به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۳

«معصومه مهرعلی» خواننده و مدرس آواز

 آواز: معصومه مهرعلی، سارنگ سیفی زاده و ارژنگ سیفی زاده
خانواده ی سیفی زاده




هدیه نوروزی   محمد حسین سیفی زاده :
  نوروز ١٣٩٢

*******

گفتگوی خواندنی با «معصومه مهرعلی» خواننده و مدرس آواز

«معصومه مهرعلی» خواننده و مدرس آواز که سال‌ها پیش از استاد زنده یاد محمود کریمی در مرکزحفظ واشاعه موسیقی آواز را فراگرفته از زنانی است که عمرخود را صرف تعلیم و آموزش آواز نموده است. استادی که علاوه بر صدای بسیاری دلنشین ومهارت بسیار درارائه آواز، شخصیت ممتاز و ویژه ای نیز دارد که زبانزد جامعه موسیقی است. به گفته کارشناسان اگر امکانات ارائه برای او مهیا بود، به علت زیبایی ارائه و خواندنش دیگرهیچ اسمی از دیگر خوانندگان در برابرایشان مطرح نمی‌‏گردید. ازآن‌جایی که افتخارشاگردی ایشان را دارم، می دانم علاوه برگفته کارشناسان تکنیک بالا، حنجره قوی وآنِ صدا، درکنار مهارت از مشخصاتی است که پس از شنیدن صدای او هرگز فراموش نمی شود و ضمنا حسرت وغبنی از نشنیده شدنش درتمام این سال‌ها بر دل سنگینی می‌‏کند.«مهرعلی» تنها بانویی است که کلاس‌های آموزشی استاد شجریان را سال‌ها پشتیبانی کرده است وهنرجویان دختر را آموزش داده و به کارگاه آوازاستاد معرفی نموده است. حوروش خلیلی، سارنگ سیفی ‏زاده، ماری بیابانگرد، مسعود موسوی ، هاله سیفی ‏زاده و بهرخ شورورزی، تنها تعداد اندکی ازهنرجویان او هستند که نام این استاد بزرگ را به نیکی نشان می‌‏دهند. اجرای نمایش ترانه‏ های محلی که درآن ازهم‌نوایی چند دخترجوان بهره می برد، بهانه ‏ای شد که به سراغ استاد«معصومه مهرعلی» خواننده و مدرس آواز برویم و از چند و چون آواز بانوان پرس و جو کنیم .

در تئاتر ترانه ‏های محلی یکی از شاگردان شما، بهرخ شورورزی، در هم‌خوانی‏ ها حضور چشم‌گیری دارد. اگر نمایش را دیده‏ اید ارزیابی شما از اجرای هنرجوی‌تان چیست؟
بهرخ دراین تئاتر اجرای تمیز واثرگذاری دارد. بسیار کوک و کاملا ژوست می‌خواند و حتی گویش‌های محلی را به خوبی بیان می‌کند که متوجه روانی گویش در لحن او می شویم. بهرخ همواره برارائه تمیزآواز دقت دارد و کار را به خوبی ازآب در می‏ آورد و فورته‏ پیانو خوبی دارد. شبی که حضورداشتم با احساس خواند و به صحنه نیز مسلط بود. علی زند وکیلی نیز بسیار خوب اجرا کرد و این دو با حضور در روی صحنه انرژی بسیاری به صحنه دادند. و بهتراین‌که این بچه ها نشان دادند که با روی سن رفتن چیزی در منش واخلاق آن‌ها عوض نمی‌شود و به خود بزرگ بینی غلط دچار نمی‌‏شوند. بچه ‏های کلاس آوازم هرکدام که اجرا داشته ‏اند هرگز بعداز اجرا دچار غرور و نخوت نشده‏ اند. هاله سیفی ‏زاده، حوروش خلیلی، بهرخ شورورزی، سارنگ سیفی‏ زاده، ماری بیایانگرد، سعید کریمی، مسعود موسوی و علی زندوکیلی هرگزاز دایره اخلاقی که تمام بچه ‏های کلاسم آن را دارند، دور نشده ‏اند. خوبی هنرجویانم این است که همگی از اخلاق خوبی بهره‏ مندند واز رشد و موفقیت یکدیگر خوشحال می‌‏شوند. چرا که دنبال غایت مهارت وعشق هستند. متاسفانه در دوره‏ ای درِ بازتاب هنرما به روی جهان بسته شد و خانم‌ها دراین حوزه بیشترسوختند؛ چرا که نیمی از پیکرهنرموسیقی کشورمان حذف شد و نتیجه ‏اش هم این شد که دراین بخش کم‌رنگ شده‏ ایم. همواره گفته ام هنگامی‌که هنرجویم اجرای موفقی بر روی سن دارد، صدایم را از حنجره ‏ی جوانی می شنوم که دارد می‏‌خواند، گویی خودم دارم به جای او آواز می‌خوانم و صدای خودم را درآن حنجره می‌‏بینم وگویی بال درآورده ام و پر می‌کشم وآسمان‌ها را سیر می کنم.
هرچند با کلمات بازی یا بهتر بگویم رودربایستی می‌‏کنیم، چرا که همه می‌‏دانیم این‌ها عبارت‏ پردازی است وحقیقت این است که باید خودم سوار کار می‌‏بودم. توجه کنید دیه فردی که کشته شده مشخص است اما وقتی‌که سر زمان و وقت، بریده شود دیگر چه می‌‏تواند جبران خسارت و دیه آن باشد؟ یعنی چگونه می‌توانم به چند ده سال قبل برگردم و دوباره آواز بخوانم؟ به همین دلیل مجبورشدم ازبین آن‌چه که بسیار دوست می‌داشتم وچیزی‌که دوست داشتنی بود، دومی را انتخاب کنم نه آن چیزی‌که بسیار دوستش می‌‏داشتم چرا که نمی‌‏توانستم انتخاب کنم.
علت پایین آمدن وافت سطح آواز در بین زنان را چه می دانید؟حتی گاهی نیز گفته می شود که دیگر صدای خوب نداریم علت چیست؟
صداهای خوب داریم، اما ممکن است آموزش ندیده باشند و یا ممکن است امکان بروز وارائه شان نبوده باشد. امروزه مسایل مالی هم دراین بروز نقش دارد، اما معتقدم باید آن‌قدرارائه آواز خواننده خوب باشد که دیگران به دنبال خواننده بیایند. بسیار خواننده توان‌مند با صداهای متفاوت و خوبی داریم، اما همه ادامه کار برای‌شان میسر نیست و یا زود علائق‌شان سرکوب می‏شود و راه دیگری انتخاب می‌‏کنند. اما علت این‌که سطح آواز تنزل کرده است، این است که باید عرضه کنند تا درعرضه نقد شود. وقتی کار نقد نمی شود هر کسی پیش خودش چیزی را مفروض می دارد و کار خود را درست و بی نقص می‌داند. ضمنا نقد بایداز هردو جنس باشد، چرا که شنوایی مرد و زن باهم تفاوت دارد. نمی شود که در پستو بشینیم و برای خودمان بخوانیم وبگوییم موفق شدیم.این‌ها تماما دروغ است. اگرهم خوب بوده، چیزی به اجتماع نیفزوده و بروزی درآن نداشته است. زندگی ماشینی، عدم تمرین کافی، عدم آموزش صحیح نیزدر کم پیدا شدن صداهای خوب بی تاثیر نیست. صدای خوب لزوما صدای عریض و طویل نیست، بلکه می تواند خیلی گستره زیادی نداشته باشد، اما درست بخواند؛ همانند استاد بنان که الگوی کسان بسیاری بودند.
