به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۱

در پستخانه هپلی ۴۹ 
نهپاد (ناموس هدایت پذیر از دور) دشمن


مهدی ته تغاری از آخرین بازماندگان کنفدراسیون دانشجویی است. این جوان قدیمی از روی سادگی حرف مادرش نشنید
و در خمره سکولار سبز افتاد و رنگی شد. چندی پیش گلایه می کرد که در شورای باصطلاح ملی که به همت شازده امیدوار برپا شده پرویز ثابتی هم نامنویسی کرده است . گفتم مهدی جان چو که صد گفتی نود هم پیش توست. او که سالهاست مشیر و مشار شازده است، جای اوست که در صدرفهرست بنشیند و قدر ببیند، پس میخواستی به تو شربت و شیرینی بدهند؟ حالا که می بینی همین ساواکی ها طلبکار هم شده اند و برایت تاریخ هم می نویسند و می خواهند سرنوشت فردای ملت ما را با استبدادی دیگر رقم بزنند. بیچاره ملت که صد سال است در پی آزادی و دموکراسی است، هر کس می رسد می گوید که از این استبداد به اون استبداد فرج است، حالا بیایید این یکی را امتحان کنید.

آقا رضا هم پایش را گذاشته درست جای پای خمینی و می گوید اول بیایید مرا سخنگو بکنید و بالای بام ببرید، آنوقت پایین آمدن با خودم. آن قبلی که قرار بود جمهوری بیاورد دیدیم چطور آن بالا جا خوش کرد، این یکی از اول هم شاه است و تکلیف ما روشن. حالا می ترسم بخواهد از ملت غرامت هم بگیرد که چرا قدر بابا و بابابزرگ مرا ندانستید.

رضا پهلوی این توفیق قدیمی را که از توطئهُ نهم اسفند سال 1331 بیادگار مانده است ببیند و عبرت بگیرد و دست از سر مردم بردارد. اگر پدرش همان موقع از مملکت رفته بود ما یک انقلاب جلو بودیم.

ادامه مطلب