هرجا تکثرگرایی نباشد، تفکر داعشی جای آن را میگیرد
«جبران باسیل»، وزیر خارجه لبنان، میگوید کشورش در مرکز خطر تروریسم قرار دارد و همواره تلاش میکند اجازه ندهد تروریستها به لبنان رخنه کنند. به گفته او، براي غرب گسترش پدیدهای به نام داعش اهمیتی ندارد و بر اين باور است، این تشکل را نمیتوان جز از طریق اندیشه شکست داد. باسیل رابطه لبنان و ایران را ممتاز میداند و از بیتوجهی جامعه بینالملل نسبت به میزبانی این کشور از هزاران آواره سوری گلایهمند است.
به نظر شما روابط لبنان و ایران چگونه است؟
بین ایران و لبنان روابط ممتازی وجود دارد که بخشی از آن به دلیل حضور شیعیان در لبنان است. آنها وزن قابلتوجهی دارند و بخشی از نهادهای حکومتی در دست آنهاست. بخشی از آنها از مقاومت دفاع میکنند و جلو اسرائیل را گرفتهاند تا به کشور ما تجاوز نکند. ما در سالهای ٢٠٠٠ و ٢٠٠٦ توانستیم یک نوع توازن قوا بین لبنان و اسرائیل به وجود آوریم. ایران در این راه کمک زیادی به ما کرده است، اما نقش ایران باید در چارچوب حفظ لبنان و وحدت ارضی این کشور باشد. درحالحاضر لبنان باید هم در مقابل اسرائیل و هم در مقابل تروریسم ایستادگی کند.
بحران سوریه به شکلی مستقیم بر تحولات داخلی و حتی روابط خارجی لبنان اثر گذاشته است. شما به این بحران چگونه مینگرید و آیا در اینباره پیشنهاد مشخصی دارید؟
بحران سوریه از سال ٢٠١١ شروع شد، اما این تحولات خارج از تلاشهای سابق به منظور بهزانودرآوردن سوریه و شکستن مقاومت در برابر اسرائیل نبود. آنهایی که در سال ٢٠٠٦ شکست خورده بودند، در سال ٢٠١١ موفق شدند و دلیل عمده آن هم مسائل داخلی بود؛ مثل فقدان یک اصلاحات سیاسی کافی یا رشد دموکراسی برای مردم سوریه. همینها موجب شد تا دولتهای خارجی از آنها استفاده کنند و ما را به این وضعیت برسانند. علت آسیبپذیری ما این بود که نتوانستیم یک نظام سکولار و یک دولت شهروندی داشته باشیم که در آن همه فرقهها و مذاهب در کنار همدیگر در صلح زندگی کنند. این ضررها جز با ایجاد یک دولت شهروندی که در آن حرف اول را ملت سوریه بزند، قابلجبران نخواهد بود. این نخستین اولویت است. باید به مردم حق مشارکت در امور خودشان داده شود. این راهحل را همه میدانند، اعم از مخالفان و حتی دولت. همه باید بپذیرند که جز این راهحلی وجود ندارد. مادامی که سوریه دچار آسیب شود، لبنان هم متضرر خواهد شد و مجبور است پیامدهای این بحران را متحمل شود. چهموقع ما لبنانیها و سوریها میخواهیم این مسئله را، چه در سطح نظام یا مردم بفهمیم که استمرار این وضعیت به ضرر همه است. بنابراین بهتر است به این جنگ خاتمه داده شود و ما وارد مرحله یک راهحل سیاسی عادلانه و منطقی شویم. در این صورت بهنفع لبنان هم خواهد بود. اینکه بگوییم همزیستی بهتنهایی کافی نیست. باید این مسئله توأم با اطمینان سیاسی برای همه اقلیتها باشد و نقش و حجم و مشارکت فعال آنها را در عرصههای اقتصادی و سیاسی تضمین کند.
