به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، تیر ۰۳، ۱۳۹۸

نامه ای خطاب به اعضای مهستان! ناصر پاکنژاد

سیاست های مزورانه و غیردمکراتیک
 ناصر پاکنژاد
آنچه برای من، مطابق اسناد موجود، مسلم شده است [آن است که] شخص اسماعیل نوری علا، فردی غیر دمکراتیک، مسئله دار و حتی بسیار مشکوک می باشد و به نظرمیرسد آگاهانه جنبش مبارزاتی ملت ایران را به انحراف برده است و بهیچوجه هم قابل اعتماد نیست؛ و قبل از پرداختن به اندیشهء دیگران، به دنبال شناسایی هویت اشخاص و مکان و آدرس زندگی اشخاص می باشد.


حدود ده سال است اسماعیل نوری علا با نظریه "سکولاریسم نو" وارد فعالیت سیاسی شده و، بدون این که پاسخگوی سئوالات اساسی منطبق با اصول و مبانی سیاست و مبارزه باشد، با امکانات وسیعی که توسط رسانه های خارج از کشور در اختیارش گذاشته شد، تبدیل به یکی از آن اشخاصی شد که جنبش مبارزاتی مردم ایران را به انحراف برد و موجب پراکندگی هرچه بیشتر مخالفان رژیم و تضعیف اپوزیسیون واقعی رژیم گشت.

همچنین با سیاست های مزورانه و غیردمکراتیک و حق به جانب خود، که شرح آن مفصل است، موجب نا امیدی هر چه بیشترمردم نسبت به اپوزیسیون راستین رژیم شده است که نتیجهء اقدامات ایشان تاکنون، چیزی بجز حفظ رژیم نبوده و نخواهد بود.

اینجانب با ایشان و خانم شکوه میرزادگی از اول دسامبر ۲۰۰۳، به خاطر داشتن طرحی بنام «شورای آزادی» که در داخل کشور طراحی نموده بودیم، ارتباط برقرار کردم.

ازآن زمان به این طرف بحث هایی با خانم میرزادگی، و به خصوص اسماعیل نوری علا، نسبت به تأکید آنان بر سکولاریسم داشتم و تلاش کردم به انحرافات تزشان، حداقل از زاویه مربوط به اصول و مبانی سیاست و مبارزه بپردازم؛ و ثابت کنم کشورهایی در دنیا - مانند کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی - وجود دارند که سکولار و لائیک می باشند و حتی مفاد جهانی حقوق بشر را نیز پذیرفته اند، اما حکومت شان با داشتن ظاهری دمکراتیک، اما در واقع دیکتاتوری است و صرف تأکید و پافشاری بر سکولاریسم یا لائیسته و مفاد جهانی حقوق بشر، نمی توان آزادی و دمکراسی پایدار و تضمین شده ایی برقرار کرد.

اما اسماعیل نوری علا، بزعم خود، به نام تضمین آزادی و دمکراسی در فردای ایران، چند صباحی به دنبال فدرالیسم و ایجاد ایالات متحد ایران بود، و چند صباحی هم هست که با طرح مضحک و خنده دار "میثاق ملی"اش، به دنبال تضمین آزادی و دمکراسی برآمده است؛ بدون این که باز پاسخگوی سئوالات و نکات مربوطه به طرح های بی پایه و اساس خود باشد.

به هر روی، نوری علا از همان ابتدا با گذاشتن خشت کج اول، در جهت ایجاد آلترناتیو "سکولاریسم نو"، که بعدها  پسوند دمکراسی را به آن اضافه کرد، و همچنان با خشت های خام خود، ساخت دیوار کج و معوج خود را ادامه می دهد و برخی ها را نیز همچون شما، بدون این که به اصول و مبانی کار به درستی واقف باشید، با بهره گیری از صداقت تان در راه رهایی و نجات ایران و ایرانی و استقرار تضمین شده آزادی و دمکراسی، با خود هم راه نموده است.

در حالی که، به یقین، برای اغلب شماها تأمین «منافع ملی» یک اصل بسیار مهم است، و چنانچه از نوری علا سئوال کنید:

«آیا تز ایجاد سکولار دمکراسی منطبق با اصول و مبانی سیاست و مبارزه و در راستای تأمین منافع ملی می باشد یا خیر؟»

او امکان ندارد به شما پاسخ درست دهد و بتواند ثابت کند که تز انحرافی اش منطبق با اصول سیاست و مبارزه و در راستای تأمین منافع ملی است.

اسماعیل نوری علا تا کنون برای عدم پاسخگویی به این سئوال، نسبت به هرکسی که به خط مشی انحرافی اش انتقاد یا مخالفت نموده است و، به زعم خود، تلاش نموده به طرق مختلف، از جمله با توهین کردن و اتهام زدن و بلاک و بایکوت کردن، منتقدین و مخالفین خود را از صحنه خارج کند.

آنچه برای من، مطابق اسناد موجود، مسلم شده است [آن است که] شخص اسماعیل نوری علا، فردی غیر دمکراتیک، مسئله دار و حتی بسیار مشکوک می باشد و به نظرمیرسد آگاهانه جنبش مبارزاتی ملت ایران را به انحراف برده است و بهیچوجه هم قابل اعتماد نیست؛ و قبل از پرداختن به اندیشهء دیگران، به دنبال شناسایی هویت اشخاص و مکان و آدرس زندگی اشخاص می باشد.

تنها اگر نگاهی به سابقهء ده سال گذشته نوری علا انداخته شود، متوجه خواهید شد که چه کسانی با وی همراهی کردند و بعدها جدا شدند و اکثریت به اتفاق آنان نیز دیگر حاضر نیستند با وی هم راهی داشته باشند.

