نیمی از آزادی را پس میگیریم
بالاخره بعد از چهاردهه، روز پنجشنبه ۱۸ مهرماه زنان در ایران میتوانند برای اولینبار برای تماشای یک مسابقهی فوتبال به طور رسمی وارد استادیوم آزادی شوند. همزمان با این جریان، در چند روز گذشته بحثهای زیادی در شبکههای اجتماعی بهوجود آمده است. برخی معتقدند که اختصاص جایگاهی کوچک از ورزشگاه آزادی به زنان آن هم تحت فشار فیفا و در حالی که مشخص نیست این روند ادامهدار باشد یا نه، گره کور این تبعیض چهلساله را باز نخواهد کرد.
برخی این جریان را یکی دیگر از بازیهای جمهوری اسلامی میدانند و با سرزنش کردن زنانی که بلیت خریدهاند و قصد دارند به ورزشگاه بروند، معتقدند تا زمانی که این تبعیض به طور کامل از بین نرفته جایی برای خوشحالی وجود ندارد و نباید به این گشایشهای نیمبندِ تبعیضآمیز راضی شویم.
برخی این جریان را یکی دیگر از بازیهای جمهوری اسلامی میدانند و با سرزنش کردن زنانی که بلیت خریدهاند و قصد دارند به ورزشگاه بروند، معتقدند تا زمانی که این تبعیض به طور کامل از بین نرفته جایی برای خوشحالی وجود ندارد و نباید به این گشایشهای نیمبندِ تبعیضآمیز راضی شویم.
اما واقعیت این است که بعد از سالها تلاش و اعتراض زنان به ممنوعیت ورود به استادیوم، فدراسیون جهانی فوتبال پس از مرگ تأسفبار سحر خدایاری، بالاخره دربارهی این مسئله واکنشی قاطع نشان داده است. فیفا پیش از این هم سال گذشته به فدراسیون فوتبال ایران اولتیماتوم داده بود که زنان باید بتوانند آزادانه وارد ورزشگاه شوند، اما فدراسیون فوتبال هم مانند فدراسیون والیبال که در چندسال گذشته با انتخاب گزینشی زنان و راه دادن شمار محدودی از آنان توانسته بود، فشارهای فدراسیون جهانی را کم کند و از محرومیت والیبال ایران جلوگیری کند، در بازی سال گذشتهی پرسپولیس و کاشیما در فینال لیگ قهرمانان آسیا، دقیقاً همین کار را کرد و با اختصاص تنها یک سکو به زنان و نمایش آن به اینفانتینو، توانست برای مقطع کوتاهی از فشار فدراسیون جهانی رها شود. مرگ سحرخدایاری اما آنقدر تکاندهنده و غمانگیز بود که همدردی بسیاری از ورزشکاران در سراسر جهان را برانگیخت و چهرههای زیادی از فیفا خواستند تا تلاش کند به این تبعیض علیه زنان ایرانی پایان دهد.
بدین ترتیب فدراسیون جهانی فوتبال، چند هفته پیش هیئتی را برای بررسی موضوع به تهران فرستاد و پس از آن اعلام کرد که زنان نه تنها باید بتوانند در بازیهای ملی وارد ورزشگاه شوند، بلکه مسابقات داخلی نیز باید با حضور زنان برگزار شود. هیئت فیفا این هفته هم به تهران میآیند تا ادعای فدراسیون فوتبال را دربارهی آزاد بودن ورود زنان به استادیوم راستیآزمایی کنند. هرچند هنوز معلوم نیست که در مسابقات لیگ برتر هم زنان بتوانند بلیت بخرند و وارد استادیوم شوند، اما به نظر میرسد اینبار فیفا عزم کرده است که این مسئله را حل کند.
