اشعار «بهار» قطع نظر از دارا بودن همه مزاياي شعر زنده و پويا از جهت استواري و شيوايي و رسايي دربردارنده مطالبي است حاكي از جنبههاي تاريخي و اجتماعي كه نقادانه اوضاع سياسي و جزر و مد تحولات زماني ايران را فراروي ما قرار ميدهد. قصايد وطنپرستانه و آزاديخواهانه وي عرق مليگرايي و وابستگي به آب و خاك را در عنصر ايراني چنان برميانگيزد كه هيچ عاملي چنين اثربخش و رسوخكننده در دلها و روانها نخواهد بود و جاودانگي آن را نخواهد داشت. وي كه در جواني به نهضت مشروطهخواهي پيوسته است اشعارش همدوش با ترانههاي «عارف» قزويني در پيشبرد هدفهاي «مشروطه» بسيار موثر بوده و به اين نهضت تاب و توان بخشيده است.
اظهارنظر درباره بزرگان و آثارشان نيازمند تخصص در موضوعاتي است كه سازنده شخصيت آن اشخاص است وگرنه آنگونه نظرات كه فاقد اين شرط اساسي باشد، ارزشي نخواهد داشت.
چند روز پيش در شماره 585 صفحه آخر «شرق» مورخ 2/2/91 آقاي «محمدهاشم اكبرياني» مطلبي شگفتانگيز درباره كسي نوشته بود كه يك قرن تمام به عنوان بزرگترين شاعر معاصر شناخته شده و بسياري را عقيده بر اين بوده كه بعد از حافظ شاعري مانند وي پا در پهنه ادب نگذاشته است.
اين شخص (ملكالشعراي بهار) است كه بزرگان شعر و ادب معاصر همگي به استادياش اعتراف كرده و اشعارش را آيينه سراپا نماي اخلاق و افكار و ويژگيهاي سياسي و اجتماعي و آزمونه جامعهشناسي دوران ما دانستهاند.
اشعار «بهار» قطع نظر از دارا بودن همه مزاياي شعر زنده و پويا از جهت استواري و شيوايي و رسايي دربردارنده مطالبي است حاكي از جنبههاي تاريخي و اجتماعي كه نقادانه اوضاع سياسي و جزر و مد تحولات زماني ايران را فراروي ما قرار ميدهد.قصايد وطنپرستانه و آزاديخواهانه وي عرق مليگرايي و وابستگي به آب و خاك را در عنصر ايراني چنان برميانگيزد كه هيچ عاملي چنين اثربخش و رسوخكننده در دلها و روانها نخواهد بود و جاودانگي آن را نخواهد داشت.وي كه در جواني به نهضت مشروطهخواهي پيوسته است اشعارش همدوش با ترانههاي «عارف» قزويني در پيشبرد هدفهاي «مشروطه» بسيار موثر بوده و به اين نهضت تاب و توان بخشيده است. از اين رو ميتوان او را از پيشگامان موثر اين نهضت دانست.
نويسنده مقاله مينويسد كه شعر بهار مخاطب ندارد.
اگر مقصود از مخاطب بخشي از جوانان هستند كه زبان فارسي را درست نميدانند سواد شعر كافي ندارند بايد اين گفته را تصديق كرد ولي كساني كه به قدر كفايت سواد فارسي را از درستخواني و درستنويسي فراگرفتهاند شعر «بهار» را ميخوانند و به خاطر ميسپارند و مخاطب واقعي هم آنان هستند؟ شعر «بهار» براي برخي كساني كه به ميزان سخنداني و سخنسنجي آشنا نبوده و فرسنگها از شعر واقعي دور افتادهاند سنگين مينمايد. اينگونه افراد نسبت به شعر «حافظ» و «سعدي» هم بيگانهاند و نميفهمند، آيا نويسنده مقاله كه شعر «بهار» را مرده و او را شاعري متوسط قلمداد كرده، شايد اطلاع چنداني از ادبيات فارسي ندارد كه چنين اظهارنظر ميكند.
اينگونه قضاوتها راهي به جايي نميبرد و چيزي به آگاهي خواننده اضافه نميكند.
شعر «بهار» مدت يك قرن است كه در كتابها و سفينهها و مجلات مهم ثبت و ضبط شده و در حافظه زمان مانده و استادان بزرگ در برابرش سر تعظيم فرود آوردهاند. نام نامي «بهار» جاودانه در تاريخ ادبيات ايران خواهد درخشيد.