به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۵

محمد نوری‌زاد: نامه تاریخی مهدی کروبی، فضای «سکوت قبرستانی» را می‌شکند

 روز گذشته نامه تاریخی «مهدی کروبی»* یکی از رهبران محصور جنبش سبز خطاب به حسن روحانی رییس‌جمهور در حالی منتشر شد که او از سال ۱۳۸۹ تا کنون در حصر غیرقانونی و غیر شرعی به سر می‌برد. انتشار این نامه از آن‌جا اهمیت می‌یابد که آقای کروبی در «حصر ظالمانه‌»ای به سر می‌برد که بسیاری از کارشناسان «مسبب» این حصر را، رهبر جمهوری اسلامی می‌دانند، اما آقای کروبی با «شجاعت» و «صراحت» همیشگی‌اش، مدل حکومتی فعلی ایران را به چالش کشیده و خواستار برپایی دادگاهی برای «بیان سخنان» و «ارائه ادله تقلب» در دو انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ می‌شود. به همین منظور با «محمد نوری‌زاد» فعال سیاسی و هنرمند منتقد حکومت ایران به گفت‌وگو نشستیم.
آقای نوری‌زاد که خود پس از کودتای انتخاباتی سال ۸۸ به یکی از صریح‌ترین منتقدان رهبر جمهوری اسلامی تبدیل شده، معتقد است: «نگارش این نامه و انتشار آن در شرایط حصر غیرقانونی آقای کروبی، اقدامی شایسته و قابل تقدیر است.» او معتقد است: «حتما آقای کروبی برای نگارش این نامه، در تنگناهای بیشتری قرار می‌گیرد، اما در سکوت گورستانی سیاست در ایران، این نامه باید مورد توجه اصلاح‌طلبان و آزادی‌خواهان قرار گیرد.»

مشروح گفت‌وگوی «سحام» با آقای محمد نوری‌زاد هنرمند منتقد و فعال سیاسی را در زیر می‌خوانیم:

آقای نوری‌زاد؛ شما شاید یکی از افرادی باشید که به جهت نزدیکی گذشته‌تان به ساختار قدرت و نقد فعلی‌تان به عملکرد دستگاه حاکمه خصوصا رهبری نظام، می‌توانید نامه آقای مهدی کروبی را از حصر غیر قانونی و غیر شرعی از دیدگاه خود تفسیر کنید. نظرتان درباره زوایای این نامه که روز گذشته منتشر شده، چیست؟
این نامه درست در یک شرایطی منتشر شد که با یک حمله آقای خامنه‌ای، فردی مانند آقای هاشمی، یک حرف توییتری خودش را پس می‌گیرد و زود اصلاح می‌کند. به گمان من هر دیالوگی که با حاکمیت این‌چنینی و تمامیت‌خواه برقرار بشود، ارزشمند است. نامه آقای کروبی در ذات خود، نامه خوبی است. به جهت این‌که هم دایره ادب را رعایت کرده و هم این‌که محکم از مواضعی سخن گفته که حاکمیت را به چالش کشیده و بسیاری از نقاطی که حاکمیت به آن «غرور» می‌ورزد، مانند «نجابت» را کاملا نقد کرده و به تعبیری حاکمیت را در جایگاهی قرار داده که این شما هستید که باید فرو بریزید. من هر دیالوگی را که بشود با حاکمیت برقرار کرد و هر چالشی که بشود ایجاد کرد و حاکمیت را در معرض یک پرسش بزرگ قرار داد که «مردم مجازند، آزادند و حق دارند که اعتراض کنند و فریاد بکشند و این شما هستید که شاهراه گلوی مردم را بسته‌اید و برای آنان تنگنا ایجاد کرده‌اید» می‌ستایم و نامه ایشان را نامه بسیار خوبی می‌دانم. در عین حال که ایشان در این نامه به لحاظ «روحانی» بودن، چارچوب‌های نظام را دارد حفظ می‌کند، ولی باز هم یک گامی به جلو است. واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی نشان داده که در مجموع این ۳۷ سال، هیچ آزمون خوبی برای بقا نداشته و به عبارتی امتحانش را پس داده، به همین دلیل نامه آقای کروبی فارغ از این نگرش که ایشان خواستار «اسلامیت» و «جمهوریت» نظام است، اما در نوع خود بسیار نامه خوبی است و من سپاس‌گذار ایشان هستم که ایشان در حصر این نامه را نوشته، با توجه به این‌که این احتمال وجود دارد که ایشان مجددا در تنگنا قرار بگیرند، باز هم چنین نامه غرور آفرینی را می‌نویسند و منتشر می‌کنند.
فکر می‌کنید این نامه می‌تواند هوای مجددی در فضای «جنبش‌های دموکراسی خواهانه مدنی» و حفظ «جمهوریت نظام» باشد؟ با نگاه بر این‌ موضوع که بسیاری برای بازگشت به ساختار قدرت در انتخابات اخیر، از مواضع خود عدول کردند.
بله، درست در شرایطی که اصلاح‌طلبان سکوت کردند و کاملا دست‌ها را بالا بردند و تسلیم شدند، انتشار و نگارش این نامه بسیار ارزشمند است، به گمان من ممکن است هیچ اتفاقی نیفتد، با این نامه مگر چه سنگی قرار است جا به جا بشود؟ مگر با این نامه قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ وقتی حاکمیت گوش‌هایش را بسته، هزار نامه هم تاثیر ندارد، اما برای شکستن یک «فضای قبرستانی» به نظر من ارزشمند است که خودش می‌تواند بابی برای نقدهای دیگر باشد و دیگرانی را هم که سکوت کرده‌اند، به خجالت وادارد.
چرا آقای کروبی این مقطع را برای نگارش این نامه انتخاب کرد؟ به نظر شما انتخاب این زمان برای انتشار این نامه می‌تواند دلیل یا قرینه خاصی داشته باشد؟
شاید به خاطر این‌که خیلی زمان حصر به درازا کشیده و شاید این انتظار وجود داشته که کاری انجام بشود، واقعیت این است که نمی‌شود گفت دلیل خاصی دارد، اما مجموعه‌ای از «مفسده‌های نظام» و «آسیب‌»هایی که حاکمیت به جامعه و کشور وارد کرده و هم‌چنان در این فضا با غرور حرف از «نجیب و نا نجیب» می‌زند، ایشان را به تنگ آورده و احساس کرده که باید چنین صحبت‌هایی را مطرح کند ولی مهم این است که آقای کروبی از حصری که می‌تواند تنگنای بیشتری را بر ایشان تحمیل کند، این نامه را نوشته است. بالاخره ایشان با همسر و فرزندانش گاهی در حصر ملاقات می‌کند، ولی نگارش چنین نامه‌ای می‌تواند شرایط را برای ایشان سخت کند، به گمان من بسیار ارزشمند است و باید از این نامه استقبال کرد.
روح‌الله زم / سحام نیوز 


*به گزارش «سحام»٬ متن نامه این رهبر محصور جنبش سبز به حسن روحانی٬‌ ریاست جمهور اسلامی ایران به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر گرامی حجت السلام و المسلمین آقای روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و تحیت
در ابتدا لازم است از همکاران محترم جنابعالی بخصوص بذل توجه آقای دکتر قاضی‌زاده هاشمی وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همچنین اخوی محترم‌تان تشکر کنم.
همانطور که می دانید اینجانب بعد از ۴ دوره نمایندگی مردم در مجلس و ریاست مجالس سوم وششم، تاسیس و اداره نهادهایی نظیر کمیته امداد و بنیاد شهید، وکالت تام در کلیه اموال مربوط به بنیانگذار جمهوری اسلامی، سرپرست حجاج ایرانی و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی و نماینده امام در لرستان؛ در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ به پیشنهاد جمعی از دوستان اصلاح‌طلب و تمایل خود، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدم. متاسفانه در هر دو دوره حق ملت سربلند ایران و اینجانب با دخالت بخشی از نیروهای سپاه پاسداران، بسیج و وزارت اطلاعات ضایع شد و فردی که حقه‌باز و دروغگو بود و نسبت‌های ناروا به مقدسات و تشیع می داد، به ملت و کشور تحمیل شد تا فاسدترین دولت پس از مشروطیت بنام انقلاب اسلامی رقم خورد.
در این دوره‌ی نکبت‌بار، خسارت‌های سنگینی بر مردم و کشور تحمیل شد که اگر بتوان آثار زیان‌بار مادی آن شامل غارت اموال عمومی، هدر رفتن ۷۰۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی و درآمدهای مالیاتی، بذل، بخشش و یا فروش زمین‌های مناطق تفریحی و مناطق آزاد از پارک پردیسان گرفته تا کیش و قشم، انتقال ۲۲ میلیارد دلار به دبی و ترکیه، گم کردن دکل‌ها نفتی و کشتی‌های ثبت نشده و … را در چند دهه آتی جبران کرد، لیکن بدون تردید نمی توان آثار زیان بار فرو ریختن اخلاق، شکاف و بی اعتمادی مردم به حکومت و روحانیت و مهم‌تر آسیب‌های وارده به تشیع و امام زمان (عج) را به این سادگی جبران کرد.

