به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۹۸

سیر دگردیسی جماعت مجلسیان؟ احمد فعال

بدون هر گونه قضاوت سیاسی و یا هر گونه جهت‌گیری سیاسی، کافی است یک تصویر و یا یک ویدئوی کوتاه یک دقیقه‌ای از جلسات مجلس شورای اسلامی را مشاهده کنیم. بعد این تصویر و یا این ویدئو کوتاه را با همه مجالس دنیا مقایسه کنیم. از کشورهای خاورمیانه گرفته تا کشورهای آفریقایی، تا آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی، و تا کشورهای صنعتی و پیشرفته مثل آمریکا و کانادا و اروپا، و حتی با عقب‌مانده‌ترین کشورها، کافی است دست به یک مقایسه ساده بزنیم.


این تصویر و یا این ویدئوی یک دقیقه‌ای، شما را به شگفتی تمام می‌کشاند. زمان آن هم فرق نمی‌کند، مربوط به الان باشد یا ده سال پیش و یا ۲۰ سال پیش. این طور هم نیست که فقط یک تصویر و یا دو تصویر، و یا مشاهده یک یا دو ویدئو، این شگفتی را برانگیزاند، نخیر، اگر شما صدها عکس و تصویر و صدها ساعت از جلسات مجلس شورای اسلامی عکس و فیلم تهیه کنید، بدون استثناء از فرط آشفتگی، بی‌نظمی، رفت و آمدهای بی‌وقفه، دولا دولا شدن و خیز برداشتن پشت صندلی هیئت رئیسه، درگوشی صحبت کردن‌هایی مکرر، سرگرم شدن با موبایل و یا کارهای دیگر، بی‌اعتنایی کامل به سخنران، و یا هجوم و هیاهوی جنجالی له و علیه این و آن، اجتماع‌های چند نفره در گوشه و کنار مجلس، و حتی پشت به سخنران و پشت به هیئت رئیسه مجلس، خلاصه یک شلوغ‌بازاری می‌یابید که به هیچ اجتماعی شباهت ندارد. فرق آن با آشفته‌بازارهای محلات عقب‌مانده، این است که تنها عده زیادی پشت میز و صندلی‌های لوکس نشسته‌اند. حالا واژه دگردیسی که در عنوان یادداشت آوردم، به این معنا نیست که در دوره‌های قبل اینطور نبوده است. اما هر دور نسبت به دور قبل، با جماعتی روبرو می‌شویم، که از لحاظ پرنسیپ‌های نمایندگی، حتی با دوره‌های قبل نیز غیرقابل قیاس می‌شوند.

پرسش اینجاست، که هر اندازه از عمر مجلس شورای اسلامی می‌گذرد، بیشتر به سمت یک جماعت بی‌قواره، بی‌هویت، و بی‌پرنسیب تحول پیدا می‌کند؟ افرادی که یا یک مدرک قلابی دانشگاهی را یدک کرده‌اند، یا بنا به نفوذها و پیوندهای قومی به نمایندگی می‌رسند، و یا با انواع تظاهر و ریاکاری خود را از جنس معیارهایی نشان می‌دهند که از نقطه نظر هیئت تعیین صلاحیت‌ها، می‌توانند کارنامه قبولی دریافت کنند. معیارهای سیاسی و دینی و اخلاقی، همه پوششی برای پنهان کردن آن هویت، و گرفتن مجوز صلاحیت است.

سامانه معیار

قاعده نظام شایستگی در نظام اداری کشور و نظام اداره کشور، نیز به همین قرار است. در جاهای دیگر بارها توضیح داده‌ام، که نظام شایستگی و حتی نظام تحول اداری، یکی از مشمئزترین دروغ‌هایی است که طی چهل سال گذشته رواج پیدا کرد. افرادی که سابقه طولانی‌ای در نظام اداری کشور دارند، نیک می‌دانند که در سلسله مراتب نظام اداری کشور، در سطوحی از سازمان، پیشرفت و ارتقاء در گرو همراهی با یک سامانه سیاسی و ایدئولوژیک است. 

معیارهای صلاحیت‌های فنی و اداری، در برابر سامانه سیاسی و ایدئولوژیک ضریب اندکی دارند. در سلسله مراتب اداری، از یک سطح به بالاتر، صلاحیت‌های فنی و اداری، بدون همراهی و انطباق با ایدئولوژی راهنمای سازمان، هیچ ارزشی ندارند. آنچه که به سامانه معیار مربوط می‌شود، می‌توان به عنوان ایدئولوژی راهنمای ارتقاء و پیشرفت یاد کرد. شرکت در مراسم و مناسک رسمی و مذهبی، نداشتن روحیه و روش انتقادی نسبت به سامانه سیاسی و ایدئولوژی، محور اصلی ارتقاء و پیشرفت است. هدف سامانه معیار، پرورش روحیه تسلیم‌طلبی است. به نوعی کارگاه سرسپرده کردن کارمندان اداری است. از بین بردن روحیه پرسشگری و تفکر انتقادی است. 

