"مقوله ي همجنس گرايي از ديدگاه اسلام"
مهناز قزلو |
از سويي ديگر، از دريچه ي نگاه برخي فقها و مراجع اسلامي، پديده ي همجنس
گرايي مذموم و در رويه ي قضايي جرم و در متريال ها ي علوم دانشگاهي، بيماري و
اختلال رواني تلقي مي شود.
در روز جمعه هشتم آگوست ٢٠١٤، مصاحبه اي با لودوویک محمد زاهد
37 ساله، الجزایر تباري كه ساکن آفریقای جنوبی ست به گفتگو نشستم:
پرسش:
شما برآن شديد تا مسجدي براي همجنس گرايان در فرانسه تاسيس كنيد. چه
عاملي باعث شد با توجه به تناقضات مباحث موجود در حوزه ي باورهاي اسلامي و پديده ي
همجنس گرايي تا چنين تصميمي بگيريد؟
پاسخ:
خب، اين با ايجاد سازمان همجنس گرايان فرانسه در سال ٢٠١٠ شروع شد. ما در
حوزه ي اسلام هراسي و نژادپرستي در خلال يك سازمان ال جي بي تي و
همچنين بر روي موضوع هوموفوبيا يا همان همجنس گراستيزي و ترنس يا تغيير جنسي ستيزي
در اسلام در فرانسه و ديگر كشورهاي اروپايي كار مي كرديم. چندسالي طول كشيد عليرغم
اينكه هم مشكل زا بود و هم خطرناك تا اينكه خودم به شخصه به عنوان يك مسلمان و يك
امام علني شوم و از آنجايي كه به مدت پنج سال در نيجريه تحصيل كرده و پس از آن در
رشته ي روانشناسي نيز موفق به دريافت دكترا شده و همچنين داراي دكتراي ديگري در
رشته ي انسان شناسي هستم، با خودم گفتم شايد به اين ترتيب به انسانهاي بيشتري
بتوانم كمك كنم در صورتي كه هم به عنوان يك همجنس گرا و هم به عنوان مسلمان علني
شوم.
در عين حال به ازدواج خود با همسرم كه يك مرد از اهالي آفريفاي جنوبي ست
و پانزده سال پيش به اسلام گرويده، فكر مي كردم و اين در حالي بود كه افراد بيشتري
نه تنها در باره همجنس گرايي و نژادپرستي كه در باره ي يزدان شناسي ي آزادگر (كه
اندیشه اي ست درخصوص دخالت گري در امور سیاسی بهمنظور ترویج آزادی و کاهش فقر و
نابرابریهای سیاسی و اجتماعی) پرسش مي كردند. اينكه چطور مي توان چهره ي ديگري از
اسلام ارائه داد كه فراي سياست و جزم انديشي مخرب باشد.
چرا كه معتقدم اسلام دین مهربانی است . قرار نیست که بخاطر علائق جنسی
مان از دین و پروردگارمان فاصله بگیریم. در کدام قانون اسلام آمده است که ما باید
برای شما تعیین کنیم که با چه کسی در ارتباط باشید.
بنابراین با بسياري از سازمانها كه در ميان آنان برخي از مسلمانان در
آمريكا و كانادا بودند تماس برقرار كرديم و آنها گفتند آنچه
براي آنها اهميت و اولويت عملي دارد تاسيس مسجدي ست كه ورود همه اعم از زنان به
عنوان امام، همجنس گرايان و تغييرجنسي ها و هر كس ديگر با هر تفكر، باور و گرايشي
آزاد است. بنابر اين سازمان همجنس گرايان مسلمان را بنا گذاشتيم و با شخصيت هايي
به گفتگو نشستم همچون يك امام كه اهل مالزي و يك زن است و در نوامبر ٢٠١٣ مسجد
پيشگامي را در فرانسه افتتاح كرديم كه مركزي بود براي ارتباطات بين المللي ميان
مسلمانان پيشرو كه اساسن زنان و همجنس گرايان را شامل مي شد اما به طور كلي همه در
آن بگرمي پذيرفته مي شدند
پرسش:
من خود يك ايراني هستم و همانطور كه مي دانيد حكومت اسلامي ايران بر اين
باور است كه همجنس گرايي يك جرم است و مجازات آن شامل زندان، شلاق و شكنجه و حتا
مرگ است. به همين دليل اغلب همجنس گرايان بدليل شرايط دشوار از ايران مهاجرت مي
كنند.
