بدیل سازی های حبابین!
معلم آزاده سید هاشم خواستار
اقای رضا پهلوی باید استبداد پدرش را که قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذاشته و به جای سلطنت حکومت می کرد، محکوم کند. باید ثروتی که از پدرش به او رسیده و متعلق به ملت ایران است مقدارش را اعلام تا هر زمان که در ایران حکومت ملی بر قرار شد به نمایندگان واقعی ملت تحویل تا خرج آبادی و آبادانی کشور شود، در غیر اینصورت به جرئت می گویم با تغییر رژیم در ایران و داشتن قوه ی قضائیه ی مستقل در صورت بازگشت به ایران دستگیر و بخاطر پولهای دزدیده شده ی پدرش که در دست اوست محاکمه خواهد شد.
در صورت اعلام مقدار پول های رسیده از پدرش به او، نه بخاطر شاهزاده بودن بلکه بعنوان یک شهروند به او این حق داده خواهد شد که مانند تمام ایرانیان فعالیت سیاسی داشته باشد. نمی دانم چه رابطه ای بین اقای رضا پهلوی و اطلاعات وجود دارد که مامور اطلاعات بسیار علاقمند بود که من با ایشان فعالیت سیاسی داشته باشم و حتی از من خواست که در صورت تمایل شماره ی موبایل اقای رضا پهلوی را گرفته و من با ایشان صحبت کنم که قبول نکردم.
مقدمه: این نوع بدیل سازی های از بالا که بیشتر به حباب های سیاسی می مانند تا یک بدیل واقعا برجوشیده از متن جامعه و دارای ریشه در خاک جنبش های مردمی سعی می کنند که با جلب برخی فعالین به نام و شناخته شده جنبش به صفوف خود، به هزینه سوزاندن آن ها، برای خود آبرو و حیثیتی فراهم سازند. آن ها با این اقدام مضر و خودخواهانه اشان به نقش مهم و حساس این سرمایه های اجتماعی در جنبش های اعتراضی و مردمی آسیب می زنند. نمونه ها کم نیستند، منصور اسانلو یکی از آن ها بود که با پیوستن به این نوع معرکه گیری ها، متآسفانه خود را آن گونه ضایع کرد. اکنون بر اساس گزارش این معلم زحمتکش و مبارز معلوم می شود که برپاکنندگان این نوع حباب ها ی مستعجل چگونه برای آن که صورت خود را سرخ نگهدارند به سراغ او و این نوع فعالین که سرمایه های اجتماعی جنبش محسوب می شوند می روند تا از این ممر به موقعیت و بساط خود جلوه و رونق تازه ای بدهند. غافل از آن که سرمایه هائی که اعتبار و ارزششان از مقاومت و پیوندهای عمیق اشان با جنبش ها و دفاع از مطالبات اصیل و پایه ای آن سرچشمه می گیرد، هم چون رابطه بین ماهی و آب، وقتی بیرون از اتمسفر و ملازیستی خود قرار بگیرند، دیگر فاقدآن نقش کارسازخود می شوند. و البته دست اندرکاران امنیتی رژیم هم به نوبه خود از دیرباز به آن واقف بوده است. بطوری که هموارکردن این نوع جدائی ها را راه کم هزینه تری برای خنثی کردن این نوع سرمایه های اجتماعی یافته است.
