به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۱

فرزانه عظیمی

جنبش سبز، جنبش مطالباتی مدرن
من به شخصه نام سبز را به دلیل اینکه این جنبش اولین بار با این رنگ خودش را شناساند و رنگ سبز به سمبل آن در ایران و جهان تبدیل شد، نشانه قدرت این جنبش می دانم و ترجیح می دهم به همین نام از آن یاد کنم. رنگ سبز یادآور شور و فضای آن روزهاست و رنگی است که هدف تک تیراندازهای دولت اقتدارگرای حاکم قرار گرفت، و بالاخره رنگ سبز نشانه تولدی است که ما ایرانیان در هر بهار آن را جشن می گیریم و نشانه زندگی است که اگر در زمستان به ظاهر خشک شود، در بهار دوباره جوانه خواهد زد.
سخنرانی در مراسم "سومین سالگرد آغاز جنبش سبز" در کلن آلمان
با سلام به خانم ها و آقایان محترم، دوستان عزیز و تشکر از مجریان برنامه با شادباش سومین سالگرد جنبش سبز و با درود به همه مبارزان راه آزادی صحبتم را با یکی از سوالهایی که در طول این سه سال بیش از همه طرح شده است، در رابطه با نام این جنبش شروع می کنم :

جنبش سبز
این که ما جنبشی را که از سه سال پیش تولد یافت چه رنگ ببینیم، به نظر من امری است که به موقعیت و دریافت و شاید سلیقه هر یک از ما برمی گردد.
در این مورد فقط یک مثال می زنم و فکر می کنم بهتر است بیش از اینکه ما خود را درگیر تعریف رنگ این جنبش کنیم، به محتوای آن توجه کنیم. مثال من مثال همان فیلی است که در اتاق تاریک در یک قفس ایستاده بود. تعدادی به محل دعوت می شوند و از آنها خواسته می شود تا آن موجودی را که در قفس هست لمس کنند و برداشت خودشان را از آن بگویند. بسته به اینکه افراد به عاج یا دم یا پا یا شکم فیل دست زدند، هر کدام اظهار نظر دیگری کردند. واقعیتی که آنها می دیدند درست بود و اظهار نظرشان هم قابل فهم و تنها بخشی از واقعیت فیل. اما اگر هرکدام از آنها واقعیتی را که تجربه کرده بودند و دانسته هایشان را با هم درمیان می گذاشتند و به آنچه که دیگری تجربه کرده بود اعتماد می کردند، آنوقت می توانستند به واقعیت عمومی تر و واقعی تر که همان فیل باشد، پی ببرند.
من به شخصه نام سبز را به دلیل اینکه این جنبش اولین بار با این رنگ خودش را شناساند و رنگ سبز به سمبل آن در ایران و جهان تبدیل شد، نشانه قدرت این جنبش می دانم و ترجیح می دهم به همین نام از آن یاد کنم. رنگ سبز یادآور شور و فضای آن روزهاست و رنگی است که هدف تک تیراندازهای دولت اقتدارگرای حاکم قرار گرفت، و بالاخره رنگ سبز نشانه تولدی است که ما ایرانیان در هر بهار آن را جشن می گیریم و نشانه زندگی است که اگر در زمستان به ظاهر خشک شود، در بهار دوباره جوانه خواهد زد.
علاوه بر این، وجود یک سمبل برای معرفی و تبلیغ و هماهنگی در یک جنبش می تواند مفید و موثر باشد. به نظر من ما می توانیم و باید بجای بحث روی نام و رنگ این جنبش، روی محتوای آن بحث کنیم و تلاش کنیم دامنه این جنبش را مدام توسعه بدهیم، بدون اینکه بخواهیم هر روز نشانه و سمبلش را عوض کنیم. تصور کنید که در عالم اقتصاد یا سیاست یک شرکت بزرگ یا حزب بخواهد هر روز لوگو و یا اسمش را عوض کند. طبیعی است که ثابت نگه داشتن اسم یا لوگو مانع این نمی شود که این احزاب یا شرکت ها مدام در برنامه و یا محصولاتشان تغییر بدهند، روسا یا مدیرانشان را عوض کنند و مدام خود را با نیازهای زمان و جامعه همراه کنند.

