به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۳

نقدی بر کنگره سکولار دموکراسی در بوخوم

 کنگره ای که ارتباطی با جامعه نداشته باشد محتوم به شکست است!
ناصر مستشار



کنگره اخیر بوخوم نیز مانند احزاب و سازمانهای سیاسی چپ و کمونیستی با رفیق بازی، 
عده ای را دور هم جمع کرد و
پشت درهای بسته به گفتگو و بحث نشست. 
یک کنگره « جامع و مانع » بایستی از چند ماه قبل زمینه های بحث و موضوعات را مطرح و علنی کند تا صاحبنظران در باره آن به بحث و انتشار نظرات خود اقدام نمایند. 
پس از چند ماه بحث های سازنده و مربوط به موضوع کنگره بایستی یک دعوت همگانی از اندیشه پردازان بعمل آید. 

کنگره بایستی در درجه اول یک محور اصلی بحث انگیز در جامعه را دامن بزند و آن را در میان همگان و یا دستکم محافل سیاسی و روشنفکری دامن بزند و موضوع اساسی خود را مطرح و تبلیغ و ترویج نماید، تا نمایندگان نحله های سیاسی گوناگون بدان بپردازند.


برای مثال کنگره اخیر سکولار دموکرات ها در شهر بوخوم آلمان، می توانست عدم شکل گیری یک جنبش سکولاریسم را به موضوع اصلی نشست خود تبدیل نماید تا راهکار های برون رفت از بحران، بن بست و فلج سیاسی شاید کمی گشوده شود.



گنگره اخیر بوخوم نیز مانند احزاب و سازمانهای سیاسی چپ و کمونیستی با رفیق بازی ، عده ای را دور هم جمع کرد و پشت درهای بسته به گفتگو و بحث نشست. اینک اکثر مخاطبان این پرسش را مطرح می کنند که این کنگره چه بحث هایی را به پایان برد؟ به نظر من نشست های بی فایده و بی اثر در خارج کشور مانند سی و پنج سال گذشته تنها عمر حکومت اسلامی را طولانی کرده است و سرخوردگی مردم و جدائی مردم با نیروهای سیاسی را افزایش داده و هیچ حاصلی نداشته است  وبس. 



این گونه نشست ها فقط منیّت و خود محوری برخی را آشکار کرده است. هر کنگره ای که آزاد و دموکراتیک باشد ، ابتدا بایستی هیئت برگزار کننده علنی تا روز افتتاح داشته باشد و محور بحث ها با صاحب نظران بی طرف تعیین گردد و در روز آغاز جلسات هیئت رئیسه موقت انتخاب گردد و در رسانه های عمومی چه سمعی و بصری بدان پرداخته شود تا در جامعه سیاسی ریشه بگیرد و موضوع آنها پیگیری و نهادینه گردد وگرنه این گونه کنگره ها بیشتر به مهمانی و پیک نیک رفتن دوستانه شباهت خواهند داشت.


آهنگی در وصف اپوزیسیون ایران
ترانه و اجرا از: جیورجیو گابر
https://www.youtube.com/watch?v=3bPpytAHrok&feature=youtu.be
آیا مهلک بودن این سرنوشت را می دانی؟
این چنین شرم آور بودن را؟
"مرعوب" از طرد شدن، "وحشت زده" از حذف شدن،
آشفته از چشیدن طعم تلخ اقلّیت بودن،
دشواری وانهادن منفعتی حقیر را؟
بله می دانی! و از این روست که سازش می کنی و به هر سمتی می چرخی
مانند آن خروسک بادنما،
کانفورمیست عزیز! این ترانه تقدیم به توست...

۲۱ مرداد ۱۳۹۳
ناصر مستشار 
منبع: فرهنگ ایران