از متن نوشته: اقای رضا پهلوی باید استبداد پدرش را که قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذاشته و به جای سلطنت حکومت می کرد، محکوم کند. باید ثروتی که از پدرش به او رسیده و متعلق به ملت ایران است مقدارش را اعلام تا هر زمان که در ایران حکومت ملی بر قرار شد به نمایندگان واقعی ملت تحویل تا خرج آبادی و آبادانی کشور شود، در غیر اینصورت به جرئت می گویم با تغییر رژیم در ایران و داشتن قوه ی قضائیه ی مستقل در صورت بازگشت به ایران دستگیر و بخاطر پولهای دزدیده شده ی پدرش که در دست اوست محاکمه خواهد شد. در صورت اعلام مقدار پول های رسیده از پدرش به او، نه بخاطر شاهزاده بودن بلکه بعنوان یک شهروند به او این حق داده خواهد شد که مانند تمام ایرانیان فعالیت سیاسی داشته باشد. نمی دانم چه رابطه ای بین اقای رضا پهلوی و اطلاعات وجود دارد که مامور اطلاعات بسیار علاقمند بود که من با ایشان فعالیت سیاسی داشته باشم و حتی از من خواست که در صورت تمایل شماره ی موبایل اقای رضا پهلوی را گرفته و من با ایشان صحبت کنم که قبول نکردم. او در این نوشته هم چنین به جوشش بدیل واقعی از متن جنبش ها و افشاءاین نوع بدیل سازی های از بالا پرداخته است. و اینک مقاله کامل او:
یکی از دوستان حدودا 10 روز قبل لیست 12 نفره ای به خانه ام آورد که در صورت موافقت این لیست منتشر شود، با دلایلی که برای ایشان آوردم سخت با انتشار آن مخالفت کردم و آن دلایل را در اینجا می آورم.
ضمنا به آقای محمد نوریزاد از دوستان که جزئ لیست هستند تلفن زدم که چرا این لیست همراه با نام من منتشر شده که ایشان گفتند کار ما نبوده است.
ضمن احترام به دوستانی که در لیست قرار دارند برای دفاع از خودم، آن دلایل را در اینجا می آورم. دوستانی همچون دکتر ملکی که استادم هستند و خانم نسرین ستوده که مبارزه ی برحقشان ستودنی که متاسفانه به ناحق همراه با همسرشان اقای خندان زندان هستند و یا اقای مهندس حسن شریعتمداری فرزند ایت الله شریعتمداری که جفاها در حق پدرشان کردند و گذر زمان ثابت کرد که حق با ایت الله شریعتمداری بوده است.همینطور اقای شعله سعدی که باز به ناحق زندان می باشند و یا خانم شیرین عبادی و… و اما دلایل:
1- زمانیکه تمام راه های اصلاح امور کشور بر ملتی توسط حاکمیت مستبد بسته شود، حاکمیت مستبد انقلاب را به ملت تحمیل کرده و ملت ایران چاره ای ندارد جز رفتن بسوی یک انقلاب رهایی بخش که هدفش تنها ازادی و دموکراسی است و البته ملت ایران در سایه ی آزادی و دموکراسی به تمام ارزوهایش خواهد رسید. مسیر انقلاب بدینصورت خواهد بود که تمام کشور را اعتصاب فرا خواهد گرفت. یعنی آموزش و پرورش و شرکت نفت و تمام کارمندان دولت و کارگران کارخانجات و کشاورزان و اتوبوس رانی و کامیون داران و مغازه داران و... همه و همه اعتصاب و تجمعات خیابانی بر پا خواهند کرد. در این زمان تعدادی از واحدهای نظامی با ملت اعلام همبستگی که بتدریج فراگیر شده و