نگاه خشمآلود كودكي ٥ ساله چشم جهانيان را به سمت بحران در سوريه چرخاند
سارا معصومي / روزنامه اعتماد
شب حلب را در آغوش گرفته است. تاريكي خيرهكننده بازماندگان مخوفترين شهر اين روزهاي سوريه را به پناه گرفتن در آوارههاي باقي مانده وادار كرده است. شهر به نماز صبح نزديك ميشود كه باران بمب آغاز ميگردد. صداي ريزش سقف، فروپاشي ديوارها و تكه تكه شدن شيشهها آرامش را بار ديگر بر محله قطرجي در حلب حرام ميكند. خبرنگاران دوربين به دوش خود را به محل حادثه ميرسانند. نخستين تصوير را فيلمبرداري ثبت ميكند كه كنار آمبولانس مامن گزيده است.
از ميان دودهاي ناشي از انفجار مرد امدادگري به چشم ميخورد كه خردسالي را از ميانه آوارها بلند كرده و در آغوش كشيده است. كودك مانند ماهي در دستان امدادگر جا خوش ميكند. دو دست كوچكش را بر شانههاي مرد ميگذارد و آنها را نه چندان محكم دور گردن او حلقه ميكند. سيل دوربينها از راه ميرسد. امدادگر، داخل آمبولانس ميشود. كودك را روي صندلي نارنجي رنگي ميگذارد كه در انتهاي آمبولانس قرار گرفته است.
درست در تيررس فلاش عكاسها. با بيتفاوتي بيسيم خود را برميدارد در جيب ميگذارد و پسرك را تنها رها ميكند. صداي فلاش عكاسها و خبرنگاران بلند ميشود. نور، صدا، تمركز و تصوير پسركي كه روبهرويشان نشسته و خيره نگاه ميكند. كل داستان در چند ثانيه پايان مييابد. چشم راست پسرك ورم كرده، موج خون از پيشانياش بر نيمكره راست صورت كوچكش ميچكد و همانجا خشك ميشود. پسرك دست ميبرد، انگشتان كوچكش را بر پيشاني و چشم راستش ميكشد، مشتش را نگاه ميكند؛ به دنبال جايي است كه اثر خون را از دستش پاك كند، مفري نيست، دستهايش را بر كفه صندلي ميكشد، مطمئن ميشود كه خون از بين رفتني نيست. دستانش را روي پاهايش ميگذارد.
سرش را بالا ميگيرد، خيره به روبه رويي كه عكاسان ايستادهاند، زل ميزند به دوردستي كه نامش خانه است. نه اشك ميريزد، نه تعجبي در چشمهايش موج ميزند، همه فرياد ميزنند اما او نه نام كسي را زمزمه ميكند، نه مادرش را ميخواهد و نه پدر را مطالبه ميكند. ادامه سكوت، نگاه بيتفاوت پسرك، فلاش عكاسها و خبرنگاران. پايان... تا لحظه ثبت اين صحنهها هيچكس از در پشتي آمبولانس داخل نميشود، هيچ كس دستان پسرك را پاك نميكند، هيچ كس در آغوشش نميكشد... همه در تكاپوي ثبت نگاه او هستند و بيتفاوتياش...
از ميان دودهاي ناشي از انفجار مرد امدادگري به چشم ميخورد كه خردسالي را از ميانه آوارها بلند كرده و در آغوش كشيده است. كودك مانند ماهي در دستان امدادگر جا خوش ميكند. دو دست كوچكش را بر شانههاي مرد ميگذارد و آنها را نه چندان محكم دور گردن او حلقه ميكند. سيل دوربينها از راه ميرسد. امدادگر، داخل آمبولانس ميشود. كودك را روي صندلي نارنجي رنگي ميگذارد كه در انتهاي آمبولانس قرار گرفته است.