نفوذی‌های دشمن با تکیه بر خودمحوری، جاه‌طلبی و حب ریاست و توسعه قدرت برخی شخصیت‌ها، که خیال می‌کنند سرنوشت سایر ملل مسلمان و کشورها منطقه در ید قدرت آنهاست، کشور را عامدانه به دام تحریم‌ها کشاندند و سرمایه‌های ملی را از یک‌سو با غارت و حاتم بخشی نابود کردند و از سوی دیگر دست بر جیب مردم بردند و همزمان با فقر و آوارگی و تنگدستی آنان، کشور را به لبه پرتگاه بردند. واگر نبود عنایت خاص پرودگار و آگاهی اقشار مختلف جامعه و تدبیر دولت و برخی بزرگان، ماجراجویی‌های هسته‌ای، کشور را به ناکجاآباد می‌برد. متاسفانه جاه‌طلبی و ریاست برخی را چنان فراگرفته که حد و مرزی برای هواهای نفسانی خود قائل نیستند و ثروت و فرزندان این ملت را قربانی مطامع بلند پروازی‌های خود در منطقه قرار داده‌اند.
خوشبختانه ایستادگی و مقاومت اقشار مختلف مردم بویژه دانشجویان، فعالان سیاسی و حقوق بشری در حوادث ۸۸ و نیز آگاهی بخشی رسانه‌های آزاد درس بزرگی به کسانی داد که برخلاف اهداف شهدای انقلاب و جنگ و اندیشه امام رای مردم را زینتی بیش نمی‌دانند و می‌خواستند به‌نام مردم و به‌کام خود سرنوشت انتخابات‌ها را به گونه‌ای دیگر رقم زنند. خدا را شاکرم که در انتخابات‌های ۹۲ و ۹۴ مردم با حضور پرشور خود جواب قاطعی به تمامیت‌خواهان دادند و برخی از نورچشمی‌های حاکمیت را از صحنه خارج کردند و هوشمندانه نسبت به ابزاری شدن شورای نگهبان به محوریت دبیر آن، که فهم و درک‌اش خود حکایتی است خواندنی؛ اعتراض کردند و هنوز راه اصلاح ساختار نظام را در صندوق رای می‌جویند.
متاسفانه شورای نگهبان با دوری از وظایف ذاتی خود و اعمال نظارتی که در مخیله هیچ یک از تدوین کنندگان قانون اساسی نمی‌گنجید به ابزاری در ید حاکمیت تبدیل گردیده است. از این رو در انتخابات‌ها شاهدیم که این شورا با هتک حیثیت اشخاص محترم و تضییع حقوق مردم، برای حاکمیت جریانی خاص و حذف جریان دیگر تلاش می‌کند. روزی برای تفرقه در میان اصلاح‌طلبان صلاحیت افرادی برای احراز پست ریاست جمهوری که شرایط آن مطابق اصل ۱۱۵ قانون اساسی متفاوت از دیگر مسئولیت‌هاست (در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴) را احراز می‌کند و روز دیگر صلاحیت همان افراد را برای احراز سمت نمایندگی (انتخابات مجلس در اسفند ۹۴) رد می‌کند. سیر قهقرایی این شورا تا آنجا پیش می رود که پس از پیروزی نامزدی در اصفهان با بدعتی عجیب و مضحک منتخب مردم را از ورود به مجلس محروم می‌کند و آرای مردم را نادیده می‌گیرد. پس از احراز صلاحیت نامزدها و برگزاری صحیح انتخابات، بررسی مجدد صلاحیت منتخبان، بدعتی است خطرناک که صد البته دولت و مجلس نباید تن به این فعل غیر قانونی دهند، زیرا اعتبار نماینده برعهده نمایندگان است نه شورای نگهبان!