اما سؤال اصلی این است آیا فشار و اولتیماتوم فیفا در نهایت توانست فدراسیون و مسئولان را مجاب کند تا به ورود زنان به استادیوم رضایت دهند یا کنشهای اعتراضی تمام این سالها، بالاخره درهای آزادی را به روی زنان گشود؟
زنان در ایران حداقل از سال ۸۴ به طور مستمر و پیگیر با تشکیل کمپینهایی در مقاطع مختلف به ممنوعیت ورود به استادیوم اعتراض کردهاند. واضح است که در آن سالها هرچند بسیاری از اعتراضات مانند اعتراض روسری سفیدها در سال ۸۴، مقابل چشمان ناظران فیفا اتفاق افتاد اما فدراسیون جهانی فوتبال همواره با این توجیه که نمیتواند در امور فرهنگی کشورها دخالت کند، خود را از فضای جنسیتی حاکم بر فوتبال ایران دور نگه داشته بود. نبود امکانات ارتباط جمعی و شبکههای اجتماعی هم یکی دیگر از دلایلی بود که اعتراضات زنان ایران کمتر راهی به فدراسیون جهانی پیدا میکرد و توجه چندانی به آن جلب نمیشد، اما در چندسال گذشته با استفادهی روزافزون مردم از شبکههای اجتماعی، فرصتی بهوجود آمد تا اعتراضات زنان نه تنها دیده شود، بلکه زنان و مردان در سراسر دنیا بتوانند با ارسال ایمیلهای مکرر به فیفا، این فدراسیون را از آنچه در ایران میگذرد مطلع کنند.
در اساسنامهی جدید فیفا در بندهای مختلفی به مسئلهی حضور کامل زنان در عرصهی فوتبال اشاره شده است و تأکید شده که فوتبال میبایست در دسترس تمام کسانی قرار گیرد که مایل به شرکت در آن هستند. در این اساسنامه همچنین آمده است که تبعیض به هر شکلی علیه افراد به دلیل جنسیت آنها ممنوع است و فدراسیونهایی که اشکال مختلف تبعیض را از بین نبرند از طریق اخراج و یا تعلیق، مجازات خواهند شد.
با این حال تا زمانی که صدای اعتراض زنان بلند نشده بود، فیفا تلاش چندانی برای اجرای مفاد اساسنامهاش در کشورهای عضو نشان نمیداد. اما بعد از بازی ایران و سوریه در جریان مسابقات مقدماتی جام جهانی، با انتشار گزارشهایی که نشان داد زنان سوری به استادیوم آمدهاند، درحالی که زنان ایرانی اجازهی ورود به آزادی را به دست نیاورده بودند، فدراسیون جهانی کمکم وارد عمل شد. دستگیری دختران لباس مبدل، ضرب و شتم زنانی که در جریان بازی دوستانهی تیم ملی مقابل استادیوم آزادی حضور یافته بودند، بازداشت کوتاه دختران در جریان مسابقهی پرسپولیس و استقلال، اخبار دنبالهداری بود که هر روز به گوش مقامات فیفا هم میرسید. تا در نهایت در بازی فینال لیگ قهرمانان، فدراسیون فوتبال ایران موظف شد برای نخستینبار جایگاهی را هرچند نمایشی به زنان اختصاص دهد. اینبار اما به نظر میرسد این اقدام فدراسیون چندان کارساز نبوده است. خودسوزی سحر خدایاری مسئلهی ورود زنان به استادیومها در ایران را به موضوعی جهانی تبدیل کرد و صدای بسیاری از ستارههای فوتبال در اعتراض به این تبعیض بلند شد. اینفانتینو در مراسم بهترینهای سال فوتبال، از تلاش فیفا برای از بین بردن این تبعیض خبر داد و بیانیهی هیئت اعزامی به ایران نشان داد فیفا مصمم است این کار را قاطعانه پیگیری کند.
بر کسی پوشیده نیست که اگر فشارها از داخل و پیگیریِ مصرانهی این مطالبه از جانب زنان نبود، فیفا مانند همه سالها چشم بر این تبعیض جنسیتی میبست. نهادی که بارها در پس پرده با فدراسیونهای مختلف ساخته و چشم بر تبعیضها بسته است.
اگر زنان در ایران این مبارزه را بیش از بیست سال دنبال نکرده بودند تا در دو سال اخیر بالاخره بتوانند همراهی افکار عمومی را در جامعه جلب کنند و همین همگرایی در بیان این مطالبه باعث شود صدای اعتراض به فیفا هم برسد، احتمالاً فدراسیون فوتبال ایران هم میتوانست با زرنگی به شکلی گزینش شده، هربار چند صد صندلی به زنان اختصاص دهد و از زیر تعلیق و محرومیت قسر در رود.