چرا جنبش مطالباتی مدرن؟
مدرن بودن یعنی فرزند زمان خویش بودن. یعنی همواره خواهان تغییر بودن. تغییرات تدریجی که مردم ایران و آزادیخواهان بیش از یک سده برای آن مبارزه کرده بودند، در جنبش سبز به یک تغییر کیفی تبدیل شد: مدرنیته سیاسی خود را در مفهوم مدرن از دمکراسی و شهروندی نشان داد. یک جنبش نو زاده شد که مطالباتی بودن و تکثر گرایی از ویژگی های آن بود.
از جمله این مطالبات، اجرای قانون و احقاق حقوق شهروندی بود که در شعار«رای من کو» متبلور شد. پس از کودتای انتخاباتی و ربودن رای مردم، شهروندان کشور در اعتراض به تقلب انتخاباتی و برای به رسمیت شناخته شدن حقوق فردی خودشان و حق رای با شعار«رای من کو» به خیابان آمدند.اما تظاهرات مسالمت آمیز آنان در ۲۵ خرداد به خشن ترین وجهی سرکوب شد. به همین جهت به دنبال رای من کو، مطالبه جدیدی مطرح شد و آن خواست اجرای قانون بود. جنبش سبز از همان گام های نخست خواستار اجرای قوانین به رسمیت شناخته شده و حقوق موجود مردم در قانون اساسی از جمله حق اجتماعات، تظاهرات خیابانی و غیره و آزادی های منتج از آن بود. پس از سرکوب و کشتار، دستگیری ها و شکنجه معترضان و آزادیخواهان، این خواست با خواست محکوم کردن مجرمان در دادگاهی عادلانه و نیز خواست آزادی زندانیان سیاسی تلفیق شد.
به این ترتیب خواست قانون گرایی و اجرای قانون و به رسمیت شناختن حقوق شهروندی از جمله حق انتخاب و برابری همه شهروندان، حتی حاکمان در مقابل قانون به یک خواست و مطالبه جنبش سبز تبدیل شد.

ویژگی های جنبش سبز: کثرت گرایی و تنوع درونی آن
کثرت گرائی و تنوع درونی جنبش سبز منتج از خصلت مطالباتی آن است. مطالبه حق شهروندی، به معنای به رسمیت شناختن آن برای دیگر شهروندان نیز هست. به همین جهت جنبش سبز ظرفیت آن را داشت که افراد با نظرهای بسیار گوناگون و حتی متضاد و مخالف در آن شرکت کنند و این یکی از مهم ترین نقاط قوت این جنبش و ویژگی های مدرن بودن آن بود. این امر از جمله در شعار ایران برای همه ایرانیان که از سوی آقای موسوی نیز پی گرفته شد و یا پاسخ مثبت به بعضی از مطالبات گرایشات دیگر از سوی آقای کروبی در مثلا خواست تغییر در قانون اساسی، نشانه پذیرش این تکثرطلبی از سوی این دو کاندیدای ریاست جمهوری بود، که دقیقا به جهت پاسخگویی به مطالبات مردم و ایستادگی بر خواست هایشان، امروز بیش از یکسال است که در حبس خانگی به سر می برند.
این تکثرطلبی و دفاع از حق مخالف سیاسی خود، در فردای اعلام نتایج انتخابات، خود را در پشتیبانی از شعار رای من کو، از سوی نیروهایی که در انتخابات شرکت نکرده بودند هم، به نحو دیگری خود را نشان داد. آن ها به جنبش رای من کو پیوستند و از حق دیگر شهروندان دفاع کردند و خواستار تمکین حکومت به رای و انتخاب آن ها شدند.
جنبش سبز دیوار فاصله ها بین بسیاری از ایرانیان را چه در ایران و چه در خارج از ایران فروریخت. این جنبش مرزهای ایدئولوژیک، مذهبی، قومی، عقیدتی و جنسی را تا حدودی ذوب کرد و مجموعه ای گوناگون را در دفاع از خواست ها و مطالبات مشخص دور هم جمع کرد. در جنبش سبز دیوارها فروریخت. گرایش های مختلف حول خواست دفاع از حق انتخاب مردم در یک جبهه قرار گرفتند. در این فضا افراد و جریانهای دخیل در جنبش سبز، همدیگر را نه دشمن، بلکه رقیب همدیگر دیدند . رقابت سالم افکار، ایده ها و ایدئولوژی های مختلف و حتی متضاد، به رشد تک تک آن ها و در نهایت به رشد جامعه کمک می کند و در خدمت آن قرار می گیرد. جامعه ما با جنبش سبز یک گام به تکثرگرایی نزدیک تر شد. امروز حضور ما در این نشست و گوناگونی طیف سخنرانانی که در برنامه امروز شرکت دارند، ادامه این روند و اعتمادسازی متقابل است.

