بسیاری از ایرانی ها گمان میکردند که بین ایران و آمریکا امری پنهان در جریان است که منجر به بازگشت تحریمهای نفتی و بانکی ایالات متحده نخواهد شد.
طبعاً همواره بین کشورهای دارای اختلاف حتی کشورهای متخاصم، پیغام و پسغامهایی از طریق واسطه ها رد و بدل میشود که به معنای مذاکره نیست بلکه بیشتر برای کشف نیّت و قصد نهایی طرف مقابل است.
احتمالاً این گونه پیغامها از طریق میانجیها و واسطهها بین ایران آمریکا نیز مبادله شده است و خواهد شد که البته اهمیت خاصی هم ندارد؛ اما افشای آنها برای رسانهها سخت دلفریب و وسوسهانگیز است تا مخاطبان خود را از کسالت بیخبری در آورند!
به هر حال، آنچه روشن است بین ایران و آمریکا در ماههای گذشته مذاکرۀ معناداری برای حل و فصل اختلافات صورت نگرفته و تا چند ماه آینده نیز بسیار بعید است صورت گیرد.
با این حساب، امروز و فردا تحریمها از راه میرسند. مسئولان ایرانی احتمالاً به قصد کاهش اثرات روانیِ بازگشت تحریمها بر افکار عمومی داخلی، بر بیاثر بودن یا تأثیر اندک تحریمهای تازه بر اقتصاد ایران تأکید میکنند و برخی از آنها معافیت چند کشور از اجرای تحریمها را علامت ناکامی و شکست آنها در ابتدای کار میدانند.
قاعدتاً بازگشت تحریمها در کنار تأثیرات واقعی و عینی، تأثیرات ذهنی و روانی هم با خود به همراه دارد؛ اما به نظرم راه خنثی کردن تأثیرات روانی، انکار و یا بیاهمیت شمردن اثرات واقعی آنها نیست. در این گونه موارد، چارهای جز رویارو شدن با واقعیت نیست. واقعیت هم ذهنی و روانی نیست. تحریمها سر میرسند و واقعیت خود را عریان میکنند و اگر راه چارهای برای آنها اندیشیده نشده باشد؛ اقتصاد را به ویرانی و مردم را به فلاکت میکشانند.
تردیدی نیست که دولت ترامپ با قاطعیت در پی تغییر رفتار دولت ایران از راه اعمال حد اکثر فشار اقتصادی است و برای دستیابی به هدف خود، روز به روز بر شدت فشارها خواهد افزود. در این میان، مجموعۀ کشورهای منتقد خط مشی دولت ترامپ در صحنۀ جهانی، نه از وحدت و هماهنگی لازم برای ایستادگی در مقابل او برخوردارند و نه از این جهت نفع مشترکی میبرند. بنابراین تحرکات آنها پراکنده، بیبرنامه، ناهماهنگ و در مجموع فاقد اهمیت لازم برای خنثی کردن اثرات تحریمها خواهد بود؛ بنابراین مسئولان ایرانی نباید به برخی لفاظیها در این باره دل خوش کنند.
معافیتها نیز محدود و کوتاه مدت و بر مبنای قول کشورهای معاف شده برای همکاری با آمریکا در مدت زمانی مشخص است و از این جهت، جای هیچگونه خوشحالی ندارد. این در حالی است که دور زدن تحریمها و ورود به بازار سیاه جهانی نیز شاید درآمدی را در پی داشته باشد؛ اما نه به اندازهای که گرهی از زندگی جمعیت ۸۰ میلیونی ایران بگشاید. بنابراین، منابع درآمدی از طریق صادرات نفت، تا اندازۀ زیادی محدود و منحصر به همان میزانی خواهد شد که برای واردات دارو و غذا، در نظر گرفته شده است.
بدین ترتیب، دولتی که در سالهای اخیر با وجود برخورداری از منابع ارزی نفت، کشور را بدانگونه اداره کرده است؛ من نمیدانم در شرایط بغرنج پیشِ رو با کدام توان و قدرت و برنامه میخواهد از پس مشکلات برآید و امور را مدیریت کند؟ و سرانجام، بیم آن میرود که مسئولان نه از سر مقابله با تأثیرات روانی تحریمها بلکه به دلیل عدم آمادگی روانی خود برای پذیرش واقعیتهای پیشِ رو، در صدد انکار اثرگذاری تحریمها بر آمده باشند!
به واقع چیزی در این دنیا به اندازۀ نادیده گرفتن و انکار واقعیت، خطرناک و ویرانگر نیست! از این رو، شناسایی و به رسمیت شناختن واقعیت نخستین گام موفقیت و بزرگترین فضیلت آدمی است.