فرماندهانی که با ملت همراهی نکنند توسط نیروهای همان یگان اخراج و اجازه ی حضور در محل کار را به آنها نخواهند داد. در این مرحله افراد و احزاب و سازمان هاییکه مورد اعتماد ملت هستند بصورت بسیار گسترده توسط اعتصابیون و اجتماعات خیابانی مردم مطرح و در میدان عمل مشخص خواهد شد که چه افراد و یا احزاب و یا سازمان ها و یا شوراهایی لیاقت رهبری دوران گذار را دارند. ولی آیا در حال حاضر و در این مرحله مردم در تجمعاتشان جرئت می کنند که نام رهبران و احزاب و سازمان ها و یا شورایی که به آن اعتماد دارند را آزادانه به زبان بیاورند؟ مسلما نه، چرا که نیروهای سرکوبگر با سازماندهی گسترده در جای جای مملکت حضور دارند. در زمان اعتصابات بسیار گسترده و تجمعات خیابانی، مردم این نهادهای سرکوبگر را منحل و عملا استبداد برای اینکه هزینه ی کمتر بدهد، خودش را تسلیم ملت خواهد کرد. چه بسا همین نهادهای سرکوبگر و امنیتی نیز برای بقایشان به ملت بپیوندند. در اینجا به هموطنان کرد درود می فرستم که در تمام استان های کردنشین بخاطر اعدام 3 جوان رشید و وطن پرست کرد اعتصاب و کشور را در فاز بالاتری قرار دادند. ملت ایران باید بداند که همه ی ما از هر قوم و قبیله و مذهبی که باشیم درون یک کشتی در دریای متلاطم قرار داریم و برای نجات این کشتی تمام ملت ایران باید اعتصاب کند که به آزادی و دموکراسی برسد. همانطور که گفتم انقلاب باعث فروپاشی کشور نخواهد شد، اما باعث فروپاشی حاکمیت استبداد و به اصطلاح نظام اسلامی خواهد شد و این دو از هم کاملا جدا هستند. شاید دوستانی بگویند که همچون انقلاب 22 بهمن 57 ممکن است حرکت هایی در کردستان و خوزستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و… صورت گیرد. به این دوستان می گویم دموکراسی می آید که هرگونه تبعیض را از بین ببرد. مگر یک استان چنانچه یک مجلس محلی داشته باشد که استاندار و فرمانده ی نیروی انتظامی را به مرکز معرفی تا با هم بتوانند کار کنند و کودکان هر شهر و روستا به زبان مادری خود تحصیل کرده که در شرایط برابر استعدادها شکوفا و همه بر اساس شایستگی به بالاترین مقام های اجرایی و قانونگذاری و قضایی کشور برسند باعث تجزیه ی کشور می شود؟ برعکس باعث همبستگی ملت ایران شده و خط قرمز ما تجزیه طلبی است. ضمنا در این مرحله شورای گذار که در عمل دولت موقت خواهد بود برای مجلس موسسان انتخابات ازاد برگزار که این مجلس همه کاره خواهد بود. یعنی هم بر کار دولت موقت نظارت خواهد داشت و هم قانون اساسی را خواهد نوشت که نوع حکومت را در قانون اساسی مشخص و تاریخ انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس ملی و مجالس محلی را تعیین خواهد کرد. همانطور که قبلا نیز گفته ام که رفراندوم جمهوری اسلامی با دو کلمه ی اری و نه ، فریبی بیش نبود ، اکنون نیز هیچ ضرورتی برای رفراندوم نمی بینم و ملت ایران در اعتصابات و تجمعات فراگیر و همگانی و ملی نشان خواهد داد که چی می خواهد.
