زانو زدن در مقابل ملت عار نیست
عذرخواهی از آنان عار نیست
مهم کسی است که خود در خیابان آن کودک را کشت. او اینک در چه حالی است؟ آیا شبها راحت میخوابد؟ آیا آن تکذیب را تایید میکند؟ آیا آن تکذیب وجدانش را التیام میبخشد؟ آیا بار بعد از خود نمیپرسد مگر چقدر حقوق میگیرم که باید به خاطرش کودک بکشم؟ نمیگویم رو در روی فرمانده ش خواهد ایستاد.
کافی است باتوم را کمی آرامتر فرود آورد. کافی است ماشه را نچکاند یا تیر را به هدف نرساند...
ناآرامی هایی که در آبان امسال شاهدشان بودیم چندی بعد تکرار خواهند شد، زیرا تمامی علل موجبهشان همچنان در کارند. مهم نیست چه تحلیلی در مورد این علل داشته باشیم. آیا توطئه بیگانگان؟ یا تحریم؟ یا بیکفایتی؟ یا ماجراجویی؟ یا اصلاحناپذیری؟ یا فساد؟ یا از دست دادن اعتماد مردم؟ یا رفتارهای گذشته؟ …. بدون توجه به آنکه کدام علت را به رسمیت می شناسیم هیچ یک منتفی نشدهاند. ظرف سه هفته گذشته تنها چاره جویی حاکمان احضار و دستگیری برخی فعالان سیاسی بوده است، نه چون آنان در این ناآرامیها دست داشتند؛ بلکه چون کاراتهبازهایی که قرار است کشور را از بحران بیرون ببرند فقط همین یک کار را بلدند. کسانی را که بیانیه دادند به دادسرا بردند. حتی کسانی – لااقل یک نفر که بنده میشناسم – را فرا خواندند تا بپرسند چرا امضایت پای فلان نامه نیست، بعد او را با لگد هدف گرفتند.
– اُ، چته؟
– مواظب خودت باش. یک وقت می بینی دخترت ده ساله شده است و تمامی این مدت را در زندان گذرانده ای.
ترس از آینده آنان را به این کارها وا میدارد. آنها از ما مطلعترند. آنها بیش از ما به اولین جملهای که گفتیم باور دارند.
رویدادهای تلخ آبان ماه چندی بعد تکرار می شود و هر بار قوه سرکوبگران کاهش خواهد یافت، زیرا ما هنوز یک ملت هستیم. اهمیتی ندارد که فلان رسانه مدعی قتل کودکان ۱۳ ساله شود، کما اینکه تکذیب آن در صدا و سیما اثری نمیگذارد. مهم کسی است که خود در خیابان آن کودک را کشت. او اینک در چه حالی است؟ آیا شبها راحت میخوابد؟ آیا آن تکذیب را تایید میکند؟ آیا آن تکذیب وجدانش را التیام میبخشد؟ آیا بار بعد از خود نمیپرسد مگر چقدر حقوق میگیرم که باید به خاطرش کودک بکشم؟ نمیگویم رو در روی فرماندهش خواهد ایستاد. کافی است باتوم را کمی آرامتر فرود آورد. کافی است ماشه را نچکاند یا تیر را به هدف نرساند. کافی است فرماندهش در خلوت از خود بپرسد چرا باید به خاطر اشتباه دیگران من مرتکب جنایت بشوم؟ و این اتفاقی است که خواهد افتاد.
رویدادهایی که در آبان امسال شاهدشان بودیم بارهای بعد ابعادی بزرگتر می یابند. مقایسه ناآرامیهای دی ۹۶ و آبانماه این روند را به روشنی نشان میدهد. فرمانده سپاه ماهشهر مرض ندارد که با دوشکا به جان مردم بیفتد و با تانک وارد فلان شهرک شود. اندازه اعتراضات بیشتر از پیشبینیها است، لذا از استان تقاضای کمک میکند، ولی آنها خودشان گرفتارند. باید با همان نیروهای موجود یک جوری غائله را فیصله دهد. پس به جای آنکه با بلندگو تظاهرکنندگان را متفرق کند دست به باتوم میشود، وقتی نتیجه نگرفت تیر پلاستیکی میاندازد، اگر موثر نیفتاد فشنگ جنگی به کار میبرد و همین طور بالاتر می رود. شدت خشونت به صورتی دقیق وسعت حادثه را منعکس می کند.
برای رسیدگی به مشکلات بزرگ باید تصمیمات بزرگ گرفت. حل مسئله از طریق خارجی را فراموش کنید. آنها تازه شما را گیر آورده اند. در میان اقداماتی که خود اختیار به نتیجه رساندن شان را دارید دنبال علاج بگردید؛ زیرا بیچاره کسی است که چارهاش در دست دیگری باشد. زانو زدن در مقابل ملت عار نیست. عذرخواهی از آنان عار نیست، تسلیم حق شدن، حق مردم را به آنان باز گرداندن عار نیست. تجدید نظر کنید.
“و چون گروهی از آنان گفتند چرا قومی را پند می دهید که خدا هلاکشان خواهد کرد یا به عذابی شدید دچارشان می سازد، گفتند پوزشی در نزد پروردگارتان و تا شاید تقوا پیشه کنند.”
وبسایت کلمه