به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آذر ۲۴، ۱۳۹۴

یزدی ، اردوغان و چمران - یاران دبستانی

حسن بهگر

تصادف تصادف است 
طرفه اینجاست که بدانیم اردوغان ، یزدی و چمران با هم در یک انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا همکاری کرده اند و از یک آبشخور مکتبی آب می خورده اند. ( فراموش نکنیم ازخدمات چمران یکی هم سپردن سازمان امنیت بدست گروه حجتیه بود که همه گروه های مذهبی و سیاسی از مواهب آن تاکنون برخوردار بوده اند.)
من اصلا خدای ناکرده در فکر تئوری توطئه نیستم ولی خوب بنظر شمااین تصادف هم عجیب نیست که تک تک این جماعت هم در کشورهای مختلف صاحب منصب و قدرت شدند؟ احتمالاً خواهید گفت تصادف تصادف است و دست برقضا خیلی از کارها با همین تصادفات راست و ریس می شود. (۳)  شاید هم پر بیراه نگویید. تاریخ همه اش تصادف است، فقط بیمه ی ماست که عیب دارد و دایم باید خسارت بدهیم.

دوستی حکایت از آن می کرد که در جلسات عمومی اخیر نهضت آزادی دیگر رد و اثری از تصویر دکتر محمد مصدق دیده نمی شود و میگفت که گویا این بار دوستان خودشان عکس مصدق را پایین آورده اند که زحمت حزب الله را کم کرده باشند.

گفتم امیدوارم این کار موقتی و از روی مصلحت برای نرم کردن دل ولی فقیه و رفع مزاحمت از برگزاری جلسات انجام نشده باشد، کاش یکباره بگویند ما مذهبی هستیم و شتر مرد و حاجی خلاص !

به یاد بیاوریم در سال 57 بازرگان به پشتوانه مصدقی بودن نخست وزیری امام زمان را عهده دار شد و بعد معلوم گردید که منظور از امام زمان همان خمینی است که چندی بعد سیاست را به اقتضای زمان علیه بازرگان چرخاند.

در هر صورت فکر نمی کنم این جماعت دکان دونبششان را تعطیل کنند. حسابشان همواره اینست که اکثریت مردم مسلمانند و گرایشهای ملی شان هم که روشن است، پس باید هر دو را عرضه کرد تا مشتری جلب بشود. اگر هم این دو با هم سازگاری نداشت، نداشته باشد، تا مشتری بفهمد چه خبر است اقلاً ده سالی گذشته. آقای یزدی در یکی از مقاله های خودبا طنازی تأکید می کند« گرایش ملی مذهبی حداقل در فاز اول، برنده ی دموکراسی خواهد شد این روند اگرچه برای نظامیان و نیروی لائیک خوش نمیآید، اما اجتناب ناپذیر است. مگر آنکه بگوییم دموکراسی خوب است به شرطی که مسلمانان در آن شرکت نکنند!» (۱)
اما آقای یزدی امان از فاز دوم ..
غیر از تئوری، تجربه هم نشان داده که دموکراسی با دین سازگاری ندارد و مدعیان ملی مذهبی خیلی زود قافیه را در مقابل ملایان و متولیان دینی می بازند و توهمات دموکراسی دینی به سرعت تبدیل به واقعیت استبداد دینی می شود و محدودیت ها و آزار و اذیت اقلیت های مذهبی آغاز می شود که در ایران شد و دیدیم. ما هرچه فریاد کنیم که از اسلام عزیز هرچیزی در بیاید ، دموکراسی و آزادی در نمی آید به گوش آقایان نمی رود که نمی رود. 
حال مانده ام وقتی که آزادی و دموکراسی به دست نمی آید پس مردم در انقلاب های ایران یا مصر بدنبال چه هستند؟
مگر نه آن که مشکل اساسی ما در این سدسال همین نبود آزادی بوده است؟
سد رحمت به روح پرفتوح خاتمی که از جانب «مردم» آشکارا می گوید :
«مردم دموکراسی نمی خواهند!؟» 