درست در تيررس فلاش عكاسها. با بيتفاوتي بيسيم خود را برميدارد در جيب ميگذارد و پسرك را تنها رها ميكند. صداي فلاش عكاسها و خبرنگاران بلند ميشود. نور، صدا، تمركز و تصوير پسركي كه روبهرويشان نشسته و خيره نگاه ميكند. كل داستان در چند ثانيه پايان مييابد. چشم راست پسرك ورم كرده، موج خون از پيشانياش بر نيمكره راست صورت كوچكش ميچكد و همانجا خشك ميشود. پسرك دست ميبرد، انگشتان كوچكش را بر پيشاني و چشم راستش ميكشد، مشتش را نگاه ميكند؛ به دنبال جايي است كه اثر خون را از دستش پاك كند، مفري نيست، دستهايش را بر كفه صندلي ميكشد، مطمئن ميشود كه خون از بين رفتني نيست. دستانش را روي پاهايش ميگذارد.
سرش را بالا ميگيرد، خيره به روبه رويي كه عكاسان ايستادهاند، زل ميزند به دوردستي كه نامش خانه است. نه اشك ميريزد، نه تعجبي در چشمهايش موج ميزند، همه فرياد ميزنند اما او نه نام كسي را زمزمه ميكند، نه مادرش را ميخواهد و نه پدر را مطالبه ميكند. ادامه سكوت، نگاه بيتفاوت پسرك، فلاش عكاسها و خبرنگاران. پايان... تا لحظه ثبت اين صحنهها هيچكس از در پشتي آمبولانس داخل نميشود، هيچ كس دستان پسرك را پاك نميكند، هيچ كس در آغوشش نميكشد... همه در تكاپوي ثبت نگاه او هستند و بيتفاوتياش...
«نجات يافته»
سكانس بعدي با ارسال عكسها از سوي خبرنگاران و ساكنان محلي آغاز ميشود. عكس و ويديوي پسرك دست به دست ميشود، در فضاي مجازي همهمهاي به پا ميشود، باز كودكي سوري راوي جنگي شد كه بايد تا چندماه ديگر ششسالگياش را جشن گرفت(!). پردهها كنار ميروند. هويتش معلوم ميشود: عمران نام دارد، ٥ ساله است يعني از روزي كه چشم در دنيا گشوده وطن را در جنگ ديده و بازي را در سايه بمباران آتش تجربه كرده است. خانوادهاش نيز به همراه او نجات يافتهاند. «نجات» چه واژه نامانوسي است در برابر تصويرهايي كه نگاه مبهم عمران را ثبت كردهاند. توييتر نخستين فضاي مجازي است كه كاربران در آن به تنها چندثانيه علني شدن از زندگي روزمره عمران واكنش نشان ميدهند. بر موهاي كوتاه عمران در نتيجه ماندن در زير آوارها، لايهاي خاكستر نشسته است. خاكستري كه وقتي به دستها و زانوهاي عمران ميرسد با خون مخلوط ميشود و رد صورتيرنگي بر تنش باقي ميگذارد. يك كاربر توييتري مينويسد: باراك اوباما، رييسجمهور ايالات متحده گفته بود كه نيمي از موهايش در ٥ سال گذشته به دليل بيثمرماندن مذاكرات در سوريه سفيد شده است. اميدوارم كه نيمه ديگر آن با ديدن اين تصوير عمران رنگ مشكياش را از دست ندهد.