به قول یکی از فعالان قدیمی حقوق زنان که یکی از اعضای اولیهی کمپین روسری سفیدها بود، در آن سالها (سال ۱۳۸۴) انرژی زیادی صرف میشد تنها برای اینکه به فعالان دیگر جنبش زنان نشان دهیم اصلاً چرا این مسئله مهم است و چرا باید آن را دنبال کنیم. برای بسیاری از زنان حتی، هرچند این موضوع تبعیضآمیز بود اما آنقدر مهم نبود که بتواند جایی در مطالبات جنبش زنان پیدا کند. انگار باید ربع قرن میگذشت و جان عزیزی در این راه قربانی میشد تا دیگران بفهمند که حتی اگر برای یک زن در ایران، حق استادیوم رفتن آنقدر مهم است که جانش را در راه آن از دست بدهد، باید همه پشت او بایستیم و این مطالبه را فریاد بزنیم.
حالا هرچند گرفتن تنها چهارهزار صندلی در یک بازی کماهمیتِ ملی، تمام آن چیزی نیست که زنان برای آن در بیش از دو دههی گذشته تلاش کردهاند، اما با این حال همه ما میدانستیم که اگر قرار است در جمهوری اسلامی به این خواسته برسیم، راهی جز این وجود ندارد. چون در ایران شما هرگز نباید احساس پیروزی داشته باشید و فکر کنید که تلاشهایتان به ثمر نشسته است تا تبدیل به الگویی قابل ارجاع برای سایر جریانات مدنی شوید.
تا الان چهارهزار بلیتِ جایگاه زنان به فروش رسیده است، از ۸۰۰ صندلیای که در ابتدا با رنگ بنفش برای زنان مشخص شده بود، به دلیل زیاد بودن تقاضا، حالا سهم زنان از استادیوم آزادی به چهارهزار نفر رسیده است و شاید در روزهای آینده این تعداد بازهم بیشتر شود. اما همانطور که همه میدانستیم به زنان جایگاههایی مجزا اختصاص داده خواهد شد. به این معنا که آنها نمیتوانند با پسران، پدران، برادران، شوهران یا دوستان پسر خود به تماشای مسابقه بنشینند. زنان و مردان باید مانند همهی این چهل سال در جایگاههای جدا بنشینند و فدراسیون تمام تلاشش را کرده است تا از اختلاط زنان و مردان جلوگیری کند. آنها ناگزیرند مرتب به سایت خرید بلیت سر بزنند تا ببینند آیا بلیت جدیدی موجود هست یا نه. در حالی که بیشتر استادیوم خالی است، سهم زنان از استادیوم آزادی از پنجشنبه شب کم کم و قطرهچکانی زیاد شده است، بنابراین تبعیض هنوز پابرجاست هرچند که شوق رفتن به استادیوم آزادی برای اولینبار، بر همهچیز سایه انداخته است.
در این حال و روز که زنان آماده میشوند تا برای اولینبار صدایی زنانه را از آزادی به بیرون مخابره کنند، باید یادمان باشد که رمز از بین رفتن کامل این تبعیض، مداومت در مبارزه و پیگیری مطالبات است. بعد از بازی ایران و کامبوج، نوبت به بازیهای لیگ برتر فوتبال میرسد و آنجاست که باید دوباره خواهرانه کنار هم بایستیم و اجازه ندهیم سهممان از آزادی را پس بگیرند.
تاریخ پر است از این مبارزات آهسته و قدم به قدم زنان. در کشورهای بسیاری از جمله آمریکا، زنان پس از دههها مبارزه برای کسب حق رأی، تنها در برخی از ایالتها توانستند آن را بهدست آورند. در بریتانیا در ابتدا تنها حق رأی زنان خانهدار بالای ۳۰ سال به رسمیت شناخته شده بود و در استرالیا حق رأی در ابتدا تنها به زنان سفیدپوست داده شد، اما آنچه این مبارزات را در جهانی سراسر مردسالار به نتیجه رساند، تداوم و پیگیری آن بود.
چه بلیت خریده باشید و قصد داشته باشید روز پنجشنبه به استادیوم آزادی بروید و چه معتقد باشید اینها همه یک بازی است و نخواهید در آن شرکت کنید، از فردای مسابقه با کامبوج دوباره باید کنار هم قرار بگیریم تا بقیهی صندلیهای آزادی را از آن خود کنیم و یادمان باشد که این تفاوت نظرات، در هدف اصلی که گرفتن سهمی برابر از آزادی است، نباید ما را مقابل هم قرار دهد.
خبرنامه هفتگی آسو