صدای استاد بنان آن خاصی دارد که در کس دیگری نیست. ضمنا این روزها دیگر در صدای خوانندگان جدید دیگر آنی نمی بینیم !
بله علتش هم آن است که آموزش استاد باید درحین آموختن مهارت همراه با معرفت باشد. من به این دلیل اعتقاد دارم وعلمی که پشتش تهذیب ومعرفت نداشته باشد به درد نمی‌‏خورد. شاگردان استاد کریمی همه از روحیه او بهره برده‏ اند و چون‌که استاد کریمی آموزش را در نهایت ممکن می‌‏دانستند و به آرامی کار خود را پیش بردند واز تبلیغات بیش ازحد وهیاهو که این روزها شاهد آنیم به دور بودند و تنها برآموزش صحیح تمرکز داشتند واین مساله تاثیرگزار بود. ضمنا این روزها استاد دلسوز کم داریم که از روی سن رفتن هنرجویش و درخشیدن او بیش از خودش، راضی باشد.
جدای از علتی که در جواب چند سوال قبل‏تر برای کمرنگ و بی رمق‏شدن آواز بدانها اشاره کردید آیا اجرا تنها برای یک جنسیت نیز در آن بی تاثیر نبوده؟
همان‌گونه که بارها گفته ‏ام، اعتقادی به این‌گونه اجراها ندارم. چرا که مخاطب بسیارموثر بوده و نقش تعیین‏ کننده در بالابردن سطح خواننده دارد. سالن‌های در بسته رشدی برای هنرمند نمی‏ آورد. مخاطب باید از هردو جنس باشد، چرا که برداشت هردو جنس متفاوت ازهم است و تلفیق این برداشت هاست که به خواننده رشد می دهد. و فراموش نکنیم اکنون درکنسرت خانم‌ها که مخصوص بانوان است، درآن همه چیز هست الا موسیقی! چراکه موسیقی در حاشیه قرار می گیرد و تنها یک کلاسی برای شرکت کنندگان فراهم آورده است. بگذریم که اکنون کنسرت‌‏رفتن به نوعی کلاس گذاشتن تبدیل شده است، چرا که نه مخاطب رشد داده شده است نه هنرمند!
در کلاس آواز شما که من نیز افتخار شاگردی‌تان را داشته ‏ام، هر هنرجو صدای خودش را دارد و طبیعتا اجراهای متفاوت به گونه ای که می‌‏توان گفت کسی از شما تقلید نمی‏‌کند و یا هیچ کسی نمی‌‏خواهد همانند آن‌چه مرسوم است قمر ثانی باشد و یا گاهی مشاهده شده هنرجویان تحت تعلیم استاد آقا، صدای مردانه پیدا می‌کنند. علت این مساله چیست و تقلید را تا چه حد مجاز می دانید؟
هنرجویان آوازابتدا تقلید و سپس تقیدات‌شان را تحقیق می‏‌کنند تا به شیوه منحصر به خود برسند. خانم هایی که از مرحوم استاد کریمی تعلیم می‏‌گرفتند هرکدام سبک، لحن و صدای خودشان را دارند و هیچ‌کدام صدای مردانه و یا تقلیدی ندارند. صدای خانم قمرکه برخی سعی در تقلیدش دارند، به علت آن‌که آن‌چه ما شنیده‏ ایم در صفحه ‏هایی با دورتند ضبط شده است و چون همه آن‌ گونه شنیده‏ اند، برداشت کرده‏ اند که باید همان‌طور بخوانند و درنتیجه حنجره ‏ی خود را خسته می‏‌کنند. یادمان نرود که قمر را هم استاد نی‏ داوود تعلیم دادند، اما او صدای خودش را داشت. همه این‌ها بستگی به این دارد که ازآواز چه می‌‏خواهیم؟ بهتراست هرکس با توان خودش بهترین را ارائه بدهد تا این‌که من مثل شما بخوانم، و دست آخر نه شما بشوم نه خودم! بحث مهمی در موسیقی هست که هر فرد در موقعیت و فیزیک خودش کار را ارائه کند. در کلاسم این مساله همیشه برقراراست و هنرجو در راحت‏‌ترین وضعیت حنجره آواز می‏‌خواند.