۲- حاضر نیستم در مرحله ی نهایی نیز با اقای رضا پهلوی در یک لیست قرار گیرم و ترجیح می دهم تا زنده هستم تنها یک معلم باشم. چرا؟ داستان جمهوری اسلامی و رژیم شاه داستان کفن دزد است.پدری که با کفن دزدی از مرده ها گذران زندگی می کرد هنگام مرگ به فرزندانش وصیت کرد که بعد از مرگش کاری کنند که مردم او را خدابیامرزی دهند. فرزندانش تصمیم گرفتند که بعد از درآوردن کفن مرده ها ، چوبی به… مرده ها فرو کنند. اقوام مرده ها که به قبرستان می رفتند با این وضع تاسف بار روبرو می شدند و کفن دزد قبلی را خدا بیامرزی می دادند که حد اقل چوبی به … مرده فرو نمی کرد. مردم ایران هم امروز می گویند خدا پدر رژیم شاه را بیامرزد که اگر دزدی می کرد مقداری هم برای ملت می گذاشت. استبداد بد است و استبداد دینی از استبداد شاهی بدتر است. رضا شاه، تمام کسانیکه او را در رسیدن به شاهی کمک کرده بودند اعدام و یا فراری و یا زندان و یا خانه نشین کرد ، همان کاری که اقای خمینی و اقای خامنه ای کردو تنهایی سرنوشت حتمی تمام دیکتاتورها است. البته منکر کارهاییکه رضاشاه کرد نیستم. مردم اگر در تظاهراتشان شعار رضاه شاه روحت شاد سر دادند بخاطر مخالفت مردم تظاهر کننده و رضا شاه با روحانیت بود. محمد رضا شاه تحصیل کرده ی مهد دموکراسی یعنی سویس بود که با کمک امریکایی ها و بریتانیا و روحانیت کودتای 28 مرداد راه انداخت (بعدها وزیر خارجه ی امریکا خانم مادلین البرایت از ملت ایران عذر خواهی کرد) که به دیکتاتوری مطلق رسید و تنها یک حزب و ان هم حزب رستاخیز اجازه ی فعالیت داشت که مردم ایران بناچار راهی بجز انقلاب برای رسیدن به آزادی و دموکراسی نداشتند.بعد از رژیم شاه جمهوری اسلامی نیز به ولایت مطلقه ی فقیه رسید که فقط یک حزب و آن هم حزب الله اجازه ی فعالیت دارد وامروز جمهوری اسلامی همچون رژیم شاه راهی بجز انقلاب برای ملت ایران باقی نگذاشته است. در رژیم شاه با شرکت در اعتصبات دانشجویی دو بار دستگیر که با ساده جلوه دادن خودم و دهاتی بازی توانستم آزاد شوم اما سرانجام در سال 54 به دو ترم ترک تحصیل محکوم شدم. کتاب های بسیاری همچون کتاب مادر ماکسیم گورکی قاچاق بود که در صورت گرفتن این کتاب ها از فردی، به حبس های طولانی مدت محکوم می شد. ساواک همیشه قبل از اذان صبح به سراغ دانشجویانی که می خواست بازداشت کند می آمد و برای اینکه در صورت دستگیری، کتابهایم به دست ساواک نیفتد تا ساعت یک شب مطالعه و سپس کتاب ها را در داخل پلاستیک و آنگاه در داخل سطل اشغالی داخل سالن خوابگاه گذاشته و قبل از طلوع افتاب کتاب ها را بر داشته که همراه اشغال ها توسط مستخدم خوابگاه برده نشود. کاری که امروز جمهوری اسلامی نیز انجام داده و از سرنوشت شاه عبرت نمی گیرد.به هر صورت دوست ندارم من که برای ملاقات نوه ام در زندان روزشماری می کردم، او نیز با نگرانی و خطر دستگیری کتاب مطالعه کند و نوه اش برای ملاقات با او به زندان برود. اقای رضا پهلوی باید استبداد پدرش که قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذاشته و به جای سلطنت حکومت می کرد محکوم کند. باید ثروتی که از پدرش به او رسیده و متعلق به ملت ایران است مقدارش را اعلام تا هر زمان که در ایران حکومت ملی بر قرار شد به نمایندگان واقعی ملت تحویل تا خرج آبادی و آبادانی کشور شود، در غیر اینصورت به جرئت می گویم با تغییر رژیم در ایران و داشتن قوه ی قضائیه ی مستقل در صورت بازگشت به ایران دستگیر و بخاطر پولهای دزدیده شده ی پدرش که در دست اوست محاکمه خواهد شد. در صورت اعلام مقدارپول های رسیده از پدرش به او، نه بخاطر شاهزاده بودن بلکه بعنوان یک شهروند به او این حق داده خواهد شدکه مانند تمام ایرانیان فعالیت سیاسی داشته باشد.نمی دانم چه رابطه ای بین اقای رضا پهلوی و اطلاعات وجود دارد که مامور اطلاعات بسیار علاقمند بود که من با ایشان فعالیت سیاسی داشته باشم و حتی از من خواست که در صورت تمایل شماره ی موبایل اقای رضا پهلوی را گرفته و من با ایشان صحبت کنم که قبول نکردم.قبلا شرح مفصلش را داده بودم که چگونه ماموران اطلاعات به باغچه ام در گلبهار آمده و با من مذاکره کرده که با درخواستهای انها مخالفت کرده که منجر به توقیف لپ تاپ و موبایل و توقیف شماره های تلفن خانه و موبایل های خودم و همسر و نوه ام شده و من از آن زمان اینترنت ندارم.
