این بار حملات مردم به نیروی انتظامی و لباس شخصی افزایش چشمگیری داشته است.
هر آنچه ابزار و ادوات و نیرو دارند به کار گرفته اند تا اعتراض سراسری و مشروع مردم مظلوم ایران را سرکوب کنند. ۱۳ سال پس از سرکوب خونین سال ۸۸، امروز شاهد گسترش شدیدترین اعتراض ها به کشته شدن مهسا امینی دختر کرد ایران زمین هستیم. از آذربایجان تا جزیره قشم مردم به خیابان ریختند تا نسبت به قتل حکومتی یک شهروند مظلوم زن اعتراض کنند، هرچند این بار مردم عصبانی تر و مصمم تر هستند تا معادلات را یک بار و برای همیشه تغییر دهند.
این بار حملات مردم به نیروی انتظامی و لباس شخصی افزایش چشمگیری داشته است. نظام سرکوبگر و بسته ولایت فقیه نیز می داند که مردم این بار به ماموران رحم نمی کنند و سطح درگیری شهروندان با سرکوبگران با هیچ دوره دیگری قابل مقایسه نیست. حال باید به این سوال پاسخ داد که اگر سرکوب و برخورد نامتعارفی با مردم صورت گرفت عکس العمل مردم چه باید چه باشد؟ بی تردید باتوم را می شود با مشت و لگد پاسخ داد، اما اگر سرکوب شهروندان با گلوله گرم وشلیک تک تیراندازان ادامه یافت و دهها نفر مانند پویا بختیاری به خاک افتادند بی تردید باید در پی پیدا کردن راهکار دیگری بود.
حق دفاع مشروع در برابر حملات نیروهای سرکوبگر و نیز دادن پاسخ متناسب با حملاتی که به مردم صورت میگیرد از موضوعاتی است که از این به بعد با صراحت باید به آن پرداخت و از هم اکنون باید راهکارهای مشخصی برای آن پیدا کرد. برخورد و عکس العمل متناسب مردم با سرکوبگران بی شک در راستای انتقام یا با هدف شروع درگیری نیست. آما سکوت نسبت به حملات سرد و گرم نیروهای انتظامی و سپاه، ضمن اینکه موجب ادامه حملات شده، حتی ممکن است باعث افزایش حملات و تلفات مردمی گردد.
توسل به حق دفاع مشروع در شرایطی که نظام حاکم از همه امکانات و حتی از اراذل و اوباش برای برخورد و سرکوب تظاهرکنندگان استفاده می کند راهکاری است که در دراز مدت میتواند باعث کاهش شدت حملات شود و حتی سرکوبگران را مجبور به احتیاط بیشتر کند. هر چند درنهایت باید بتواند قدرت مرکزی را به هر ترتیب تسلیم قدرت و خواسته مردم کند.