دیکتاتوری را قویتر میکند!
در شرایطی به سر میبریم که نقض حقوق بشر در ایران بیداد میکند و هر صدای مخالفی به شدت خاموش میشود و هر روز شاهد حکمهای سنگینتری برای آزادیخواهان هستیم.
در شرایطی که آزادی بیان و اندیشه حکم کیمیا دارد و هیچ تشکلی امکان ابراز وجود آزادانه ندارد.
در شرایطی که حتی اعتراضهای صنفی سرکوب میشود و حق اعتراض و اعتصاب و تشکل به رسمیت شناخته نمیشود ... و این شرایط مربوط به امروز و دیروز نیست.
سی و هفت سال است که حکومت با وعدههای دروغ، از آرای ما بهره میبرد تا با خیال راحتتر به بیعدالتیهایش بپردازد و از این راهگذر هر روز دایره را به ما تنگتر و تنگتر میکند و مردم نیز از سر ناچاری و برای این که شرایط بدتر از آن چه هست نشود، به این خفت و خواری تن میدهند.
ما نیز با سکوت در برابر بیعدالتی یا با پذیرش آن، دیکتاتوری را قویتر میکنیم و به تداوم بیعدالتی دامن میزنیم.
پذیرش ما چه آگاهانه یا ناآگاهانه به ادامه این روند ناعادلانه کمک خواهد کرد و طبیعی است که هیچ مقام مسئولی پاسخگوی اعمال ضد انسانی خود نباشد و حتی دادخواهان را مجرم قلمداد کند و تواناییاش در ستمگری را به رخ ما بکشد.
حکومتی که بهترین جوانهای ما را از همان روزها و سالهای اول حکومتاش تا به امروز کُشت و به زندان انداخت و خانوادهها را از هستی ساقط کرد و این روند تا به امروز هم چنان ادامه دارد، حکومتی که اقتصاد را به بن بست کشاند و بیکاری و بیخانمانی را به ما ارزانی داشت و دارد، حکومتی که هیچ احترامی برای آزادی و عقاید مردم نداشت و ندارد و به آسانی همه حتی خودیها را هر روز از صحنه رقابت خارج میکند و هزاران بیداد دیگر که در گوشه و کنار کشورمان در جریان است و با ایجاد ترس و وحشت یا با فریب و نیرنگ، همه ی ما را به سکوت واداشته یا به نابودی کشانده است تا بتواند با خیالی آسوده پایههای قدرتاش را محکم نگاه دارد و به این روند بیعدالتی ادامه دهد.
ما نیروهای دادخواه چه باید بکنیم؟
ما باید به نیروی مستقل و مردمی خود ایمان بیاوریم و اجازه ندهیم خواستها و عقاید ما را نادیده بگیرند، ما باید تلاش کنیم قویتر شویم و خودمان نیز به عقاید خود احترام بگذاریم و بخواهیم که ما را به رسمیت بشناسند، ما باید بر عهد خود برای دادخواهی و همراهی با دادخواهان ایستادگی کنیم و این بیعدالتیها را افشا کنیم. ما باید سطح دانش خودمان را ارتقا دهیم تا به راحتی نتوانند ما را به این سو و آن سو بکشانند و فریبمان دهند. ما باید پیگیرانه خواستههای دادخواهانهمان را دنبال کنیم تا شاید بتوانیم نقض حقوق بشر را کاهش دهیم و سهمی هرچند اندک در پیشبرد دادخواهی داشته باشیم. خیلی هم مهم نیست که چند نفر باشیم، مهم این است که گفتار و کردار ما درست و حقیقی و محکم باشد و به بیراهه کشیده نشویم، بالاخره زمان و نیازهای جامعه مسیر درست را به دیگران نیز نشان خواهد داد.
ما، مادران پارک لاله، خواهان آزادی بیان و اندیشه هستیم و به حکمهای ناعادلانه به شدت اعتراض داریم. حکمهای زیر، نمونههایی از خروار است که به تازگی محکوم شده یا بلاتکلیفاند.
- 18 نفر از خانوادهها و افرادی که برای دادخواهی و اعتراض به کشتن و ربودن و زندانی کردن آزادیخواهان گردهم میآمدند و بدون این که پاسخی بگیرند، به سه ماه زندان و 75 ضربه شلاق محکوم شدند. یکی از این افراد هاشم زینالی است که در اعتراض به وضعیت نامعلوم پسرش سعید معترض بود و دیگری سیمین عیوض زاده که به زندانی کردن پسرش امید علیشناس اعتراض داشت. 16 نفر دیگر مدافعان محمدعلی طاهری بودند که به حکم معلم خود اعتراض داشتند.
