به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، بهمن ۰۶، ۱۳۹۶

بانوی سربلند، رضا مقصدی


بانوی سربلند

یک شعرِ عاشقانه به رنگِ سپیده بود
وقتی که دست‌های سپیدت زمانه را-
معنای تازه داد.
آیینه‌ها ز دورترین جای این جهان
هریک به میهمانیِ دست تو آمدند


تا عطرِ شادمانه‌ی آن جانِ تشنه را -
برباغ ما دوباره، ببارانند.
بانوی سربلند!
بانوی درد وُ "بند"!
در روبه‌روی تیره‌ترین روزگارِ تلخ
دست تو از تبارِ زُلالِ سپیده‌هاست.
بگذار از برابرت، سرمست بگذریم.
زیباست
آوازِ دست‌های تو زییاست