رییس جمهور محترم
اینجانب در سال ۸۸ با آگاهی از مسائل درون حکومت به میدان آمدم و در مناظره‌ای از موانع و مشکلات گفتم و ایستادگی در مقابل آنان را در ردیف جهاد فی سبیل الله دانستم. پس از اعلان نتایج مضحک انتخابات ۸۸، در مقابل این حرکت خطرناک که ریشه آن از انتخابات ۸۴ نشات گرفته بود و هدفی جز نابودی جمهوریت و اسلامیت نظام نداشت، ایستادم و گفتم «تازه این اول داستان است.» چرا که سکوت در مقابل زیادخواهی ارباب قدرت را، به معنای مشارکت در پروژه‌ی جمهوری‌زدایی و اسلام‌زدایی نظام می‌دانستم و با علم به هزینه سنگین آن، در کنار مردم ماندم و به یاری خداوند خواهم ماند. ایستادگی و مقاومت در قبال نگرش‌های مستبدانه، تنها راه اصلاح و بازگشت به مسیر قانون است. از تهدیدها، تهمت‌ها، ناسزاها و آزارها نهراسیدم و نمی‌هراسم؛ به جرم هویدا کردن اسرار و دفاع از حقوق و آزادی‌های مردم، بارها خانه و کاشانه‌ام را ویران کردند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتم،‌ همه‌ی نزدیکانم را تحت فشار قرار دادند و حتی یکی از فرزندانم را دستگیر و تا حد مرگ کتک زدند. بی‌حرمتی‌ها را به جان خریدم و گفتم: «فرزند احمدم و صدایم خفه نمی‌شود
اگر در رژیم فاسد گذشته از شعبان جعفری در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ استفاده گردید ولی در این حاکمیت هر روز در سرتاسر کشور از این دست اوباش‌ها برای حمله به بیوت مراجع تقلید، رجال منتقد مذهبی و سیاسی، سفارتخانه‌ها، مراکز علمی و هنری به نام ارزش‌ها استفاده می‌گردد، برای امیال سیاسی‌شان حرمت حرم و مسجد را هم می‌شکنند و حریم و مرزی در رفتارهای مذبوحانه‌شان قائل نیستند. به‌طوری‌که خودسانسوری را به برخی از بزرگان تحمیل کردند. یکی از مراجع بزرگ قم در قبال عدم انتشار نظراتش گفته بود: «حوصله ندارم شیشه منزلم را بشکنند

جناب آقای روحانی
از بهمن ۸۹ تا بهمن ۹۲ با محرومیت‌های بسیار به مکان‌های مختلفی منتقل شدم و سپس از بهمن ۹۲ تاکنون در منزل شخصی ام با حضور ماموران امنیتی در حصر و حبس بی ضابطه‌ای قرار گرفتم. در این سال‌ها حق دفاع در مقابل اتهام‌های وارده، فرافکنی‌های رسانه ملی و دیگر تریبون‌ها و رسانه‌های وابسته به بیت‌المال از من سلب شده است. طنز ماجرا آنجاست که آنانی که سرمایه‌های مادی و معنوی کشور را به پای کذابی گذاشتند و نتیجه‌ی بصیرت‌شان این روزها بر همه روشن شده، بابصیرت و نجیب شدند؛ و آنانی که هشدار دادند و این روزها را پیش‌بینی کردند و در چند سال گذشته برای تلاش اصلاح‌گرایانه‌شان متحمل حبس و حصر غیرقانونی شدند، نانجیب نام گرفتند. چه رقت‌انگیز است این توهم اربابان قدرت که فکر می‌کنند عزت و ذلت بندگان خدا در اختیار آنان است. امروز روز سخن گفتن و ایستادن در مقابل قانون‌گریزان است. فرهنگ ایثار و شهادت، ظلم‌ستیزی را به ملت بزرگ ایران آموخته است. هیچ‌کس نباید به بهانه مصلحت با ظلم همراه شود و یا در مقابل آن سکوت کند. مصلحت خود را مصلحت کشور تعبیر و تفسیر نکنیم. باید در مقابل اندیشه‌ای که با انحصار قدرت غیر پاسخ‌گو به‌دنبال حاکمیت تک‌صدایی است ایستاد. تردید نکنیم که تعلل و کوتاهی امروز نخبگان، رقم زننده هزینه‌های سنگین کشور و مردم در آینده خواهد بود.
اینجانب نه از شما طلب رفع حصر دارم و نه این‌کار را در اختیار شما می‌دانم؛ لیکن از شما می‌خواهم براساس تکلیفی که قانون اساسی و مردم بر عهده‌تان گذاشته‌اند، از حاکمیت مستبد بخواهید تا دادگاه علنی‌ام، مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، ولو با ترکیب مورد نظر ارباب قدرت را تشکیل دهد تا به یاری خداوند و به اتفاق وکلای‌ام با استماع کیفرخواست، ادله خود مبنی بر تقلب انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و آن‌چه بر فرزندان این کشور در بازداشتگاه‌های قانونی و غیرقانونی گذشت را به اطلاع عموم برسانم. خروجی این دادگاه مشخص خواهد کرد که برگشته از انقلاب و نانجیب، و ادامه دهنده راه انقلاب و نجیب، کدامیک از طرفین دعوا و نزاع انتخابات ۸۸ قرار دارند. قل کفى بالله بینی و بینکم شهیدا. تاکید می‌کنم حکم صادره از این محکمه را با جان و دل پذیرا هستم و بدون در نظر گرفتن حق تجدید نظر از آن استقبال می‌کنم، زیرا عالم محضر خداست و جانشین و خلیفه او در زمین مردم‌اند و چه داوری بهتر از خدا و مردم.
و آخر دعوانا أن الحمدلله رب العالمین
مهدی کروبی
جماران – ۲۱ فروردین ۱۳۹۵