۲- حاضر نیستم در مرحله ی نهایی نیز با اقای رضا پهلوی در یک لیست قرار گیرم و ترجیح می دهم تا زنده هستم تنها یک معلم باشم. چرا؟ داستان جمهوری اسلامی و رژیم شاه داستان کفن دزد است.پدری که با کفن دزدی از مرده ها گذران زندگی می کرد هنگام مرگ به فرزندانش وصیت کرد که بعد از مرگش کاری کنند که مردم او را خدابیامرزی دهند. فرزندانش تصمیم گرفتند که بعد از درآوردن کفن مرده ها ، چوبی به… مرده ها فرو کنند. اقوام مرده ها که به قبرستان می رفتند با این وضع تاسف بار روبرو می شدند و کفن دزد قبلی را خدا بیامرزی می دادند که حد اقل چوبی به … مرده فرو نمی کرد. مردم ایران هم امروز می گویند خدا پدر رژیم شاه را بیامرزد که اگر دزدی می کرد مقداری هم برای ملت می گذاشت. استبداد بد است و استبداد دینی از استبداد شاهی بدتر است. رضا شاه، تمام کسانیکه او را در رسیدن به شاهی کمک کرده بودند اعدام و یا فراری و یا زندان و یا خانه نشین کرد ، همان کاری که اقای خمینی و اقای خامنه ای کردو تنهایی سرنوشت حتمی تمام دیکتاتورها است. البته منکر کارهاییکه رضاشاه کرد نیستم. مردم اگر در تظاهراتشان شعار رضاه شاه روحت شاد سر دادند بخاطر مخالفت مردم تظاهر کننده و رضا شاه با روحانیت بود. محمد رضا شاه تحصیل کرده ی مهد دموکراسی یعنی سویس بود که با کمک امریکایی ها و بریتانیا و روحانیت کودتای 28 مرداد راه انداخت (بعدها وزیر خارجه ی امریکا خانم مادلین البرایت از ملت ایران عذر خواهی کرد) که به دیکتاتوری مطلق رسید و تنها یک حزب و ان هم حزب رستاخیز اجازه ی فعالیت داشت که مردم ایران بناچار راهی بجز انقلاب برای رسیدن به آزادی و دموکراسی نداشتند.بعد از رژیم شاه جمهوری اسلامی نیز به ولایت مطلقه ی فقیه رسید که فقط یک حزب و آن هم حزب الله اجازه ی فعالیت دارد وامروز جمهوری اسلامی همچون رژیم شاه راهی بجز انقلاب برای ملت ایران باقی نگذاشته است. در رژیم شاه با شرکت در اعتصبات دانشجویی دو بار دستگیر که با ساده جلوه دادن خودم و دهاتی بازی توانستم آزاد شوم اما سرانجام در سال 54 به دو ترم ترک تحصیل محکوم شدم. کتاب های بسیاری همچون کتاب مادر ماکسیم گورکی قاچاق بود که در صورت گرفتن این کتاب ها از فردی، به حبس های طولانی مدت محکوم می شد. ساواک همیشه قبل از اذان صبح به سراغ دانشجویانی که می خواست بازداشت کند می آمد و برای اینکه در صورت دستگیری، کتابهایم به دست ساواک نیفتد تا ساعت یک شب مطالعه و سپس کتاب ها را در داخل پلاستیک و آنگاه در داخل سطل اشغالی داخل سالن خوابگاه گذاشته و قبل از طلوع افتاب کتاب ها را بر داشته که همراه اشغال ها توسط مستخدم خوابگاه برده نشود. کاری که امروز جمهوری اسلامی نیز انجام داده و از سرنوشت شاه عبرت نمی گیرد.