بماني عمراني، بروي آيلان
كاربران ديگر تصوير آيلان و عمران را كنار هم چيدهاند. آيلان، كودك سوري تقريبا سه سالهاي بود كه چندماه پيش جنازهاش را سواحل تركيه از آب گرفتند در حالي كه خانوادهاش تلاش ميكردند با مهاجرت از جهنمي كه روزي وطن ميناميدند، فرار كنند. آن تصوير نيز چندهفتهاي در فضاي مجازي سر و صدا به پا كرد و كمپينهاي حقوق بشر خواهان يافتن راهكاري بينالمللي براي پايان دادن به بحران سوريه شدند. آيلان به خاك سپرده شد، داستانش بايگاني شد و بحران در سوريه نيز هر روز عميق و عميقتر شد. كاربران با مقايسه سرنوشتهاي آيلان و عمران نوشتند: قصه سوريه همين است: اگر فرار كني جنازهات را در ساحل تحويل ميگيرند، اگر بماني به سرنوشت عمران مبتلا ميشوي. امريكا و روسيه مقصر هستند. افكار عمومي در سطح جهاني نبرد در سوريه را جنگ نيابتي روسيه و امريكا ميدانند كه هركدام نيز تعدادي از كشورها را در جبهه خود جا دادهاند. با اين نگاه يك كاربر با فتوشاپ اقدام به قراردادن تصوير عمران روي ميزي كرد كه در آخرين ديدار اوباما و ولاديمير پوتين (رييسجمهور روسيه) ما بين آنها قرار داشت. سكوت جهان عرب و اسلام در برابر فاجعه حلب به سوژه ديگري براي انعكاس عكسهاي عمران بدل شد. يك كاربر عرب در توييتر، با مونتاژ عكس عمران بر روي صندلي خالي سوريه در اتحاديه عرب، بحران سوريه را به تصوير كشيد.
عمران تروريست بود؟
خبرنگار الجزيره كه در صحنه حضور داشت در خصوص لحظه حادثه به آسوشيتدپرس ميگويد: والدين و خواهر و برادرهاي عمران كه بين يك تا ١١ سال سن داشتند از اين حادثه جان سالم به در بردند. ما آنها را از يك بالكن به بالكن ديگر دست به دست ميكرديم تا به نقطه امني برسند. پيش از آنكه عمران را در آغوش بگيرم سه جسد را به دستانم دادند. يكي از اعضاي شوراي ملي سوريه كه از مخالفان دولت بشار اسد است در اين خصوص ميگويد: صورت بهتزده و خونين كودك بازمانده سوري، وحشت و اوضاع نابسامان در سوريه را به تصوير كشيد. يك كاربر ترك نيز با اشاره به ادعاي بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي مبني بر اينكه جنگ با تروريستها در سوريه ادامه دارد ، نوشت: عمران همان تروريستي است كه جامعه جهاني ميگويد به دنبال نابودي او در سوريه است.
عمران يكي از خوششانسها بود
پنج سال جنگ، سوريه را به سوژه خوبي براي عكاسان بدل كرده است: كودكان گرسنه، شهروندان زخمي، جمعيتي كه مانند كوچ نشينان از اين سو به آن سو حركت ميكنند، شهرهاي ويران شده و هر روز انباشت جسد بر روي جسد. خوشبيني وجود دارد كه شايد تصوير عمران در حلب جان تازهاي به مذاكرات در بن بست مانده سوريه ببخشد. سال گذشته زماني كه تصوير جسد آيلان سهساله بر ساحلي در تركيه منتشر شد، كشورهاي اروپايي مرزهاي خود را بر مهاجران بازتر از گذشته كردند و اعلام كردند كه در برابر اين فاجعه انساني مسوول هستند. هرچند كه اين سياست پذيرايي بيقيد و شرط از مهاجران چندان دوام نياورد اما شوكي به وجدان لمس جامعه جهاني بود. برخي از كارشناسان مسائل سوريه ميگويند كه شايد بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي با تصوير عمران از رخوت در مذاكرات سياسي فاصله بگيرند.