پرسش و نقد وقتی از میان می‌روند، کارمندان به ابژه دستگاه اداری و ابژه سلطه مدیریت تبدیل می‌شود. هر چند خود مدیران سازمان نیز، در برابر سامانه معیار، ابژه‌ای بیش نیستند. این معیارها و روش‌ها، سامانه شایستگی را به باتلاق پرورش و تکثیر انگل‌های همسفرگی تبدیل می‌کند. کسانی که می‌توانند خوب نقش یک هنرپیشه سینمایی را ایفاء کنند، و کسانی که می‌توانند منافقانه خود را به شکل و شمایلی در بیاورند که با سامانه ارتقاء و پیشرفت سازگار است. این سامانه وقتی به ماشین بوروکراسی تبدیل می‌شود، خودی‌های منصف را نیز بر نمی‌تابد. آنها نمی‌توانند با کسانی که ماسک خودی بر چهره می‌زنند، رقابت کنند. سیاست و اخلاق و دین و فرهنگ، به یک بازی بالماسکه بدل می‌شود. هیچ کس نمی‌تواند در بازی بالماسکه با کسانی رقابت کند، که دست پیش را در "نقش بازی کردن"، ایفاء می‌کنند. اخلاقی بودن، منتقد بودن، انصاف، آزادی و آزادگی، وقار و پرنسیپ داشتن (اصول و پایبندی‌ها)، سمّ مهلک "نقش بازی کردن هستند". سامانه‌ی معیارِ "شایستگی و ارتقاء" ترجیح می‌دهد، ناخودی‌های همراه و تسلیم را همراه داشته باشد، تا دردسر خودی‌های ناهمراه را در پی نداشته باشد.

سامانه معیار رفته رفته، دیگر ایدئولوژیک هم نیست. ایدئولوژی مذهبی پوشش مشروعیت‌سازی سامانه معیار است. وقتی مشروعیت بدست آمد، همه چیز در پس آن جا می‌ماند. مشروعیت، همان نقش پوزیشن اداری Administrative position را بازی می‌کند. پوزیشن، سِمَت است، موقعیت است، پایه و گروه است، و در اصطلاح نفتی‌ها گرید grade سازمانی است. کسی که گرید D+ را کسب می‌کند همیشه یک مدیر است. یک مدیر چهار فصل، که از مدیریت بازرگانی تا مدیریت HSE، تا مدیریت بهره‌برداری و یا مدیر کل حراست، می‌تواند همه موقعیت‌ها و سِمَت‌ها و تخصص‌ها را، یک به یک فتح کند. یک و دو پله بالاتر، می‌تواند از وزارت صنایع تا کمیته المپیک را در نوردد، همه اینها به شرطی است که در بازی بالماسکه خوب ظاهر شود. خوب "نقش بازی کردن" و خوب ظاهر شدن در بازی بالماسکه، نوعی مشروعیت ابدی است.

سرسخت‌ترین سامانه معیار و مشروعیت‌سازی، در مجلس شورای اسلامی تدارک دیده شده ‌است. این سامانه معیار در عین سرسختی از همه سامانه‌های ادرای کشور، انعطاف‌پذیرتر است. کافی است رام رام باشی، کافی است در رام بودن و همراه بودن، و نقش بازی کردن، از همه حرفه‌ای‌تر و تواناتر باشی. آن وقت می‌توانی هر کس هستی باش، و هر چه هستی باشی. "نقش بازی کردن" با اهمیت‌ترین چیزهاست. می‌توانی قاچاقچی باشی، اما باید بتوانی نقش یک ضدقاچاقچی را در بیاوری، می‌توانی فاسد باشی، اما باید بتوانی نقش فسادناپذیری را بازی کنی، می‌توانی ضددین باشی، اما تظاهر به نماز شب خواندنت ترک نشود، می‌توانی می‌گُسار باشی، اما باید بتوانی شیشه بر سر می‌گُساران بشکنی. می‌توانی دو تابعیتی باشی، اما بشدت علیه غرب داد سخن سر دهی. موقعیت دو گانه سامانه معیار، در سختی و انعطاف، باتلاقی به مراتب عفونی‌تر از همه باتلاق‌ها در نظام شایسته‌سالاری است. شایسته کسی است که در ناشایستگی‌ها، بهترین نقش شایسته را ایفاء می‌کند. از همان بیست و سی و چهل سال گذشته، معلوم بود که ادامه وضعیت در گروه سامانه معیار، فرجامی جز فساد سیستماتیک ندارد.