آیا شما از حمایتهای جامعه بینالملل از لبنان بهخصوص در مسئله پناهجویان راضی هستید؟ در این رابطه چه خواستههایی دارید؟
ما از جامعه بینالمللی ناراضی هستیم. از لحاظ اصولی، رویکرد جامعه بینالملل بهگونهای است که گویی قصد دارد سوریها را در همان کشوری که هستند نگه دارند. چون برگرداندن آنها کار دشواری است. فرستادن آنها به سایر دولتها در غرب هم مسئلهای مشکل و پرهزینه است. ازاینرو جامعه بینالملل سعی میکند آنها را همانجایی که هستند نگه دارد. درباره اردن این مسئله دیگر به جایی رسیده که این کشور به کشور آوارگان تبدیل شده است. برای ترکیه اما مسئله متفاوت است، چون مساحت زیادی دارد و اصلا با لبنان قابلقیاس نیست. در لبنان مسئله اسکان و ادغام به لحاظ قانونی کاملا ممنوع است. در لبنان هیچ توجیهی برای این وجود ندارد. بههرحال ما از جامعه بینالملل ناراضی هستیم. لبنان کشور کوچکی است و امکانات و تواناییهای محدودی دارد. مساحت کم این کشور اجازه نمیدهد که پناهندگان زیادی را در خود جای دهد. خود لبنان کشوری است که شهروندانش به جاهای دیگر مهاجرت میکنند!
کمکهای جامعه بینالمللی چگونه در اختیار پناهندگان قرار میگیرد؟
این کمکها به صورت مستقیم در اختیار آنها قرار میگیرد و خود نهادهای بینالمللی بر آنها نظارت دارند. همین مسئله است که پناهجویان بیشتری را تشویق میکند به لبنان پناهنده شوند. چون در اینجا سیاستی نیست که آنها را مجبور کند به کشورشان برگردند. درعینحال هیچ سیاست واقعگرایانهای برای کمک به مردم لبنان و نهادهای سیاسی یا بخشهای اقتصادی این کشور وجود ندارد. بعد از چند سال هنوز ما نتوانستهایم در سمینارها و کنفرانسهایی که برگزار میشود، هیچ پولی برای خود لبنان به دست آوریم تا این کشور بتواند پذیرای آوارگان باشد. ما هنوز نتوانستهایم این نظر را هم رد کنیم که در خارج اعتقاد دارند از پناهجویان بهعنوان یک برگه سیاسی برای بازیهای سیاسی استفاده میشود. بهجای این حرفها، هر طرف باید به سهم خود فشار آورد تا بحران سوریه به سمت یک راهحل نهایی برود. هزینه همه اینها را باید لبنان بپردازد. آنهم بدون کمکهای بینالمللی. آن چیزی که در لبنان جریان دارد مثل زخمی است که اینقدر خونریزی میکند تا از هم بپاشد.
لبنان در مقابل تروریسمی که تمام منطقه را گرفته است چه میکند؟
لبنان با همه وجود با تروریسم مقابله میکند؛ با گوشت و پوست و ارتش و ملتش. همه تلاش ما این است که تروریسم به لبنان رخنه و گوشهای از خاک کشور ما را اشغال نکند. ما یک جامعه کاملی داریم که همه یکصدا تروريسم را رد میکنند. اساسا لبنانیها فرهنگشان طوری است که با افراطگرایی منافات دارد. بااینحال من فکر میکنم جز از راه مقابله با فکر داعش، نمیتوان از شر این گروه خلاص شد. البته میتوانیم به لحاظ نظامی و سیاسی این گروه را محاصره یا متوقف کنیم. هرچند همین امر هم تاکنون تحقق پیدا نکرده است و هنوز از این گروه حمایت مالی و تسلیحاتی میشود. مسئله مهمتر اما تفکر داعش است. تفکری که مبتنی بر هرجومرج و یکجانبهگرایی است. داعش هرجومرج را دامن میزند تا به جای تکثرگرایی، تکروی خودش را جا بیندازد. میخواهد در آخر تنها یک تفکر بماند، تفکر خودش. حالآنکه برای مثال لبنان برعکس این است. لبنان اساسا بر مبناي تنوع و تکثر زندگی میکند و همه گروهها احترام همدیگر را دارند. الگوی لبنان برای همه کشورهای خاورمیانه اهمیت دارد، زیرا این الگو عکس آن چیزی است که داعش میگوید. اگر ما جامعهای تکثرگرا مثل جامعه لبنان نداشته باشیم، داعش جانشین آن خواهد بود. این مفهوم درباره همه شرق و غرب صدق میکند. چون غرب هم از تسری پدیده داعش در امان نیست. دلیل آن هم این است که فکر داعش در آنجا هم پخش شده است. در کشورهای اروپاییهم این فکر مشاهده میشود. جاهایی هست که محل رشد و شکلگیری گروههای افراطی شده است. متأسفانه موج پناهندگان هم به این امر دامن زد. یک گزارش رسمی از سوی سازمان اطلاعات آلمان منتشر شد که نشان میداد، گروههای افراطی سعی میکنند از بین پناهندگان سربازگیری کنند.
