براساس اصل ٦٧ قانون اساسی، نمایندگان با تکیه بر کتاب آسمانی و شرف انسانی خود سوگند یاد میکنند که پاسدار «ملت ایران» و ارزشهای نظام باشند و در عملکردشان حقوق ملت و استقلال این کشور را حفظ کنند. نماینده مجلس براساس قانون شأنی غیر از وکالت ملت ندارد و هر موکلی حق دارد از عملکرد وکیلش سؤال کند؛ اگر این وکیل در کسوت مقدس روزنامهنگاری باشد، وظیفه نماینده در پاسخگویی بیشتر خواهد شد، ولی روز یکشنبه، بهارستان، شاهد صحنه دیگری بود. اتفاقی که دستکم در سنت نمایندگی و پارلمانی ما از مشروطه تا به امروز بیسابقه بوده است. خبر درگیری نماینده ارومیه، آقای نادر قاضیپور، با خبرنگار پارلمانی روزنامه «ایران» در یکی از راهروهای مجلس به همان اندازه که ناگوار است، شوکهکننده و تأسفبرانگیز نیز هست. پارلمانی که قرار بود محل گفتوگوی وکلای ملت برای زندگی بهتر و آزادیهای بیشتر باشد، چند ماه پس از آغاز به کار در دوره جدید، به محل منازعهای گرم تبدیل شد. فارغ از «موضوع» دیالوگی که بین خبرنگار محترم و باسابقه روزنامه ایران و نادر قاضیپور در مجلس ردوبدل شده است، باید پرسید چه چیزی باعث میشود وکیل مجلسی که قرار بود نماینده «تمام ایران» باشد، به سمت یکی از موکلان خود مشت پرتاب میکند؟ صد سال پیش ملت ایران، در برابر استبداد به پا خاستند و انقلاب مشروطه را که تحولی مهم در تاریخ ماست بهثمر رساندند. آرمان انقلاب مشروطه در برپایی مجلس برای تحقق حقوق مردم و حاکمیت ملی بر ستونِ پرسش و آزادی بیان، استوار بوده و هست. از آن تاریخ تاکنون حتی در مجلسهای فرمایشی، شأن ملت و تشریفات پارلمانی حفظ شده است؛ چنان که مجلس به مهمترین دستگاه قانونگذاری تبدیل شده است؛ در مقابل مردم نیز از قانونگذاران همین انتظار را دارند. انقلاب مشروطه تنها یک تحول در سیاست نبود، بلکه انقلابی در تفکر و وجدان ایرانی بود. از آن تاریخ تا امروز، نمایندگان مجلس یکی از پناهگاههای مردم بودهاند. بارها شاهد این بودیم که مردم در مجلس بستنشینی کردهاند؛ زیرا همه برای مجلس حریمی امن قائلاند.
اما حمله به مردم و بهویژه خبرنگاران که وجدان آگاه ملتاند، حتی در خارج مجلس نیز بیسابقه بوده است؛ چه رسد به داخل آن.
اینبار، بازتولید همان رفتاری که مردم همیشه از آن به مجلس پناه میبرند، در خود مجلس، یک خسران و فاجعه بزرگ است. روزگاری آذربایجان کانون ظهور دولتمردان و رجلی بود که کشور را اداره میکردند و برای آزادی و امنیت ارزش قائل بودند. نامبردن از یکیک این رجل امکانپذیر نیست، اما هرکس تاریخ معاصر را بداند با دولتمردان آذری ایرانخواه آشنا است. جای تأسف مضاعف است که امروز جانشینان همان رجلی که طنین نطقشان مجلس را به بهارستان تبدیل میکرد، کمتر شنیده میشود.
اصل ٨٦ قانون اساسی نمایندگان را در مقام ایفای وظایف قانونی و نمایندگی مصون از پیگرد دانسته است. این اصل مانند زرهی قدرتمند برای وکلای ملت در ایفای وظایف به شمار میرود. اما سوءاستفاده از این مصونیت نیز نه بخشودنی است و نه قانونی. هیچ نمایندهای نمیتواند به واسطه این مصونیت خارج از حد و حدودش اقدامی خلاف قانون انجام دهد و حقوق دیگران را زیر پا بگذارد. بهویژه اگر خبرنگاری با آگاهی از مسئولیت و دغدغههای مربوط به وحدت و امنیت ملی به سراغ نمایندگان میرود.
اصل ٨٤، نمایندگان را در برابر تمام ملت ایران مسئول دانسته است، نه فقط حوزه انتخابیه و دغدغهای که خبرنگار روزنامه رسمی دولت آن را ضمن یک سؤال از نمایندهای مطرح کرده است، دغدغه تمام ملت است و به نظر میرسد این خبرنگار پارلمانی ایران بود که با وجدانی بیدار و آگاهی از مسئولیت تاریخیاش، سؤالی مهم و بجا را به نمایندگی از تمام ملت ایران مطرح کرده است.
هرچند این یادداشت با تأسف آغاز شد، اما درون این خبر ناگوار، جای خوشحالی کوچکی نیز هست. خرسندی از اینکه بلوغ و رشد سیاسی در «رسانه» به جایی رسیده است که یک خبرنگار، رسالتی فراتر از مخابرهکننده خبر برای خود قائل شده و شاید با ذهنیت یک نماینده پارلمان، از طرف ملت ایران یک «چرا»ی مهم را طرح میکند. از این منظر باید هم به روزنامه ایران تبریک گفت و هم از داشتن خبرنگارانی مانند «احسان بداغی» شوقزده شد که به «ایران» میاندیشند و در قبال تهدید میراث مشروطه، رسالتی احساس میکنند.
سالار سیفالدینی / شرق