به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۳

ویرانه را گلشن کنید

  ویرانه را گلشن کنید
دکتر مسعود عطائی 

پیروانِ دینِ موسی و محمد ! 
بس کنیداین زشتی رفتار را !

شرمتان باد ای دَدان، 
از سر برون آرید این خونریزی و کشتار را!

انتقام و کینه ورزی حاصلی جز اندُه و ماتم نداشت،
در دل سنگ شما بذرِ محبت، مهررا بایست کاشت



کِی محمد گفت :   
بفکن آتشِ نابودی ات را بر سرِ همسایه ات ؟
یا که موسی گفت کِی:
با خاک یکسان کن تو این کاشانه ِهمسایه  و بر آن بنا کن خانه ات؟

 بی گناهان، مرد و زن، پیر و جوان قربانی ِ
خودخواهیِ دیوان شدند
دلشکسته، داغدیده، مزّه ی تلخ خیانت را چشیده،
کودکان ویران  شدند.

بس کنید ای پیروان دینِ موسی و محّمد بس کنید!
نوگلِ سرخی ز صلح و آشتی را هدیه ی دشمن کنید،
نفرت و کینه به دور انداخته، ویرانه  را گلشن کنید .

 مسعود عطائی،  شاعر، داستانسرا و آهنگساز
 ۲۶ / ۷ / ۱۴