چقدر به اجرای زودهنگام و یا دیرهنگام هنرجو معتقدید؟ آیا هنرجو باید تمام ردیف را کار کند و سال‌ها تمرین داشته باشد تا مجاز به اجرای صحنه ای شود؟
معتقدم نباید هنرجو را آن‌قدر نگه داشت تا همه ردیف‌‏ها را کار کند و بعد به اجرا برسد. نباید هنرجو را خسته کرد، بلکه اگرهمان آموزش‌‏ها را خوب بیاموزد، می‌‏تواند همان‌ها را در حدی که آموخته اجرا کند و باید بعدازآن دوباره سرکلاس تعلیم خود حاضر شود و تعلیماتش را افزایش دهد. چراکه شاید دراین اجراها کسانی باشند که با استاد خطاب کردن هنرجوی جوان، او را از فضای شاگردی خارج کنند و دیگر هنرجو نتواند به تکمیل آوازش بپردازد. به طورمثال هنوز هاله سیفی‏ زاده بعد اجرا دوباره سرکلاس حاضر می شود، با وجود این‌که چندین سال است که در روی صحنه حاضر شده است. هنرجو را نباید زیاد برای روی سن رفتن معطل کرد وهمین‌طور نباید هنرجو را رها ازهر قیدی ساخت تا هرکاری می‌خواهد بر روی سن انجام دهد! ضمنا صاحب معنوی واخلاقی شاگرد معلم اوست و باید معلم نیز به شاگردش متعهد باشد واین موارد را لحاظ کند.
برای بهرخ شورورزی این‌گونه شد که پس ازآموختن دستگاه اصفهان، برایش اجرای آموزشگاهی گذاشتیم وآن آواز را خوب اجرا کرد. اما اجازه نداشت آواز دیگری را اجرا کند. قدیم این‌ گونه بود که فردی که می‌خواست به اجرا برسد، می بایست تمام دستگاه‌ها را بیاموزد و بعد گاهی نیزامکان کنسرت‏ گزاری دست نمی داده است و در نتیجه خواننده جوان در حسرت ارائه پیر می گشته است. نظرم این است که باید با هنرجو شرایط را ابتدا طی کرد. باید گفت که اگر به هنرجویی گفته شد برو این آواز را اجرا کن، به معنای این نیست که آن هنرجو آوازها را کامل فراگرفته است. به مفهوم این است که هنرجو درآن مقطع موفق است و می تواند هنرش را ارائه دهد واگر بخواهد پایش را به فراتر ازآن بگذارد به ضررش خواهد بود. چراکه چیزی را که تسلط ندارد اجرا می‌‏کند و مردم درباره ‏اش قضاوت می‏‌کنند که علی‏‌رغم آموختن این‌گونه ضعیف عمل می‌‏کند وازعهده ارائه برنمی‌‏آید.
چند وقت پیش در کنسرتی مخصوص بانوان حاضر شدیم که شما نیز شاهد بودید که علاوه برنقاط ضعف در اجرا مشخص بود که اجرا برای خانم خواننده زود هنگام است. اما برخی می گویند باید از ابتدا اجرا کرد. آیا با هر توانی و هر سطح کیفی‏ای از آموخته ها مجاز به اجرا هستیم؟
نه. اندازه آموخته ‏ها مهم نیست، اما توانایی مهم است. هنرجو نباید فکر کند که برهمه چیز تسلط دارد و هرآوازی را برای اجراهای اولیه روی صحنه می‏‌تواند داشته باشد. بلکه باید با نظر استادش درهمان سطحی که خوب آموخته اجرایی ترتیب بدهد. آن شب اجرایی ضعیفی را شاهد بودیم که حتی صدای خواننده جوان نشان می‌داد که تا چه حد ناپخته است.
