به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، تیر ۰۷، ۱۴۰۲

غرب باید نگران پیامدهای تحقیر پوتین باشد

  

برگردان مقاله‌ای از تحریریۀ واشنگتن‌پست
عصر ایران؛ لیلا احمدی

شورش آنی اما پرصلابتِ فرمانده‌ مزدور یوگنی‌پریگوژین و نیروهای واگنر در روسیه نقطه‌ی عطفی درحکومت ۲۳ ساله‌ی ولادیمیرپوتین رییس‌جمهور روسیه قلمداد می‌شود.

پوتین قبل از این طغیان، شکست‌ناپذیر به‌نظر می‌رسید، ساختار قدرتی خلل‌ناپذیر به سیاق خود را اداره می‌کرد و در ازای وفاداریِ این‌وآن امتیازاتی به آنها می‌بخشید. حالا او گویی به چشم برهم‌زدنی خوار شده و ساختار جادویی‌اش ترک خورده است. پیامدهای این تحقیر برای روسیه، اوکراین و جهان سیاست عمیقاً نگران‌کننده است. نحوه‌ی واکنش پوتین به این موضوع نیز در نبرد علیه اوکراین و اعمال قدرت در روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است. 

پریگوژین مخلوق کرملین است. الیگارشی است که حکومت او را غرق ثروت کرده. نیروهای واگنر به رهبری او مأموریت‌های پرخطری را در آفریقا و اخیراً در نزاع خونینِ باخموت واقع در شرق اوکراین به انجام رسانده‌اند.

او پیش از این از وزارت دفاع روسیه به‌دلیل کمبود مهمات در اوکراین انتقاد کرده و هفته‌ی گذشته نیز اهداف جنگیِ پوتین را نادرست قلمداد کرده بود. بااین‌حال چیزی در مایه‌ی شورش مسلحانه‌ی روز شنبه پیش از این در دوره‌ی پوتین نظیر نداشت؛ شورشی که در خلال آن نیروهای پریگوژین یک پایگاه نظامی روسیه در روستوف‌ را تسخیر کردند، کاروانی نظامی را صدها مایل به جانب مسکو پیش راندند، هلیکوپترها و یکی از هواپیماهای روسی را سرنگون کردند و بسیاری از سربازان روسی را کشتند. سخنرانی تلویزیونیِ رییس‌جمهور در روز شنبه انعکاسِ حسی دهشت‌بار بود که پریگوژین را به خیانت و زدن خنجر از پشت به مردم روسیه متهم می‌کرد و وعده‌ی مجازات می‌داد.

شگفت آنکه پس از آن اتفاقی نیفتاد. پریگوژین از مخمصه رست و از کرملین تعهد گرفت که او و نیروهایش تحت تعقیب نباشند و اجازه دارند به مرزهایشان بازگردند. این داستان بیش از هرچیز به حال و روزِ عاجز روسیه‌ی ۱۹۹۰ شباهت داشت.

کشوری که در برابر غارتگران قادر به دفاع از خود نبود و دولتی ناتوان داشت که عرصه را برای ظهور پوتین در قالب سیاستمداری پرهیبت مهیا کرد؛ سیاست‌مداری که داستان آن موش کوچکِ معروف و الهام‌بخش را از یاد نبرده و بارها نقل کرده است؛ موش گریزانی که به مخمصه افتاده و در گوشه‌ای گرفتار آمده و سرانجام به سمت او خیز برداشته تا داستان تعقیب و گریز وارونه شود و گویی همان افسر سابق کاگ‌ب است که رویای احیای امپراتوری را در سر می‌پروراند. ولی پوتین روز شنبه هیچ‌کدام از این‌ها نبود.

او ممکن است برای احیای منزلتش بکوشد تا ضرب‌شستی نشان دهد و با مجازاتِ منتقدانش مثال‌زدنی باشد و روسیه را هرچه‌بیشتر به ورطه‌ی توتالیتاریسم سوق دهد. پوتین همان فرمانروای مقتدری است که پس از فاجعه‌ی کشتار و محاصره‌ی مدرسه‌ی بسلان در سال ۲۰۰۴ قانونی تصویب کرد تا به انتخاباتِ فرمانداران محلی و انتصاب آن‌ها توسط کرملین خاتمه دهد.

اکنون ولی چشم به روی شورشیان مسلح بسته است و درصورت تلاش برای سرکوب شدید مخالفان با پرسش‌های نگران‌کنندهای مواجه خواهد بود. انتقاد از ارتش در روسیه جرم است و الکسی ‌ناوالنی چهره‌ی اصلیِ مخالف پوتین در محاکمه‌ی جدیدی در مظان اتهام بی‌اساسِ “افراط‌گرایی” قرار گرفته که می‌تواند ۳۰ سال حبس را برایش رقم بزند. پوتین اما در ماجرای واگنر به عاملان این شورش مسلحانه اجازه داد بی‌هیچ گزندی از محدوده خارج شوند. حال چه توجیحی برای این قبیل شکنجه‌های پوچ سیاسی خواهد داشت و چگونه خواهد توانست فشارهایی هیولایی را به مخالفانش تحمیل کند؟

پیش از این شورش، پوتین ساختار قدرت نخبگان را سخت‌گیرانه با مطالبه‌ی وفاداریِ اشخاص مدیریت می‌کرد و اطمینان حاصل می‌کرد که مهم‌ترین گروه‌های سیاسی، الیگارش‌ها، سرویس‌های امنیتی، تکنوکرات‌ها و ارتش کاملاً فرمان‌بردارند. او روزنامه‌نگاریِ مستقل را از بین برد و سیاست را کاملاً قبضه کرد. اکنون این سیستم متزلزل شده و شورش واگنرها احتمال تلاش دیگران برای استقلال‌طلبی یا حتی به چالش‌کشیدنِ شخص پوتین را افزایش داده است. 