بهرحال امروزه نوری علا مهمترین دست آورد خود را در این میداند که تز انحرافی سکولار دمکراسی اش را در میان دیگر نیروها جا انداخته است! در صورتی که بهیچوجه حاضر نیست مشخص کند که کدام جریان سیاسی مخالف رژیم، قبل از مطرح شدن ایشان، به سکولار بودن رژیم آینده باور نداشته است؟

تنها جریان مخالف رژیم که در گذشته سکولار نبود، «سازمان مجاهدین» بود که این سازمان هم در سال 1380، مطابق با 2001 میلادی، در طرح «همبستگی ملی» اش سکولاریسم را پذیرفته بود!

به هر روی، تصور می کنم همهء شما امروز باید به این باور رسیده باشید که اکثریت مردم ایران دیگر خواهان حکومت مذهبی نیستند و یکی از اصل های مربوط به اصول مبارزه این است که: اگر نمی توانیم کسانی را با خود همراه کنیم، نباید سیاستی را هم به کار ببریم که آنان از ترس ما به دشمن پناه ببرند.

در هر صورت، نکته بسیار است و در این جا باز کردن و پرداختن به بیشتر مسایل تز انحرافی سکولار دمکراسی وی ممکن نیست. اما من، به عنوان یک ایرانی و هموطن شما، از آنجا که تصمیم و اقدام اشتباه هر یک از من و شمای ایرانی در مسایل سیاسی، همانند فاجعه سال۵۷، می تواند در سرنوشت همدیگر تأثیر منفی داشته باشد، از شما درخواست می کنم، برای این که به جمع بندی فکری بهتری برسید، به اين لینک که حاوی مقاله ی اینجانب علیه تز انحرافی سکولار دمکراسی، همچنین پاسخ و اسناد ارایه شده من در پاسخ به اسماعیل نوری علا و کورش اعتمادی (برادر حسن اعتمادی) می باشد، توجه فرمائید.

آن چه مسلم است، حکم «منافع ملی» بر این می باشد که این رژیم می بایست در کوتاه ترین زمان ممکن به زباله دان تاریخ انداخته شود؛ و این ممکن نیست مگر این که همبستگی ملی میان همه ی نیروهای مدعی آزادیخواهی و دمکراسی خواهی صورت گیرد؛ و دقیقاً این همان چیزی است که نوری علا، با دشمنی با این ایده بسیار عالی " اتحاد با هم"، به مخالفت می پردازد.

در صورتی که «همبستگی ملی»، نه تنها برای امروز برای رهایی و نجات هرچه سریعتر ایران و ایرانی و استقرار تضمین شده ی آزادی و دمکراسی در فردای ایران، بلکه برای فردا نیز جهت تأمین و تضمین ثبات و امنیت کشور به بهترین شکل ممکن، یک ضرورت ملی است.

تحقق چنین همبستگی نیز، تنها و تنها در ایجاد جبهه ی آزادیخواهی، حول محور مفاد زیر است.

 ۱- یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران

 ۲- برقراری تضمین شده ی آزادی های سیاسی در هرشکل از نظام های سیاسی منتخب مردم در فردای ایران.

و بدیهی است برای تحقق این مهم نیز، می بایست رژیم حاکم بر ایران و ایرانی هرچه سریعتر به زباله دان تاریخ انداخته شود.

وظیفه ی امروز همه ی فعالان سیاسی، نه کسب قدرت سیاسی برای خود یا تحقق حداکثری خواست های خود، بلکه تنها و تنها تلاش برای رهایی و نجات هرچه سریعتر ایران و ایرانی و فراهم کردن شرایط حق انتخاب آزادانه ی مردم برای همیشه در تمامی انتخابات آزاد در فردای ایران است.

امروز هیچ کدام از ما فعالان سیاسی این حق را نداریم بر تحقق هر آنچه که در حق انتخاب مردم می باشد، تأکید و پافشاری نمائیم.

آنچه امروز در حق فرد فرد ما، به عنوان فعالان سیاسی، می باشد و می توانیم بر آن تأکید و پافشاری نمائیم، تنها در برقراری تضمین شده ی آزادی و دمکراسی در فردای ایران است و بس.

بر این اساس با اطمینان می گویم: هر شخصیت حقیقی و حقوقی بر تحقق بند یا مفاد دیگری به جز مفاد فوق تأکید یا پافشاری نماید، قطعاً یا ناآگاه است و یا نمی خواهد این رژیم برچیده شود.

در پایان این مطلب را نیز اضافه کنم:

می دانم اسماعیل نوری علا و آن اشخاص اطراف ایشان، برای تخریب من به مسایل غیراصولی متوسل خواهند شد که نگذارند شماها در این ارتباط به فکر فرو روید و یا حتی درخواست پاسخ به سئوالات را داشته باشید. اما من هم به شما توصیه می کنم: اگر دغدغه ی رهایی و نجات هرچه سریع تر ایران و ایرانی و استقرار آزادی و دمکراسی را دارید، حتماً سعی کنید منطبق با اصول به پرسش های مطرح پاسخ دهید و راه درست را انتخاب کنید.

بدانید: یک اشتباه بزرگ در سیاست، چه بسا می تواند بیشتر از خیانت آگاهانه، به منافع ملی مان زیان برساند.

و تلاش درجهت ایجاد آلترناتیو سکولار دمکراسی، یکی از همان اشتباهات بزرگ است که تنها منجر به ادامه ی حیات رژیم شده و می شود.

ناصر پاک نژاد

هفدهم ژوئن  ۲۰۱۹ 

در این زمینه:
سخنی با تصاحب کنندگان «مهستان» ، پرویز داورپناه
https://ehterameazadi.blogspot.com/2018/09/blog-post_826.html