استفاده از پیشرفت های علمی و تکنولوژیک
تاثیرات رشد شهرنشینی و همچنین عمومی شدن تحصیلات عالی وحضور میلیون ها دانشجو خود را در جنبش سبز نشان داد. نیروی اصلی این جنبش را جوانان و زنان تشکیل می دادند و آن ها نیز موتور اصلی کشف راه ها و ابزارهای جدید ارتباطی بودند. این نیروها از یک سو راه های جدیدی را برای تبلیغ جنبش سبز و دور زدن سانسور، محدودیت ها و ممنوعیت های دولتی و از سوی دیگر برای سازمان دهی مبارزاتشان و ارتباط گیری با یکدیگر پیدا کردند. ما اولین نشانه های نوآوری در این سطح وسیع را در استفاده از شبکه های ارتباط جمعی و راه های جدید ارتباط در روزهای اول اعتراض به کودتای انتخاباتی شاهد بودیم. همین امر هم توانست صدای جنبش سبز را در اسرع وقت به اقصی نقاط جهان برساند و کنشگران این جنبش را در سراسر جهان به هم پیوند بدهد.

مبارزه مسالمت آمیز
روش مسالمت آمیز نیز بعنوان تنها روش جنبش های مدنی مطالباتی و قانونگرا به روش جنبش سبز تبدیل شد. حتی در خشونت آمیزترین صحنه ها، صبر و دعوت به آرامش جوانان و همراهان جنبش سبز، نشانه بلوغ جدیدی بود. نشانه اجتناب از حرکت های واکنشی و عقلانیت عملی در صفوف حتی اتفاقی تجمع کنندگان.

سخن آخر
در طول این سه سال جنبش مطالباتی رشد کرده است. بسیاری از مطالبات چه در عرصه سیاست داخلی و چه در عرصه سیاست خارجی در شعارهای مشخص خود را فرموله کرده اند. از سوی دیگر نیروی استبداد در پی سیاست حذف هر روز نیروهای جدیدی را از دایره قدرت خارج کرده اند. امروز این دایره بسیار تنگ شده است و به تضادهای جدیدی دامن زده است. ما در شرایط بسیار حساسی قرار داریم و بیش از هر زمان به همفکری و همیاری یکدیگر برای رسیدن به هدف مشترک نیازمندیم. گرچه شاید بر سر راه های رسیدن به این هدف تفاوت های نظری موجود باشد، اما مهم این است که بر سر هدف هم سویی و اشتراک نظر موجود باشد، درآن صورت می توان بر سر راه های مختلف گفتگو کرد و چه بسا آن ها را آزمود و بعد بهترین و مفیدترین راه ها را پیدا کرد و در جهت آن مشترکا حرکت کرد.

باید در نظر داشته باشیم که هر راه سخت و دشوار و طولانی با قدم های کوچک و ممتد پیموده می شود. قطار جنبش سبز و آزادیخواهی مردم ایران در حرکت است. ممکن است که زمانی حرکتش کند شود. ممکن است که مسافرانی در بین راه پیاده شوند و یا مسافران جدیدی سوار آن شوند. ممکن است که عده ای بخواهند آن را از مسیرش منحرف کنند و یا حکومت اقتدارگرا بخواهد اصلا آن را متوقف کند. اما اگر مسافران این قطار در رسیدن به هدفشان مصر باشند، قطعا دیر یا زود به مقصد خواهند رسید. مقصدی که شاید آغاز راهی نو برای بسیاری دیگر و به خصوص نسل آینده باشد.