سام‌گرین استاد سیاست روسیه در کینگزکالجِ لندن، در مرکز تحلیل سیاست اروپا در این‌باره می‌نویسد: “پریگوژین مسابقه‌ای تسلیحاتی در بین نخبگان رقیب در روسیه به راه انداخته است”.

به‌عقیده‌ی او “پوتین نمی‌تواند بازی را به سیاق گذشته ادامه دهد. باید توجه داشت که رقابت به قلب ساختار قدرت سیاسی روسیه ضربه می‌زند. پوتین اکنون فاقد انعطاف‌پذیری، قدرت مانور و توان تفکیک مسایل از یکدیگر است و این در حالی است که اتفاقاً همین عوامل پشتوانه‌ی ظهور او بود و نخبگان را راضی نگه می‌داشت.”

تا پیش از شورش پریگوژین، به‌نظر می‌رسید که پوتین در اوکراین روند ثابت و راکدی دارد. او اساساً تمایل زیادی به درگیری‌های یخ‌زده و طولانی‌مدت نشان می‌دهد تا به این شیوه مخالفانش را از پای دربیاورد. چنین تصور می‌شد که با این روش زمان به سود او تمام می‌شود ولی اکنون شورش پریگوژین می‌تواند این معادله را در اوکراین برهم بزند و با روسیه‌ای مواجه باشیم که بر اثر جنگ تضعیف شده و صدها هزار کشته و مجروح به جا گذاشته است.

می‌توانیم ببینیم که ارتش عقب‌نشینی و تحریم‌ها اقتصاد کشور را قبضه کرده‌اند؛ منظره‌ی ساخته و پرداخته‌ی پریگوژین که اهداف جنگیِ پوتین را آشکارا به چالش می‌کشد و می‌تواند افکار عمومی روسیه را متزلزل کند.

تا پیش از این نظرسنجی‌ها نشان می‌دادند که جمعیت روسیه برای نزاعی طولانی‌مدت آماده است و حتی زمانی که گورستان‌ها مملو از کشتگان جنگی شده‌اند، مردم برای اعتراض به خیابانها نرفته‌اند؛ حال‌آن‌که چنین شورشی می‌تواند افکارعمومی را برانگیزد و روحیه‌ی رضایت و انفعال را تغییر بدهد. تصویر پرقدرت و مهیب پوتین می‌تواند با همان سرعتی که ساخته شده، دود بشود و به آسمان برود. جالب است که این‌بار جمعیت زیادی به خیابان آمده بودند تا نیروهای واگنر را هنگام خروج از روستوف تشویق کنند.

  الکساندر لوکاشنکو، حاکم تمامیت‌خواهِ بلاروس می‌گوید مذاکراتی با پریگوژین انجام داده و اعلام کرده نیروهای واگنر به بلاروس خواهند رفت. لوکاشنکو که نتیجه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ را از آن خود کرده، کشورش را دائماً به تبعیت از مسکو سوق داده و حتی میزبان تسلیحات هسته‌ای و تاکتیکی روسیه شده است. اکنون این کشور میزبان نیرویی مزدور است که مرتکب جنایات جنگی است و این موضوع شکست دیگری است برای گروه‌هایی که به‌دنبال برپایی دموکراسی در بلاروس و برکناریِ لوکاشنکو از قدرتند.

در خاتمه می‌توان گفت با توجه به رویدادهای اخیر، ایالات‌متحده و هم‌پیمانانش باید در حمایت از اوکراین ثابت‌قدم بمانند، چراکه اوکراین برای احقاق حق سرزمینی و موجودیتش، برای حفظ دموکراسی اروپایی و تقویت دفاعیِ جبهه‌ی غرب می‌جنگد. درحال‌حاضر به‌سختی می‌توان حدس زد که در هفته یا سال آینده چه نوع روسیه‌ای در مرز اوکراین مستقر خواهد بود.

از چند روز گذشته به‌نظر می‌رسد که سیاست آهنین و بلندمدتِ روسیه قطعیت و انسجام سابق را ندارد. واضح است که پوتین از تاج‌وتختِ ابدی‌اش تکان خورده است و این آغاز فصلی نوین است که با مخاطرات جدیدی همراه خواهد بود.

غرب باید برای مواجهه با روسیه‌ای غیرقابل‌پیش‌بینی، بی‌ثبات و چه‌بسا پرطنین‌تر از گذشته آماده باشد.

ایران امروز