پزشكي كه عمران را در بيمارستاني در حلب مداوا كرده در اين خصوص ميگويد: عمران خوششانس بود كه جراحتي كه به سرش وارد شده بود چندان عميق نبود چرا كه در موارد حاد به دليل نبود امكانات پزشكي تنها ميتوانيم بايستيم و شاهد مرگ قربانيان باشيم. زماني كه عمران را به ما تحويل دادند فشارخونش بسيار پايين بود. زخمهايش را بستيم اما حتي يك كلمه هم حرف نميزد. نه گريه ميكرد و نه سخني ميگفت. اما پس از حدود دو ساعت از حالت شوك خارج و رفتارهايش عادي و نرمال شد. داوطلبي كه عمران را از ميان آوارهها بيرون كشيده است در اين خصوص ميگويد: اتفاقي كه براي عمران رخ داد و حالت او در ساعتهاي اوليه براي من بسيار دردناك بود اما ما هر روز شاهد چنين اتفاقهايي در حلب هستيم. هر روز كودكان و خانوادههاي آنها را نجات ميدهيم. هر روز خانوادهاي را ميبينم كه داغدار فرزندان خود هستند يا پس از بمباران نميتوانند فرزندان خردسال خود را بيابند. تنها فرقش اين بود كه اينبار اين صحنه را دوربينها ثبت كردند.
وقتي دي ميستورا احساس درماندگي كرد
نگاهها به سازمان ملل و استفان دي ميستورا، نماينده ويژه دبيركل در امور سوريه دوخته شده است. نخستين واكنش استفان دي ميستورا به عكس عمران اين بود كه وي تلاش ميكند هرچه سريعتر مذاكرات صلح را از سر بگيرد. وي بزرگترين مانع براي از سرگيري اين مذاكرات را خشونت در حلب دانسته است. دي ميستورا در اين خصوص ميگويد: نميتوانم در حالي كه بر سر مردم هنوز بمب ريخته ميشود ازسرگيري مذاكرات را انجام بدهم، نه تا زماني كه عكسهايي چون عكس اين پسربچه (عمران) هر روز منتشر ميشود.
ديميستورا روز پنجشنبه در حالي كه بسيار خشمگين بود اعلام كرد كه به نظر ميرسد در ماموريت خود ناكام مانده است. وي به صراحت گفت كه به دليل افزايش درگيريها و تبادل آتش تنها هشت دقيقه پس از آنكه از نيروهاي داوطلب خواست كمكهاي بشردوستانه را از سر بگيرند، وادار شد دستور توقف كمكها را صادر كند.
ديميستورا در بخشهايي از سخنانش گفت: به عنوان نماينده كشورم و به عنوان يك پدر احساس ناكامي و درماندگي ميكنم. اين پسربچه هر روز كه زنده ميماند باز با بحران و جنگ زندگي را سپري ميكند.
روسيه: كار ما نبود
در حالي كه از نخستين ساعات انتشار عكسهاي عمران بسياري از رسانهها ادعا كردند كه بمبهاي روسيه منجر به تخريب خانه عمران و خانوادهاش شده است اما وزارت دفاع روسيه صبح روز جمعه اين مساله را تكذيب كرد. وزارت دفاع روسيه در بيانيهاي در اين خصوص نوشت: روسيه هيچگاه محلهاي استقرار غيرنظاميان را بمباران نميكند. گروههاي شبهنظامي مناطق شهري و غيرنظامي را براي ممانعت از انتقال كمكهاي انساندوستانه هدف قرار ميدهند.
در ادامه بيانيه روسيه آمده است كه تصاوير منزل كودك سوري نشان ميدهد كه شيشههاي منازل كناري سالم مانده است و اين نشاندهنده برخورد موشكهاي دستساز شبه نظاميان به اين خانه است و نه بمبهاي روسيه.
موافقت روسيه با آتشبس
در حالي كه تمام تلاشهاي قديمي براي برقراري آتشبس در حلب ناكام مانده است، مسكو به دنبال درخواست ديميستورا از روسيه براي نشان دادن «حسننيت»، اعلام كرد حاضر است آتشبسي ۴۸ ساعته را در اوايل هفته آتي برقرار كند. اين پيشنهاد روسيه با استقبال آلمان و وزير امور خارجه اين كشور روبهرو شده است. بر اساس طرح مورد موافقت روسيه، هر هفته ٤٨ ساعت آتشبس در شهر حلب سوريه برقرار ميشود.