حكومت اسلامي ايران و مراجع مذهبي و فقها، همجنس گرايي را در تضاد با
اسلام مي دانند، نظر شما در اين زمينه چيست و آيا از نظر شما چنين مغايرتي اساسن
در اسلام وجود دارد يا خير؟
پاسخ:
از نظر من آنچه در ايران مي گذرد پديده اي ست قدرت گرا كه
هيچگاه پيش از اين رخ نداده است. آنچه در نظام اسلامي به عنوان قدرت
مطلقه ي دانش و فقه اسلامي مطرح است هرگز در ميان ديگر ملل مسلمان و حتا در تاريخ
خود ايران پيش از اين اتفاق نيفتاده
در سال ٢٠٠٩ به ايران مسافرت كرده ام و ايران را بسيار دوست مي دارم و مي
دانم كه نه تنها در مورد ايران بلكه حتا در ديگر كشورها تفاوت عمده اي ست ميان
تاريخ و فرهنگ مردم با دولت ها و حاكمانش. در اينجا مي توانم اشاره كنم به اشعار
اروتيك همجنس خواهانه در ميان شعراي مسلمان كه هرگز مشكلي با آن نبوده است و مايلم
از شيخ ال ازهر در مصر نام ببرم در قرن شانزدهم كه اشعار بسياري حاوي مضامين
اروتيك همجنس گرايانه سروده ، او از محبوبيت خاصي برخوردار است و هرگز كسي بر اين
گرايش و ادبيات خرده نگرفته
پس از استعمار غرب، ما شيوخ و امامان متعددي داشته ايم آيه اله هايي كه
مي گفتند همجنس گرايي با اسلام هماهنگي ندارد و بايد مجازات به آن تعلق گيرد. در
زمان نازي ها در خلال جنگ نيز در آلمان همجنس گرايان به قتل مي رسيدند و حتا بخشي
از مغز آنان را به بهانه درمان برمي داشتند چرا كه تصور مي رفت همجنس گرايان بيمار
هستند. بنابراين آنچه مي گذرد ربطي به اسلام ندارد بلكه اين ناشي از يك باور
فاشيستي است كه شخص را واداريم كه هويت خويش را پنهان كند، آن را بيماري يا انحراف
بپندارد و در ملاء عام ظاهر نشود.
اين روشي است براي ايجاد رعب و وحشت تا بر بخش هاي ديگر جامعه تسلط يابند
همان روشي كه براي تضعيف بيشتر اقليت ها همواره از آن بهره جسته شده اند.
بايد اشاره كنم كتابي كه اكنون در دست دارم ضمن اديت پروژه ي دكتراي
خودم، كتابي ست به نام سايكولوژي آف اكتيو ماينوريتيز phsychology of active
minorities نوشته موسكويك moskovic او محققي ست كه در همين
زمينه در فرانسه فعاليت دارد و به بررسي مباني پروسه ي روانشناسي جامعه از منظر
فرهنگ و مذهب ميان گروههاي انساني مي پردازد اينكه چگونه اكثريت بر هويت اقليت
انساني سلطه و تحكم دارد.
سوالي كه از من زياد مي شود موردي ست در قران و همان قوم لوط است. در قران هرگز همجنس گرايي نهي نشده، آنچه در قران و سوره ي لوط آمده صريح و روشن است و اشاره اي به نفي "همجنس گرايي" نبوده چرا كه اساسن همجنس خواهي از ابتداي تاريخ بشريت به عنوان يك گرايش و هويت انساني وجود داشته است. بر مبناي مطالعات من، اين هويت بخش ذاتي ما انسانهاست. حتا در ميان موجودات ديگر اين پديده توسط دانشمندان و زيست شناسان مشاهده و ثبت شده است.
بنابر اين خداوند در قران در سوره ي لوط به همجنس گرايي اشاره ندارد بلكه
به "تجاوز" توجه مي دهد.هيرودت فيلسوف و تاريخ دان نيز شرح مي دهد كه
آنچه خداي را برانگيخته همانا امر "تجاوز" است و نه "همجنس
گرايي"
سوالي كه در مورد همجنس گرايي مطرح است طبيعي يا غيرطبيعي بودن آن نيست
بلكه سنت ها و نرم هاي حاكم است كه تضاد ايجاد مي كند. حكومت در راس قدرت است و
خواهان كنترل هويت هاي انساني ست. همانطور كه مي دانيد بعنوان مثال بر
آن است تا زنان را كنار بگذارد، حذف گند و اين به هيچوجه ربطي به اسلام و مردم عرب
و يا ايران ندارد
پرسش:
آيا شما نگران نيستيد از ارائه ي اين ورژن مدرن از اسلام ، چنانكه برخي
آيت الله ها و مراجع فقهي برخلاف شما مي انديشند آيا اين تهديدي براي شما نخواهد
بود. چنانكه تاكنون تهديداتي براي برخي نويسندگان و منتقدين و حتا كاريكاتوريست ها
بوده
پاسخ:
در پاسخ به پرسش شما بايد بگويم زماني كه ما اقدام به گشايش مسجدي كرديم
كه در آن به روي همه و به ويژه زنان و همجنس گرايان و غيره به طور برابر باز بوده
بيشتر مواجه با تشويق و دلگرمي بوده ايم هر چند كساني هم بودند كه موافق با اين
كار ما نبودند.