- محمود صالحی، فعال کارگری، 9 سال زندان؛
- داود رضوی، فعال کارگری، 5 سال زندان؛
- جعفر عظیم زاده، فعال کارگری، 6 سال زندان؛
- عثمان اسماعیلی، فعال کارگری، 1 سال زندان؛
- امیر امیرقلی، فعال دانشجویی سابق، 21 سال زندان؛
- آرش صادقی، فعال دانشجویی سابق، 19 سال زندان؛
- گلرخ ابراهیمی ایرایی، فعال مدنی، 6 سال زندان؛
- بهنام موسیوند، فعال مدنی، 1 سال زندان و دو سال تعلیقی؛
- نوید کامران، فعال مدنی، 1 سال زندان؛
- اسماعیل عبدی، معلم، 6 سال زندان؛
- کیوان کریمی، کارگردان و مستندساز، 1 سال تعزیری و 5 سال تعلیقی؛
- حسین رفیعی، فعال ملی مذهبی، 6 سال زندان؛
- محمد حیدری فرزند جبار، دانشجو و فعال عرب اهوازی، 1 سال زندان؛
- رضا حیدری فرزند خلف، فعال عرب اهوازی، 1 سال زندان؛
- عادل حیدری فرزند جمعه، فعال عرب اهوازی، 1 سال زندان؛
- ابراهیم مددی، رسول بداقی، محمود بهشتی لنگرودی، علیرضا قربانی بلاتکلیف؛
و افراد دیگری که ممکن است از قلم افتاده یا گمنام باشند.
ما خواهان آزادی زندانیان سیاسی هستیم و به زندانی کردن آزادیخواهان و تحت فشار گذاشتن آنها برای نوشتن توبه نامه و درخواست عفو که به معنای پذیرش جرم است، به شدت اعتراض داریم. ما به وضعیت بد زندانها، به عدم رسیدگی پزشکی و ناروشن بودن وضعیت سپری کردن حکم که باعث اعتصاب غذای زندانیان میشود، اعتراض داریم.
ما خواهان لغو مجازات اعدام هستیم و به اعدام و سنگسار به شدت اعتراض داریم.
ما خواهان محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایتهای سی و هفت سال گذشته در دادگاهی عادلانه و علنی هستیم و برای رسیدن به چنین شرایطی پیگیرانه تلاش میکنیم.
مادران پارک لاله ایران
ششم اسفند 1394
در شرایطی که آزادی بیان و اندیشه حکم کیمیا دارد و هیچ تشکلی امکان ابراز وجود آزادانه ندارد.
در شرایطی که حتی اعتراضهای صنفی سرکوب میشود و حق اعتراض و اعتصاب و تشکل به رسمیت شناخته نمیشود ... و این شرایط مربوط به امروز و دیروز نیست.
سی و هفت سال است که حکومت با وعدههای دروغ، از آرای ما بهره میبرد تا با خیال راحتتر به بیعدالتیهایش بپردازد و از این راهگذر هر روز دایره را به ما تنگتر و تنگتر میکند و مردم نیز از سر ناچاری و برای این که شرایط بدتر از آن چه هست نشود، به این خفت و خواری تن میدهند.
ما نیز با سکوت در برابر بیعدالتی یا با پذیرش آن، دیکتاتوری را قویتر میکنیم و به تداوم بیعدالتی دامن میزنیم.
پذیرش ما چه آگاهانه یا ناآگاهانه به ادامه این روند ناعادلانه کمک خواهد کرد و طبیعی است که هیچ مقام مسئولی پاسخگوی اعمال ضد انسانی خود نباشد و حتی دادخواهان را مجرم قلمداد کند و تواناییاش در ستمگری را به رخ ما بکشد.
حکومتی که بهترین جوانهای ما را از همان روزها و سالهای اول حکومتاش تا به امروز کُشت و به زندان انداخت و خانوادهها را از هستی ساقط کرد و این روند تا به امروز هم چنان ادامه دارد، حکومتی که اقتصاد را به بن بست کشاند و بیکاری و بیخانمانی را به ما ارزانی داشت و دارد، حکومتی که هیچ احترامی برای آزادی و عقاید مردم نداشت و ندارد و به آسانی همه حتی خودیها را هر روز از صحنه رقابت خارج میکند و هزاران بیداد دیگر که در گوشه و کنار کشورمان در جریان است و با ایجاد ترس و وحشت یا با فریب و نیرنگ، همه ی ما را به سکوت واداشته یا به نابودی کشانده است تا بتواند با خیالی آسوده پایههای قدرتاش را محکم نگاه دارد و به این روند بیعدالتی ادامه دهد.
