۶۰ از آن جمله بود.
همین جماعت با پوستاندازی در ۱۸ تیر ۷۸ زیر چتر تجدیدنظرطلبان به اصطلاح اصلاحطلب آشوب به پا کردند. ده سال بعد در فتنه ۸۸ این تندروی و افراطیگری به بلوغ خود رسید و رسماً و بیپردهپوشی، سرویسهای امنیتی سیا، موساد و ام آی ۶ پشت سر آن قرار گرفتند.در این فتنه همسر آقای هاشمی صبح روز انتخابات فرمان شورش خیابانی صادر کرد. دختر وی دست در دست منافقین و بهائیها که به دوستی با آنها افتخار میکند آتشبیار معرکههای خیابانی علیه نظام بود.
اهل فتنه با شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و حمله به هیئتهای عزاداری در روز عاشورای ۸۸، با وقاحت تمام اوج تندروی و افراطیگری را به نمایش گذاشتند.
امت حزبالله در قیام تاریخی ۹ دی ۸۸ به این بازیهای نرم و سخت دشمن پاسخ شایسته دادند و سران فتنه را با اسم و مشخصات، لعن و سپس رسوا کردند. آقای هاشمی در وسط این آشوب و فتنه کجا بود؟ چه میکرد؟ تعریف وی از تندروی و افراطیگری در فتنه ۸۸ چه بود؟ نسبت او با این فتنه چه بود؟ اینها سئوالاتی است که او بیپاسخ گذاشته است و هر از چندی برای پاک کردن حافظه تاریخی مردم از مقوله تندروی، چیزی میگوید که مصداق آن را فقط میتوان در اردوگاه اصلاح طلبان تجدیدنظرطلب آمریکایی که میخواستند امام(ره) را به موزه تاریخ بسپارند، جستجو کرد. فعل و قول برخی از فرزندان و بیت او مصداق تندروی و افراطیگری است که هیچگاه متاسفانه راجع به آن موضع نگرفته و مرز خود را با آن مشخص نکرده است. فساد سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی که به حکم قانون مجازات شده، آیا فراتر از مصداق تندروی و افراطیگری نیست؟
این ابهام و ایهام باعث شده خدمات وی به انقلاب هم زیر سئوال رود و دلسوزان انقلاب نگران شوند که او سرنوشتی همانند سرنوشت منتظری پیدا کند. علت اقبال رسانههای دشمن از این نوع مصاحبهها هم این نگرانی را تشدید میکند.
آقای هاشمی رفسنجانی تاکنون پاسخی منطقی به منتقدین خود نداده است. هر از چندی در مصاحبه با برخی رسانههای مرتبط با آشوب و فتنه ۸۸ به منتقدین اهانت میکند. کلاغ نامیدن منتقدین، مشکل پیشینه او را در فتنه حل نمیکند. در عصر ارتباطات و اطلاعات که همه چیز زیر دید دقیق لنز دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری است و صدا و سیمای هر رویداد سیاسی دقیق ثبت و ضبط میشود، نمیتوان وقایع را تحریف و حوادث را وارونه نشان داد. نمیتوان صورت مسائل سیاسی کشور را پاک کرد و صورت مسئله جدید نوشت بیآنکه به سئوالات و مسائل کلیدی گذشته پاسخی عقلانی داد. بصیرت مردم سد راه این وارونهسازی است. نباید شعور سیاسی مردم را نادیده بگیرند.
امروز صورت مسائل کشور روشن است. مشکلات اقتصادی جدی است. دولت باید به مطالبات اقتصادی مردم وفق وعدههایی که داده عمل کند. نظام و دولت باید تکلیف اجرای برجام و بدعهدیهای آمریکا را روشن و به طور جدی از منافع و مصالح ملی دفاع کند. باید مراقب نفوذ دشمن بود و از یک سوراخ ده بار گزیده نشویم. مسائل منطقه و شرارت آمریکا تحت پوشش داعش برای امنیت ملی مخاطره انگیز است.
بازتولید فتنه برای تهدید امنیت داخلی توسط دشمن جدی است و… اینها مسائل ماست. ذهن حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در کدام وادی سیر و سلوک میکند؟ چرا این مسائل در ذهن مبارک ایشان جایگاه شایسته خود را پیدا نمیکند؟
پینوشتها
۱- رسالت ۲۴ آذر ۹۴
۲ دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه امیرکبیر ۹/۱۲/۷۹