جبهه ملی ایران؛ ایران بر سر دو راهی
سوء سیاست و بیدرایتی و عدول از سیاست مستقل ایرانی و مداخله در مناقشات منطقهای از طرف حکومت جمهوری اسلامی، کشور را بر سر یک دو راهی حساس و سرنوشت ساز قرار داده است. در یک راه مذاکره با جامعه جهانی به سر کردگی شش قدرت بر تر جهان مرکب از آمریکا، چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان، و امکان دستیابی به یک توافق و تفاهم بر سر فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی و موضوعات جانبی آن است، که این راه ممکن است بتواند ایران را از انزوا و تحریم و بحرانهای فزاینده سیاسی و اقتصادی بیرون برده و ملت ایران را از این سیه روزی وصف ناشدنی فقر و بیکاری وگرانی و تورم روز افزون و تهدیدات امنیتی تا حدودی رها سازد.
اما مسیر دوم راه عدم مذاکره و توافق نکردن با جامعه جهانی و ادامه دادن به فعالیتهای غنی سازی اورانیم با درجات بیشتر و ادامه دخالت در امور کشورهای منطقه مانند سوریه و لبنان و عراق و فلسطین و یمن است، که نتیجه آن تداوم و افزایش تحریمها و عمیقتر و جدیتر شدن بحرانهای سیاسی و اقتصادی را در ذهن مجسم میسازد. اضافه بر این، گزینش این راه ممکن است خطر تهاجم نظامی علیه کشور و از بین رفتن تمام زیرساختهای صنعتی، اقتصادی و نظامی را هم به دنبال داشته باشد. زیرا نه هیچ یک از آن شش قدرت جهانی طرف مذاکره و نه هیچ کشوری از جامعه جهانی موافق با فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی نیست.
حتی روسیه و چین هم که بنا بر تصور مسئولان جمهوری اسلامی متحد استراتژیک جمهوری اسلامی هستند نیز با روند فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی موافقت نداشته و ندارند. و در گذشته هم بر قطع نامههای سازمان ملل بر ضد ایران در این زمینه مهر تایید نهادهاند. یعنی اینکه آنها هم فعالیت اتمی جمهوری اسلامی را بر نمیتابند. بر این مبنی برگزیدن راه دوم، نه در راستای منافع ملی و آسایش و رفاه ملت ایران و نه حتی در جهت حفظ کیان ملی و موجودیت و بقای کشور است.
مسلما آگاهان و مصلحت اندیشانی در درون دایره قدرت و نزدیک به هسته مرکزی حکومت هستند که این بدیهیات را درک میکنند، پس چگونه است که قدرتمداران از قبول واقعیات و شرکت در مذاکرات طفره میروند و بر سرعت غنیسازی میافزایند و به تحرکات منطقهای در خارج از مرزها ادامه میدهند و حتی از درگیری مستقیم با نیروهایی که آنها را دشمن مینامند ابایی ندارند؟
برای این پرسش دو پاسخ را میتوان مفروض داشت. نخست آن که جمهوری اسلامی در صدد است با افزودن بر درجه غنیسازی و اضافه کردن ذخیره اورانیوم غنی شده و با ادامه دادن به تحرکات منطقهای، در مذاکرات پیش رو حرفی برای گفتن و برگی برای بازی کردن برای خود فراهم کند تا شاید امتیاز بیشتری به دست آورد. پاسخ دومی که در ذهن متجلی میشود آنست که شاید همان دستهای مرموزی که هزاران برگ اسناد محرمانه اتمی را از دورقوزآباد به کامیون بار کرده و به آسانی از مرز بیرون بردند و یا در روز روشن دانشمند اتمی جمهوری اسلامی را در نزدیک پایتخت به گونهای که هنوز کم وکیف آن روشن نشده ترور کردند نمیگذارند و نمیخواهند که مذاکرات آبرومندانهای انجام شود و ایران به جامعه جهانی باز گردد.
اما در مورد فرض اول باید گفت که این ترفندها و اینگونه محاسبات حکومت همیشه درست از آب در نمیآید. وقتی به گذشته نگاه میکنیم، درمییابیم که این نوع تصورات و خود زرنگپنداریها و انجام ندادن اقدام در زمان مناسب و مقتضی، غالبا موجب از بین رفتن فرصتها و به زیان منافع ملی تمام شده است. در ماجرای اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری در ماههای اول پیروزی انقلاب صرفنظر از زد و بندهای پنهانی، شاهد بودیم که چگونه پس از ۴۴۴ روز رجزخوانی و رد کردن میانجیگریها و از بین بردن فرصتها، درست در زمانی که ریگان سوگند ریاست جمهوری خود را ادا میکرد، جمهوری اسلامی گروگانهای آمریکایی را پرواز داد و به وی هدیه داد. ریگان در سخنرانیهای انتخاباتی خود تهدید کرده بود که اگر رئیس جمهور شود برای رهایی گروگانها به ایران حمله نظامی خواهد کرد.
در جنگ ۸ ساله عراق با ایران با اینکه یک سال و نیم پس از شروع جنگ، فرصت خوبی برای پایان یافتن جنگ فراهم شده بود، قدرتمداران جمهوری اسلامی با تصورات و توهمات نا درست، بیهوده به جنگ ادامه دادند تا پس از ۸ سال جنگ و بار شدن خسارات جانی و مالی بیشمار بر گرده ملت ایران، قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد را پذیرفتند و به جنگ در شرایطی بسیار بد و موقعیتی خیلی ضعیف پایان داده شد.
اکنون که مجددا در یک بزنگاه حساس، با مذاکرات با کشورهای ۵+۱ بر سر پروژههای اتمی روبرو شدهایم. باید تصمیمگیران اصلی در این مذاکرات دچار توهم و تخیل نشوند و بدانند که آن شرایطی که هند را در تکنولوژی هستهای پیش برد و به سلاح اتمی رساند، شرایط ویژهای بود که هم آمریکا و هم اتحاد شوروی در نگرانی مشترکی که از اتمی شدن چین داشتند در یک توافق پنهانی، هند را در مقابل چین بر افراشتند و به قدرت اتمی شدن رساندند. اگر پاکستان نیز وارد این معرکه اتمی شد عکسالعمل چین به اقدام آمریکا و شوروی بود که زمینهی آن را فراهم کرد. در جهان امروز نه جامعه بینالمللی و نه حاضران در باشگاه اتمی، امکان ورود مهمان جدیدی را به این باشگاه نمیدهند. این کشور دیگر ظرفیت بازی آزمون و خطا را ندارد. با اموال این ملت و موجودیت این کشور نباید بازی شود.