به هر صورت دوست ندارم من که برای ملاقات نوه ام در زندان روزشماری می کردم، او نیز با نگرانی و خطر دستگیری کتاب مطالعه کند و نوه اش برای ملاقات با او به زندان برود. اقای رضا پهلوی باید استبداد پدرش که قانون اساسی مشروطه را زیر پا گذاشته و به جای سلطنت حکومت می کرد محکوم کند. باید ثروتی که از پدرش به او رسیده و متعلق به ملت ایران است مقدارش را اعلام تا هر زمان که در ایران حکومت ملی بر قرار شد به نمایندگان واقعی ملت تحویل تا خرج آبادی و آبادانی کشور شود، در غیر اینصورت به جرئت می گویم با تغییر رژیم در ایران و داشتن قوه ی قضائیه ی مستقل در صورت بازگشت به ایران دستگیر و بخاطر پولهای دزدیده شده ی پدرش که در دست اوست محاکمه خواهد شد. در صورت اعلام مقدارپول های رسیده از پدرش به او، نه بخاطر شاهزاده بودن بلکه بعنوان یک شهروند به او این حق داده خواهد شدکه مانند تمام ایرانیان فعالیت سیاسی داشته باشد.نمی دانم چه رابطه ای بین اقای رضا پهلوی و اطلاعات وجود دارد که مامور اطلاعات بسیار علاقمند بود که من با ایشان فعالیت سیاسی داشته باشم و حتی از من خواست که در صورت تمایل شماره ی موبایل اقای رضا پهلوی را گرفته و من با ایشان صحبت کنم که قبول نکردم.قبلا شرح مفصلش را داده بودم که چگونه ماموران اطلاعات به باغچه ام در گلبهار آمده و با من مذاکره کرده که با درخواستهای انها مخالفت کرده که منجر به توقیف لپ تاپ و موبایل و توقیف شماره های تلفن خانه و موبایل های خودم و همسر و نوه ام شده و من از آن زمان اینترنت ندارم.
۳- به دوستم گفتم که نباید خودبزرگ بین باشیم و ادعای رهبری برای ملت داشته باشیم. برای دوستم مثالی آوردم که در زندان وکیل اباد مشهد با ایت الله قابل از شاگردان آیت الله منتظری زندان بودم که دو بار ایشان با وثیقه آزاد شد و مجددا به زندان بر گشت. در نوبت دوم از ایشان پرسیدم که بیرون چه خبر است؟ اقای قابل گفت خیلی خراب، آقای کدیور در اینترنت نوشته، مردم شعار نداده اند که نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران بلکه مردم گفته اند هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران، چه فحش هایی که به او نداده اند!! نخواستم در شرایط تازه ی ورود اقای قابل به زندان تو ذوق ایشان بزنم که بنده در زندان حاضر نیستم برای مردم تعیین تکلیف کنم که چه شعاری بدهند یا ندهند تا چه رسد به اقای کدیور که در امریکا هستند. زمانش که رسید و نیروهای امنیتی خلع سلاح شده و یا حد اقل بیطرف شدند که مردم آزادنه بدون اینکه تحت تعقیب قرار گیرند و بتوانند افراد و احزاب و سازمان ها و یا شوراهایی که به ان علاقه مند و اعتماد دارند معرفی و تشویق کنند حتما در ان صورت لیست داده خواهد شد.
ایران مشهد – سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان آزاده ی ایران 28 شهریور 97
مقدمه و تنظیم از: تقی روزبه
منابع: