خبرگزاری مهر گزارش داده دو پزشک در دانشگاه آنکارای ترکیه، بهمدت ۲۱ جلسه اثربخشی خندهدرمانی روی ۳۲ ساکن خانه سالمندان را با ۳۳ ساکن خانه سالمندان دیگر که تحت خندهدرمانی نبودند، مقایسه کردند و نتیجه گرفتند
«خندهدرمانی موجب بهبود کیفیت زندگی ساکنان خانه سالمندان میشود».
این خبر چندتا نکته دارد؛ اول اینکه چرا ترکیه؟ چرا الان؟ والا مردم خودمان که اصلا قلقلکی هم نبودند و بهزور میخندیدند، چندسال پیش اتفاقاتی افتاد که همش میخندیدند.
یا تلویزیون سخنرانی آقای احمدینژاد را در جاهای مختلف زندهزنده پخش میکرد، مردم زندهزنده پای تلویزیون میخندیدند. چرا؟ چون کارشان از گریه گذشته بود، از آن میخندیدند. شما شاید یادتان رفته باشد، یک شب ما اینقدر خوشحال شدیم و شروع کردیم به خندیدن که اینقدر خندیدیم صبحش که بیدار شدیم اشکمان درآمد.
بعد حجم جوکی كه در آن سالها ساخته و پرداخته شد، سههزار هزار برابر کل جوک و طنز در ادبیات فارسی بود؛ چرا؟ چون کار دیگری از دست مردم برنمیآمد. بعد هم که یک مدت هرکی خندیده بود، به بهانه ایجاد سروصدا و مزاحمت صوتی، جریمه شد. خلاصه حرف ما این است که اگر در ترکیه همین تحقیق را سال دیگر انجام دهند، یک نتیجه دیگر میگیرند؛ یعنی به نظر ما خندیدن خیلیموقعها هیستریک است و آدم برای اینکه یک کاری دست خودش یا دست دیگران ندهد، میزند زیر خنده. خیلی سربسته حرف زدم چون سرباز خوب نیست. پایان.
وصیت: سوفیا... عشق من... دیدی بابات من را اذیت میکند یا مسخره میکند یا تحقیر میکند و من میخندم؟ آفرین. این خنده از صدتا فحش برای بابات بدتر است، اگر بفهمد. میفهمد؟ قربان تو بشوم؛ عاشق خندهدار تو... میدون دوم.
پوریا عالمی / شرق