به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۹

دکتر موسویان در گفت و گو با روزنامه کاروکارگر:

 

مصدق طرفدار عدالت اجتماعی و حمایت از اقشار فرودست جامعه بود

سرویس سیاسی حمیدرضا مهدیزاده: کودتای ۲۸ مرداد همواره از مناقشه برانگیز ترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران بوده است. طرفداران دربار پهلوی آن روز سیاه را قیام ملی مردم در دفاع از کیان سلطنت نامیده اند که البته با حضور اوباش تهران به سرکردگی شعبان جعفری در قلع و قمع مردم آمده به خیابان و یورش گردان زره پوش ارتش و رژه تانک ها تحت امر سرلشگر زاهدی این ادعا از کمترین میزان واقعیت برخوردار بوده است. 

نقش و جایگاه دکتر محمد مصدق در ملی کردن صنعت نفت و مبارزه با استعمارگری دولت بریتانیا آنقدر مهم و تاثیرگذار بوده که تا همین امروز هم سرسخت ترین مخالفان سیاسی وی نتوانسته اند کوچکترین خدشه ای به آن وارد کنند و برای بسیاری از سیاستمداران قبل و حتی پس از انقلاب مقایسه کارنامه دولت شان با عملکرد دولت مصدق، مایه افتخار بوده است.

البته دکتر مصدق مواضع چالش برانگیزی هم در راستای اصلاح قانون انتخابات داشت که منجر به انحلال مجلس هفدهم مشروطه و جبهه گیری بسیاری از طرفداران آن روز جبهه ملی در مخالفت با آخرین نخست وزیر قانونی رژیم پهلوی شد. ابعاد ماجرا را برای اولین بار در ایران با دکتر سید حسین موسویان دبیر کل جبهه ملی درمیان گذاشته ایم که این گفت و گوی گرم، صمیمانه و چالشی به شرح ذیل تقدیم می شود.

آقای موسویان برای اولین پرسش لطفا بفرمایید که تحلیل جامع حضرت عالی از وقوع کودتا علیه دولت قانونی دکتر مصدق چگونه است ؟

باید بگویم که پاسخ خلاصه به پرسش جنابعالی این است که دولت ملی مصدق در طی دوسال و چهار ماه حکومت خود  علاوه بر ملی کردن نفت ایران و برچیدن دستگاه استعماری دولت انگلیس از این کشور و به دست  آوردن استقلال سیاسی و اقتصادی برای این مرز و بوم ، و برقراری مردم سالاری و رعایت موازین  دموکراسی و حقوق بشر مانند آزادی بیان و قلم ، آزادی احزاب و اجتماعات ، آزادی عقیده و باورهای  دینی را وجه همت خود قرار داده بود .

اما در نگاهی مشروح باید گفت پس از آن که در مجلس  شانزدهم شورای ملی با تلاش های دکتر محمد مصدق و یارانش قانون ملی شدن نفت در تاریخ ٢٩ اسفند ماه ١٣٢٩ به تصویب نهایی رسید ، دولت ملی دکتر محمد مصدق در روز هفتم اردیبهشت ماه  ۱۳۳۰ با هدف اجرای قانون ملی شدن نفت ، آغاز به کار کرد . برنامه ای که دکتر مصدق برای دولت  خود تعریف کرد در دو ماده خلاصه میشد اول اجرای قانون ملی شدن نفت و دوم اصلاح قانون انتخابات .

دکتر مصدق در این دو ماده برنامه دولت خود تحقق « استقلال » و « آزادی » را مد نظر قرار  داده بود. او می خواست با اجرای قانون ملی شدن نفت بساط شرکت سابق نفت ایران و انگلیس را که پایگاه محکم دولت استعماری انگلیس در ایران بود، برچیند. شرکت نفت سابق مانند دولتی در داخل  دولت ایران قرار گرفته بود که  در تمام شئون کشور ما مداخله داشت . شرکت نفت توسط ایادی خود مانند دربار، بسیاری از سران ارتش و ژاندارمری و برخی از روحانیون ، در ایران ، وزیر و وکیل و  نخست وزیر تعیین می کرد حتی برخی از روزنامه های ایران را به تریبون خود تبدیل کرده بود و آنها را در جهت منافع خود سوق میداد . 

شرکت نفت انگلیسی ، سرمقاله های بعضی روزنامه های ظاهرا  ایرانی را که در لندن به زبان انگلیسی تهیه شده بود به فارسی ترجمه می کرد و در این روزنامه ها به  چاپ می رساند . البته این ها وخیلی از موارد دیگر در اسنادی که از خانه ی یکی از مدیران شرکت به  نام ” سدان ” به دست آمد ثابت گردید . شرکت نفت ایران و انگلیس با توجه به این نفوذ سیاسی گسترده  خود بود که می توانست بدون هیچ مانع و رادعی ، به غارت منابع نفت ایران ادامه دهد

بنابراین دوماده برنامه دولت مصدق روی «استقلال » و « آزادی»  متمرکز بود . باری دکتر مصدق با این برنامه دو ماده ای ، دولت خود را شروع کرد .

 البته از همان  آغاز کار دولت ملی ، هم قدرت های خارجی و هم عوامل داخلی آنها با کارشکنی و مخالفت و توطئه چینی با دولت ملی مصدق شروع به برخورد کردند که حتی چگونگی پیشنهاد نخست وزیری به دکتر  مصدق در جلسه علنی مجلس توسط آقای جمال امامی ، نماینده وابسته به دربار و مشهور به آنگلوفیل  بودن ، هم یک توطئه بود . به این صورت که منتظر بودند دکتر مصدق این پیشنهاد را بسان آنچه قبلا  اتفاق افتاده بود رد کند و آنها فورا سید ضیاءالدین طباطبایی مهره شناخته شده انگلیس و عامل کودتای ١٢٩٩ را که در دربار منتظر نشسته بود به مجلس آورده و او را به عنوان نخست وزیری برگزینند و تمام  تلاش های صورت گرفته برای تصویب شدن قانون ملی شدن نفت را به هدر داده و از بین ببرند .

دکترمصدق با قبول نخست وزیری ، هوشیارانه این توطئه را خنثی کرد و دولت ملی مصدق آغاز به کار  کرد . او در مدتی کمتر از دوماه قانون ملی شدن نفت را به مرحله اجرا در آورد و در تاریخ ٢٩ خرداد١٣٣٠  از شرکت نفت ایران و انگلیس خلع ید به عمل آورده و شرکت ملی نفت ایران را به جای شرکت  سابق نشاند . دولت انگلیس در اعتراض به ملی شدن نفت ایران به سازمان ملل متحد شکایت کرد. دکتر  مصدق شخصاً در راس هیئتی در سازمان ملل حضور یافت و با دفاعیات تاریخی که او از حقانیت ملت  داشت و توصیه کرد انگلیس برای طرح شکایت خود به دیوان داوری لاهه مراجعه کند . شورای امنیت سازمان ملل متحد از ورود به موضوع شکایت دولت انگلیس خودداری کرد و دکتر مصدق برای دفاع از حقوق ملت ایران باز هم در تیرماه ١٣٣١ در دیوان داوری لاهه حضور یافت و با پیروزی به ایران بازگشت .

در ورود مصدق به ایران دوره شانزدهم مجلس به  پایان رسیده و دوره هفدهم مجلس در آستانه شروع کردن به کار بود و مصدق بنابر سنت پارلمانی و  برای اینکه دست مجلس در انتخاب دولت باز باشد استعفا ء داد که مجلس جدید بتواند به نخست وزیر  مورد نظرش اظهار تمایل کند و وقتی مجلس به نخست وزیری مجدد دکتر مصدق ابراز تمایل کرد او  در معرفی کابینه جدید خود روی تعیین وزیر جنگ که قبلا توسط شاه معرفی می شد ، تکیه کرد ولی با  شاه در این زمینه ، به توافق نرسید. ماجرا این بود که مصدق با اینکه در مجامع جهانی پیروز شده و  دولت انگلیس را شکست داده بود ، اما در داخل کشور، از کارشکنی های عوامل داخلی انگلیس و توطئه  های آنان نگران بود .

اغلب این توطئه ها هم توسط دربار و عده ای از نظامیان تحت فرمان شاه صورت  می گرفت ، لذا مصدق برای جلوگیری از این تحرکات منفی ، درخواست تصدی وزارت جنگ را کرد که درخواستی کاملاً قانونی بود و بر طبق قانون اساسی مشروطیت نخست وزیر عهده دار مسئولیت تمام  کابینه و حق در اختیار داشتن نیروهای مسلح را داشت و شاه مقام غیر مسئول بود که نباید در کار دولت از جمله تعیین وزیر جنگ برای کابینه مداخله می کرد شاه این درخواست دکتر مصدق را نپذیرفت  و مصدق در روز ٢۵ تیرماه ١٣٣١ به عنوان اعتراض به این عدم پذیرش شاه استعفاء داد و شاه هم  احمد قوام ملقب به قوام السلطنه را به جایگزینی مصدق انتخاب و به مجلس معرفی کرد و مجلس هم در  یک جلسه نیم بند ، به نخست وزیری قوام السلطنه رای اعتماد داد وقوام با یک اعلامیه تهدیدآمیز نسبت  به ملت زمامداری خود را شروع کرد.

 اما نخست وزیری قوام با همه تهدیدات نتوانست بیش از ۵ روز  دوام بیاورد و در روز سی ام تیرماه ١٣٣١ ملت ایران به پشتیبانی از مصدق و با شعارهای « مصدق  پیروز است » و « یا مرگ یا مصدق » و « یا مرگ یا آزادی » به خیابان ها ریختند و در مقابل  نیروهای ارتش که با تانک و مسلسل و سوار نظام به خیابان ها آورده شده بودند، جانانه ایستادند و ده ها  نفراز مردم کشته شدند .