ما نیروهای دادخواه چه باید بکنیم؟
ما باید به نیروی مستقل و مردمی خود ایمان بیاوریم و اجازه ندهیم خواستها و عقاید ما را نادیده بگیرند، ما باید تلاش کنیم قویتر شویم و خودمان نیز به عقاید خود احترام بگذاریم و بخواهیم که ما را به رسمیت بشناسند، ما باید بر عهد خود برای دادخواهی و همراهی با دادخواهان ایستادگی کنیم و این بیعدالتیها را افشا کنیم. ما باید سطح دانش خودمان را ارتقا دهیم تا به راحتی نتوانند ما را به این سو و آن سو بکشانند و فریبمان دهند. ما باید پیگیرانه خواستههای دادخواهانهمان را دنبال کنیم تا شاید بتوانیم نقض حقوق بشر را کاهش دهیم و سهمی هرچند اندک در پیشبرد دادخواهی داشته باشیم. خیلی هم مهم نیست که چند نفر باشیم، مهم این است که گفتار و کردار ما درست و حقیقی و محکم باشد و به بیراهه کشیده نشویم، بالاخره زمان و نیازهای جامعه مسیر درست را به دیگران نیز نشان خواهد داد.
ما، مادران پارک لاله، خواهان آزادی بیان و اندیشه هستیم و به حکمهای ناعادلانه به شدت اعتراض داریم. حکمهای زیر، نمونههایی از خروار است که به تازگی محکوم شده یا بلاتکلیفاند.
- 18 نفر از خانوادهها و افرادی که برای دادخواهی و اعتراض به کشتن و ربودن و زندانی کردن آزادیخواهان گردهم میآمدند و بدون این که پاسخی بگیرند، به سه ماه زندان و 75 ضربه شلاق محکوم شدند. یکی از این افراد هاشم زینالی است که در اعتراض به وضعیت نامعلوم پسرش سعید معترض بود و دیگری سیمین عیوض زاده که به زندانی کردن پسرش امید علیشناس اعتراض داشت. 16 نفر دیگر مدافعان محمدعلی طاهری بودند که به حکم معلم خود اعتراض داشتند.
- محمود صالحی، فعال کارگری، 9 سال زندان؛
- داود رضوی، فعال کارگری، 5 سال زندان؛
- جعفر عظیم زاده، فعال کارگری، 6 سال زندان؛
- عثمان اسماعیلی، فعال کارگری، 1 سال زندان؛
- امیر امیرقلی، فعال دانشجویی سابق، 21 سال زندان؛
- آرش صادقی، فعال دانشجویی سابق، 19 سال زندان؛
- گلرخ ابراهیمی ایرایی، فعال مدنی، 6 سال زندان؛
- بهنام موسیوند، فعال مدنی، 1 سال زندان و دو سال تعلیقی؛
- نوید کامران، فعال مدنی، 1 سال زندان؛
- اسماعیل عبدی، معلم، 6 سال زندان؛
- کیوان کریمی، کارگردان و مستندساز، 1 سال تعزیری و 5 سال تعلیقی؛
- حسین رفیعی، فعال ملی مذهبی، 6 سال زندان؛
- محمد حیدری فرزند جبار، دانشجو و فعال عرب اهوازی، 1 سال زندان؛
- رضا حیدری فرزند خلف، فعال عرب اهوازی، 1 سال زندان؛
- عادل حیدری فرزند جمعه، فعال عرب اهوازی، 1 سال زندان؛
- ابراهیم مددی، رسول بداقی، محمود بهشتی لنگرودی، علیرضا قربانی بلاتکلیف؛
و افراد دیگری که ممکن است از قلم افتاده یا گمنام باشند.
ما خواهان آزادی زندانیان سیاسی هستیم و به زندانی کردن آزادیخواهان و تحت فشار گذاشتن آنها برای نوشتن توبه نامه و درخواست عفو که به معنای پذیرش جرم است، به شدت اعتراض داریم. ما به وضعیت بد زندانها، به عدم رسیدگی پزشکی و ناروشن بودن وضعیت سپری کردن حکم که باعث اعتصاب غذای زندانیان میشود، اعتراض داریم.
ما خواهان لغو مجازات اعدام هستیم و به اعدام و سنگسار به شدت اعتراض داریم.
ما خواهان محاکمه و مجازات آمران و عاملان جنایتهای سی و هفت سال گذشته در دادگاهی عادلانه و علنی هستیم و برای رسیدن به چنین شرایطی پیگیرانه تلاش میکنیم.
مادران پارک لاله ایران
ششم اسفند 1394