در عين حال ما كساني را داشتيم كه دوباره به اسلام بازگشتند چرا كه
خواهان مناسبات انساني و صلح جويانه با جهان مي باشند.
مثالي كه مي توانم بزنم عشق غيرمشروط با خداي يگانه است. من شخصن نماز مي
خوانم، روزه مي گيرم، به حج مي روم، خطبه عقد مي خوانم چرا كه بر اساس دريافتهاي
من، اسلام تحت تاثير قواعد انساني و صلح جويانه، عاري از خشونت است
بايد خاطرنشان كنم آنچه در ايران و يا عربستان سعودي مي گذرد تطابقي با
ريشه هاي تاريخي اسلام ندارد بلكه تجربه ي جديد از فاشيزم و توتاليتاريسم در لباس
مذهب است چيزي مانند قروني كه استعمار آغاز به سركوب و انزواي روشنفكران ترقي خواه
كرد.
واقعيت اين است كه ما با بخشي از عملكردي كه به نام جهان اسلام روي مي
دهد، موافق نيستيم. اما اين وقايع منحصر به اسلام نيست. در بسياري از كشورها حقوق
زنان نقض مي شود كه هيچ ربطي به اسلام ندارد. مسلم است كه بايد براي
حقوق زنان مبارزه كرد ، بايد براي حقوق همجنس گرايان مبارزه كرد. اگر ما خود را
مسلمان مي ناميم بايد از جزمي گرايي و كاربري قوانيني كه ربطي به اسلام ندارند
بپرهيزيم اين فاشيزم است مردم بايد آزاد باشند كه خود بينديشند بدون هيچگونه كنترل
و اجباري. در قران آمده است: لا اكراه في الدين
اگر كسي مي خواهد از اسلام نسخه ي غيرانساني بدهد آن ديگر اسلام نيست.
بيش از بيست سال شخصن در حال مطالعه و بررسي روح قوانين اسلام، قران و خداي يگانه
هستم و تاكنون آن را در تعارض با عشق، صلح و انسانيت نيافتم.
پرسش:
شما تاكنون با اقداماتي كه كرديد چهره اي تلطيف شده، انساني و صلح آميز
از اسلام داده ايد، برنامه ي شما براي آينده چيست؟
پاسخ:
از آنجايي كه در حال حاضر در آفريقاي جنوبي زندگي مي كنم و البته اغلب به
كشورهاي اروپايي مسافرت مي كنم، در كار سازماندهي آموزه هاي مدرن و انساني به
امامان نوانديش هستيم، در حال حاضر شش دانش پژوه در همين زمينه آموزش مي بينند
در عين حال مردم را تشويق به حضور در مسجدهاي مدرن با ترويج انديشه اي
نوين در همه جاي ممكن مي كنيم تا در معرض اين آموزه هاي انساني و مدرن وصلح خواهانه با جهان قرار گيرند. آنچه كه اكنون در تحقيقات دكتراي من بيش از همه اهميت
دارد ترويج اين آموزه ها در ميان مردم است.
پرسش:
آيا شما تاكنون از برداشت هاي خود از باورهاي اسلامي تان كتابي را به
نگارش درآورده ايد؟
پاسخ:
بله، كتاب "ازدواج مسلمانان كويير" كه مي توانم لينك آن را
بصورت پي دي اف براي شما بفرستم
پرسش:
در كشوري كه خود شما زندگي مي كنيد منظورم آفريقاي جنوبي ست، موقعيت
همجنس گرايان چگونه است؟
پاسخ:
اينجا اين گروه انساني آزادند به همين دليل من اينجا هستم خيلي بيشتر از
فرانسه و آفريقاي شمالي و الحزيره. مي دانيد كه در غير اينصورت من ممكن بود به ده
سال زندان محكوم شوم اگر مي خواستم هويتم را علني كنم.
پس از مبارزات آپارتايد و نلسون ماندلا ، اين كشور دستاوردهاي قابل توجهي
بدست آورده است و بر همين مبنا در سال ٢٠٠٦ قانون ازدواج همجنس گرايان برسميت
شناخته شد و در ميان سياستمداران و قانونگذاران، شما بسادگي مي توانيد شخصيت هايي
را بيابيد كه همجنس گرا هستند
هرچند ممكن است برخي از همجنس گرايان در اين كشور مواجه با خشونت و حتا
مرگ شوند اما رويه ي قضايي مغايرتي با حقوق قانوني و اجتماعي اين گروه انساني
ندارد بلكه آنان را حمايت مي كند