«فرانك والتر اشتاينماير» وزير خارجه آلمان چنين اقدامي را مثبت ارزيابي كرد و گفت: اين اقدام گامي بسيار مهم در زمينه كمكرساني به مردم از طريق ارسال مواد غذايي، دارويي و انتقال آب بهداشتي است. «خصومتها نبايد بيش از اين ادامه داشته باشد و افراد بيگناه بيشتري در حلب كشته شوند. روسيه به عنوان حامي دولت «بشار اسد» رييسجمهور سوريه در اين زمينه مسووليت ويژهاي دارد.»
احتمال ديدار كري – لاوروف
استفان ديميستورا، فرستاده سازمان ملل به سوريه درخصوص جزييات طرح آتشبس چندساعته در حلب گفت كه نشستي تكميلي در ژنو براي بررسي اعلام آتشبس ٤٨ ساعته در حلب برگزار خواهد شد. ديميستورا در كنفرانسي خبري افزود: كارگروه ويژه در مورد توقف درگيريها اين مساله را در روز پنجشنبه بررسي كرد. روسيه و امريكا به عنوان روساي گروه حمايت از سوريه نسبت به اوضاع در حلب نگران هستند و به دنبال يك راهحل ميگردند. من به نمايندگي از دبيركل سازمان ملل بر اين مساله پافشاري دارم. بايد آتشبس انساني به مدت ٤٨ ساعت در حلب بهعنوان گام نخست اعلام شود و اين مساله تلاشهاي بسياري را نه فقط از جانب روسيه و امريكا بلكه از سوي كساني كه بر اوضاع ميداني تاثير ميگذارند ميطلبد.
فرستاده سازمان ملل در بخشهايي از سخنان خود تاكيد كرد كه هيچگونه كمكي از سوي سازمان ملل در اين هفته به سوريه نرسيده است. از سوي ديگر، خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از مسوولان امريكايي گزارش داد كه ديداري ميان سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه و جان كري وزير خارجه امريكا در ٢٦ اوت در ژنو برگزار ميشود. اين خبرگزاري اعلام كرد كه مذاكرات ميان اين دو وزير احتمالا دو روز به طول ميانجامد كه در جريان آن انتظار ميرود وزراي خارجه روسيه و امريكا در مورد تضمين آتشبس در سوريه و توافق روسيه و امريكا درخصوص تبادل اطلاعات و هماهنگي نظامي در زمينه مبارزه با داعش و القاعده در سوريه گفتوگو كنند. اين خبرگزاري در عين حال اعلام كرد كه زمان و مكان و ديدار لاوروف و كري ممكن است تغيير كند
فرستاده سازمان ملل در بخشهايي از سخنان خود تاكيد كرد كه هيچگونه كمكي از سوي سازمان ملل در اين هفته به سوريه نرسيده است. از سوي ديگر، خبرگزاري آسوشيتدپرس به نقل از مسوولان امريكايي گزارش داد كه ديداري ميان سرگئي لاوروف وزير خارجه روسيه و جان كري وزير خارجه امريكا در ٢٦ اوت در ژنو برگزار ميشود. اين خبرگزاري اعلام كرد كه مذاكرات ميان اين دو وزير احتمالا دو روز به طول ميانجامد كه در جريان آن انتظار ميرود وزراي خارجه روسيه و امريكا در مورد تضمين آتشبس در سوريه و توافق روسيه و امريكا درخصوص تبادل اطلاعات و هماهنگي نظامي در زمينه مبارزه با داعش و القاعده در سوريه گفتوگو كنند. اين خبرگزاري در عين حال اعلام كرد كه زمان و مكان و ديدار لاوروف و كري ممكن است تغيير كند