«اشرافیگری
که شاخ و دم ندارد»
برخلاف سخنانِ
گهگاه در مذمت «اشرافیگری» یا گستردهتر شدن « شکاف طبقاتی» ، باید گفت که
اختلاف طبقاتی ایجاد شده در جمهوری اسلامی ، در تاریخ ایران اگر نگوییم بینظیر ،
باید گفت که کمنظیر است .
اصطلاح « جهان
سوم » که نماد فقر ، عقب افتادگی ، توسعهنیافتگی و به زبان دیگر ، ناامیدی از
آینده است ، افزون بر بعد جغرافیاییی ، در بعد ملی نیز به یک پدیدهی جامعهشناسی
بدل گردیده است . همان گونه که در بعد جغرافیایی ، آشکارترین ویژگی کشورهای جهان
سوم « فقر و نداری » است ، امروز نیز در بعد جامعهشناسی ، آشکارترین نشانهی گروه
یا گروههای جهان سومی « فقر و نداری » است .
با وجود سخن
گفتن ظاهری در نکوهش « اشرافیگری » هر روز بر ابعاد آن افزوده میشود . از آخرین
دستآوردها در این زمینه ، در حالی که بیکاری بیداد میکند ، واحدهای تولیدی
پیاپی به تعطیلی کشانیده میشوند و نیاز به سرمایه گذاری برای ایجاد اشتغال ، هر
روز حیاتی میگردد ، مژدهی واردات بنز یا خودروی نماد « تفاخر » و « اشرافیگری »
زیر نام « تولید مشترک » مژدهی جانبخشی است به انبوه بیکاران ( که سعی در پنهان
داشتن شمار واقعی آن میشود ) ، انبوه وابستگان به کمک های مالی بنگاه های
خیریه ، دستفروشان ، دورهگردها ، مسافرکشها ، موتوریهایی که برای گذران زندگی
هرساله هزاران تن از آنان بر اثر تصادف دچار معلولیت میشوند ؛ یا آن دسته
از جفتهای جوان که چندین سال است در انتظار دریافت وام مسکن هستند و نیز خیل عظیم
بازنشستگان ، کارمندان و کارگران و کشاورزان که « با سیلی صورت خود را سرخ نشان میدهند
» و ...
مدیر عامل شرکت
ستاره ایران ( که به زودی ایشان نیز در منطقهی « پست رود » تورنتو در کانادا ، به
فیض همنشینی و هممنقلی آقای خاوری نایل خواهند آمد ) به دروغ از تولید خودروی
بنز در کشور سخن میگوید ؛ در حالی که مدیر منطقهی آسیا و خاورمیانهی شرکت مرسدس
بنز میگوید : « هدف اصلی ما این نیست که در ایران خط تولید افتتاح کنیم ... » ؟!
راستی را ،
باید گفت که « اشرافیگری شاخ و دم ندارد » و مبارزه با اشرافیگری ، با نطق و
خطابه ، امکانپذیر نیست .
پنجشنبه29
بهمنماه 1394 ـ هوشنگ طالع