معنای روشن فساد سیستماتیک این است که جریان فساد از در و دیوار نظام اداری کشور و نظام اداره کشور، می‌بارد. معنای دیگر آن این است، که فساد راه‌حلی ندارد. کشف علل فساد سیستماتیک نیز، به تخصص پیچیده‌ای نیاز ندارد. وقتی سامانه معیار، به طور روشن از افراد می‌خواهد که برای پیشرفت و بقاء در سلسله مراتب ارتقاء، باید در بازی بالماسکه شرکت کنند، اگر مطابق سامانه معیار نیستند، وانمود کنند که هستند، بذر نفاق و فساد و "نقش بازی کردن" مطابق با ذائقه ایدئولوژی قدرت، در کل هرم سلسله مراتب شایستگی و پیشرفت، پاشیده می‌شود. تا آنجا که پس از سی سال و چهل سال، گرداگرد حکمرانان، باتلاقی از انگل‌های موذی ساخته می‌شود. هر انتخابی و هر انتصابی از درون همین باتلاق صورت می‌گیرد. رئیس مبارزه با فساد، خود فاسد از آب در می‌آید. و رئیس مبارزه با قاچاق خود قاچاقچی از آب در می‌آید، و به همین ترتیب الی آخر.
با توضحی که در باره سامانه معیار ارائه دادم، اکنون می‌توان به این پرسش پاسخ داد، چرا در هر دوره بیش از دوره‌های قبل، جماعت مجلسیان، بی‌پرنسیپ‌تر و بی‌هویت‌تر می‌شود؟

اولاً: شایسته‌های اصیل از همان ابتدای راه حذف می‌شوند، و یا دستکم قادر به همراهی در ادامه راه نیستند.
دوم اینکه، شایسته‌های نیمه اصیل در نیمه‌های راه حذف می‌شوند، و یا قادر به همراهی در ادامه راه نیستند.
سوم اینکه، هم شایسته‌ها و هم نیمه شایسته‌ها، به سه دلیل پا در هیچ میدانی نمی‌گذارند:
دلیل نخست اینکه، تجربه به آنها می‌گوید، که در هیچ میدانی قدم نگذارند.
دلیل دوم اینکه، اگر پا در میدان بگذارند، نمی‌توانند و قادر نیستند با کسانی که نقش بازی می‌کنند، رقابت کنند.
دلیل سوم اینکه، حاصل کار کردن در هر میدانی را، بی‌فایده و بی‌حاصل می‌دانند.

یک نمونه کوچک از شوراهای محل مثال می‌زنم. هر چند گاهی می‌توان‌های تابلوهای شوراهای محل را در معابر خیابان مشاهده کرد. بعید می‌دانم کمتر کسی از اهالی هر محل و هرشهر وجود داشته باشند، که به این تابلوهای تبلیغاتی اعتنایی بکنند. با این وجود، همیشه یک عده‌ای مشتاق وجود دارند، که شانس خود را در شوراهای محل امتحان کنند. خوب بود تحقیقی صورت می‌گرفت، که با همه بی‌رونقی و بی‌اعتنایی اهالی هر محل و هر شهر به شوراهای محل، انگیزه شرکت کنندگان چیست؟ در هر محل حتماً شخصیت‌های بسیاری با سوابق اداری، علمی و سیاسی وجود دارند، که صلاحیتی فراتر از نمایندگی شورای محل را دارند، اما هرگز به فکر هیچیک از آنها خطور نمی‌کند که در شورای محلات شرکت کنند، اما تا بخواهید دهها نفر فرصت‌طلب وجود دارند، تا نخستین شانس نفوذ خود را، از شوراهای محل شروع کنند.

در نمونه‌های بزرگتر، وجود سامانه معیار، مجلس شورای اسلامی را به آزمایشگاه جولان لابی‌های نفوذ بدل می‌کند. در خلاء یک نظام انتخابات واقعی، و خلاء تدریجی و گام به گام نیروهای شایسته کشور طی چهل سال گذشته، به استثنای چند شهر بزرگ آنهم با درجات کم یا زیادتر، دیگر، مجلس نه محل افراد سیاسی است، و نه محل افراد حقوقی است. شخصیت‌های فرهنگی، تحصیل کرده‌های واقعی، متخصصان و کارشناسان واقعی، کسبه و صنوف واقعی، و بالاخره تکنوکرات‌ها و بوروکرات‌های اصیل، هیچکدام انگیزه‌ای برای مشارکت در نهاد نمایندگی را به حتی به ذهن خود خطور نمی‌دهند. دیری است که مجلس به اجتماعِ جماعت لمپن و بی‌هویت بدل شده است. جماعتی که خوب می‌توانند در نقش فرهنگی، دانشگاهی و متخصص، ظاهر شوند. جماعتی که خوب می‌توانند تظاهر به موافقت کنند، خوب می‌توانند در سلک عدالت و دفاع از محرومان ظاهر شوند، خوب می‌توانند عالم و آدم را به باد ناسزا بگیرند، خوب می‌توانند بحران بیافرینند، و گاه خوب می‌توانند، در سلک انتقادی ظاهر شوند. سرشت این جماعت انگلی سفره‌خواری و سفره پهن کردن است. انگل‌هایی که با بدنی که خزائن مالی کشور است، ذات همسفرگی پیدا می‌کنند. اکنون روشن می‌شود که چرا، در تمام ادوار، هر دوره فزون‌تر از دور قبل، جماعت بی‌هویت‌ها، جماعت لمپن‌ها، جماعت بی‌پرنسیپ‌ها، بیشتر و بیشتر می‌شوند؟ و هر دور فزون‌تر از دور قبل، آن تصاویر کریه و بی‌قواره‌ای که اسباب شرم ایرانیت است، فزون‌تر می‌گیرد.

Ahmad_faal@yahoo.com
www.ahmadfaal.com
https://t.me/BayaneAzadi