به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۹۷

نگرانی عبدالفتاح سلطانی، پدر داغدار، برای خانواده بازداشت شدگان اعتراضات اخیر

ژیلا بنی‌یعقوب (روزنامه نگار): نشستم یک گوشه که عبدالفتاح سلطانی می گوید کارم دارد، یعنی پدرداغدار چه کارم دارد؟ کنارش که می نشینم می گوید: امروزصبح از در زندان که بیرون آمدم خانواده های زندانی های تظاهرات تهران را دیدم، زیاد بودند، باید پنجاه شصت نفرشان در اوین باشند. در باره شان اطلاع رسانی کنید. به وکیل های حقوق بشری هم بگویید که بروند سراغ شان و زودتر وکالتشان را قبول کنند، این جور زندانی ها خیلی بی پناهند.
می گویم آقای سلطانی، چطور می توانید؟اصلا چطور می توانید بعد از چند ساعت که خبر مرگ فرزند عزیزتان را شنیدید فکر این چیزها باشید؟ گریه ام که می گیرد دلداری ام می دهد و شعری از فردوسی می خواند:

 گر اين تير از تركش رستمی است/نه بر مرده بر زنده بايد گريست
می گوید: برای کسی که رفته کاری نمی توانیم بکنیم باید به فکر زنده ها باشیم. شریف تر و دغدغه مندتر از عبدالفتاح سلطانی می شناسید؟
موقع خداحافظی باز شعر را برایم می خواند:

 اين تير از تركش رستمی است/نه بر مرده بر زنده بايد گريست و می گوید: این طور زندانی ها را بیشتر اذیت می کنند. هرکس هرکاری می تواند برایشان بکند.»

ایران امروز