پس به جای این قیقاج رفتن ها صریح بگویید این مردمی که خاتمی از آنها سخن می گوید آرزومند گشت ارشاد و شلاق و تعزیز و حبس و تبعید و مهاجرت میلیونی بوده اند و ما غافل بودیم و نمی دانستیم! بی تعارف بگویید که ما ملی مذهبی ها گرچه از امکانات دموکراتیک استفاده می کنیم و به قدرت می رسیم ولی به دموکراسی اعتقاد نداریم. متأسفانه اعتراف به دروغ و ریا آسان نیست ؟ 
دست برقضا در سال های اخیر، افزون بر امتحان فاجعه بار خودمان در سال 57 که گروه نهضت آزادی مسئولیت آن را برعهده دارد، آزمون های دیگری این سخن را به اثبات رساند و یکی از آن ظهور محمد مرسی در مصر بود که تا به قدرت رسید می خواست با مادام العمر کردن ریاست جمهوری جای خود را محکم کند که ملت مصر هوشیارانه مقاومت کرد، ولی متأسفانه با کودتای نظامی گرفتار همان دیکتاتوری نظامی قبلی شد.
آزمون سوم رجب طیب اردوغان در ترکیه بود که این یکی را ملی مذهبی ها برایش خیلی هلهله کشیدند و نقاره زدند و آقای دکتر ابراهیم یزدی حتا وی را الگو و نمونه حکومت ملی مذهبی شمرد. (۲)
اما اردوغان در مدت کوتاه زمامداری خود نشان داد که در آرزوی خلافت اسلامی است و برای تحقق آن از ریختن خون مردم بیگناه سوریه وکشتار بیرحمانه این مردم توسط داعش ابایی ندارد. بدین ترتیب اردوغان یکی از فجیع ترین جنایت های بشری را در کارنامه خود به ثبت رساند. ولی گویا این تجربه ها کافی نبوده است که ملی مذهبی ها در عقاید خود تجدید نظر کنند.
نگاهی به این سه آزمون صرفنظر از تفاوت های ساختاری مذهب سنی و روحانیت شیعه ما را به یک نتیجه واحد می رساند که به دنبال این آقایان رفتن به فاجعه ختم می شود.
طرفه اینجاست که بدانیم اردوغان ، یزدی و چمران با هم در یک انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا همکاری کرده اند و از یک آبشخور مکتبی آب می خورده اند. ( فراموش نکنیم ازخدمات چمران یکی هم سپردن سازمان امنیت بدست گروه حجتیه بود که همه گروه های مذهبی و سیاسی از مواهب آن تاکنون برخوردار بوده اند.) من اصلا خدای ناکرده در فکر تئوری توطئه نیستم ولی خوب بنظر شمااین تصادف هم عجیب نیست که تک تک این جماعت هم در کشورهای مختلف صاحب منصب و قدرت شدند؟ احتمالاً خواهید گفت تصادف تصادف است و دست برقضا خیلی از کارها با همین تصادفات راست و ریس می شود.(۳) شاید هم پر بیراه نگویید. تاریخ همه اش تصادف است، فقط بیمه ی ماست که عیب دارد و دایم باید خسارت بدهیم.
استکهلم 2015-12-10
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است.
(۱) مصر در گذار به دموکراسی- ابراهیم یزدی- چشم انداز شماره- 75 آبان و آذر 1391
(۲) گفتگو با ابراهيم يزدي :ترکيه الگوي تعامل اسلامگرايان با لائيک ها- ابراهيم بهشتي نامدار
02-08-2009

http://www.iranamerica.com/forum/showthread.php?t=3586

(۳) ابراهیم یزﺩی ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1346 در ﺍﻧﺠﻤﻦ ﺍﺳﻼمی ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭ ﻛﺎﻧﺎﺩا، با شهید مصطفی چمران همکاری داشت و در تشكلی كه شهيد چمران بنا نهاده بود، غير از ابراهيم يزدی و محمد هاشمی، "رجب طیب اردوغان" نخست وزیر فعلی ترکیه و چند نفر دیگر عضویت داشتند. وی همچنین در سال 1344 /1964 با همکاری مصطفی چمران و محمد توسلی با ایجاد «سازمان مخصوص اتحادوعمل» (سماع) به تأسیس اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه علیه رژیم شاه، در مصر و سپس در جنوب لبنان (درپیوندبا «یاسرعرفات» و دیگر گروه های فلسطینی) اقدام کرد. سازمان «سماع»ازکمک های مالی، نظامی و رادیوئی دولت مصر برخوردار بود (یزدی،ج2،صص299–306) درحالیکه رئیس جمهورمصر، جمال عبدالناصر، در آن زمان درباره ی مالکیّت جزایر خلیج فارس و استان خوزستان با محمد رضاشاه دشمنی شدید داشت. بهمین جهت، بعدها، گروه های مسلّح «ناصری» (هواداران جمال عبدالناصر) در لبنان و مصر مدّعی بودند که در ایجاد انقلاب اسلامی ایران نقش داشته اند(یزدی،ج2،صص317).