درباره خلأ ریاستجمهوری در لبنان چه میگویید؟
لبنانیها میتوانند با دستیافتن به یک راهحل دائم و نه مانند راهحلهای موقتی گذشته، از این مسئله رهایی پیدا کنند. این خلأ باید پر شود؛ اما بدون مشارکت واقعی همه مردم لبنان ممکن نیست. این مردم لبنان هستند که باید نمایندگان و رئیسجمهور خودشان را انتخاب کنند تا نماینده ملی و قانونی خودشان باشد.
رابطه لبنان با کشورهای حوزه خلیج فارس چگونه است؟ چگونه میشود از برخی نکات منفی این رابطه جلوگیری کرد؟
در منطقه یک نزاع مذهبی در جریان است. در لبنان فرقهها همه حضوری برابر دارند و حتی نهادهای حکومتی هم بین شیعیان و اهل سنت تقسیم شده است. اختلاف بین کشورهای عضو شورای همکاری و ایران متأسفانه بر روابط ما هم اثر گذاشته است؛ چون هرکسی سعی میکند لبنان را به طرف خودش بکشد. تا زمانی که این وضعیت وجود دارد، لبنان باید تاوان آن را بدهد. درهمین حال شرایطی وجود دارد که میشود طرفها را تشویق کرد تا از این منازعات کاسته و بیشتر به همکاری روی آورند. حتی لبنان میتواند نقش مهمی در این میان داشته باشد؛ البته به شرط اینکه قوی باشد و این نیازمند یک اصلاح داخلی در درون کشور است. شورای همکاری باید وضعیت لبنان را درک کند. کمااینکه باید خیلی از لبنانیها بفهمند نباید در این مشکلات دخالت کرده یا خودشان را درگیر این منازعات کنند. از نظر رسمی باید گفت خیلی فعالیتی به چشم نمیخورد. البته مصر میتواند کمک کند که برخی از این مشکلات را از سر راه برداریم. مسئله مبارزه با تروریسم محور مشترکی است که همه کشورهای منطقه میتوانند گرد آن جمع شوند.
رابطه لبنان و مصر را چگونه میبینید؟
در سطح سیاسی و روابط دوجانبه، دو طرف سعی میکنند این رابطه را تقویت کنند. هر دو کشور درباره مبارزه با تروریسم و افراطگرایی اشتراکات زیادی دارند. از نظر اقتصادی نیز ما میکوشیم روابطمان را گسترش دهیم؛ بهویژه در بخشهای صنعتی، انرژی و کشاورزی. لبنانیها میخواهند از بازار مصر استفاده کنند، همانطور كه مصر میخواهد از توانمندیهای لبنان بهره ببرد. تعداد زیادی از شهروندان لبنانی نیز در آفریقا هستند و به اعتقاد من مصر میتواند در این زمینه با ما همکاری خوبی داشته باشد. اساسا مصر نقطه شروع بسیاری از کارهای ما در قاره آفریقاست.
منبع: الاهرام