بله، آیا یدک کشیدن نام استاد توسط هنرجو آیا توجیه موجهی برای زودتر روی سن رفتن است؟
نه به هیچ عنوان. برای کسی خوب است که کار را بلد باشد وگرنه نه برای خودش خوب است و نه برای استادش. و این فریب دادن هنرجوی جوان توسط خودش است تا دیگران، دیگرانی که ازآواز چیزی سردر نمی آورند به او بگویند خواننده! ضمنا شاگردی کردن تنها حضور بر سرکلاس استاد نیست وهمین‌طورخانه ‏شاگردی کردن هم منظور نیست. بلکه علامت‌هایی دارد که در آن هم شاگرد هم استاد بی ‏ادعا و بدون چون و چرا جایگاه خود را می‌‏شناسند.
نظرتان در خصوص اجرای مشترک دختران خواننده با دیگر خوانندگان جوان به عنوان هم‌‏صدا و یا بهتر بگویم زیرصدا چیست؟ می دانم که سال‌هاست با این مساله مخالفید و این‌گونه اجراکردن را بر نمی‌‏تابید.
هرچند تمام سال‌ها با این مساله مخالفت کرده ام، اما هنرجویانم را منع نمی کنم. اگر هنرجو تمایل دارد چرا به عنوان استاد این تمایل را ازاو بگیرم وعیش را براو زهر کنم؟ اشکالی ندارد او دوست داشته باشد این‌گونه اجرا کند، اما خودم تمایل نداشته باشم. حتی یک مدلی ازآوازخواندن هم‌خوانی است و درگذشته آقای ویگن با خانم پوران داشته اند واستاد بنان با خانم مرضیه در بوی جوی مولیان هم‌خوانی کرده اند. اما دراین‌ها صدا مشخص است و زیرصدا نیستند و صداها ازهم قابل تفکیک است. برای همین است که سارنگ تصمیم می‌‏گیرد درایران نخواند.
خوانندگان جوان زیادی در این سال‌ها دیده‏ ام اما تکنیک آوازخوانی سارنگ سیفی ‏زاده، دختر و شاگرد شما از تمامی آنها سروگردنی بالاتر است و ضمنا بر کسی این مساله پوشیده نیست. اما چرا نمی‏‌خواهد خود را به عنوان خواننده ‏ای درایران مطرح نماید.
به دلایلی که در سوال قبلی گفته شد او تصمیم گرفته که در خارج از کشور اجرا نماید. سارنگ رضایت ندارد که دراین فضا کار کند و ترجیح می‌‏دهد که سالی یک‌بار با آهنگ‌سازی برادرش ارژنگ اثری ضبط کند. او باید مجاب شود تا کنسرتی بتواند اجرا کند و تا وقتی مجاب نشود به روی سن نمی‌‏رود.
شما درابتدا آواز را از زنده یاد استاد کریمی آموختید و درسال ۵۶ بعد از اولین حضور موفق در روی سن مورد توجه استاد شجریان قرارگرفتید که موجب شد ازآن پس آموخته های آوازی خود را با ایشان تکمیل کنید. لذا درک محضر دو استاد صاحب نام آواز را تجربه کرده‏ اید. تفاوت شیوه آواز استاد کریمی با شیوه استاد شجریان در چه بوده و هست؟
بعد از یادگیری از محضراستاد کریمی شیوه ‏ی آوازاصفهان را نزد استاد شجریان آموختم. مرحوم استاد کریمی ردیف آواز را بدون تزئینات بطورخالص می‏ آموختند واسکلت بنا را محکم آموزش می‌‏دادند. شیوه اصفهان تزئیناتی برآن اسکلت بنا می‏ افزاید. بطور مثال از کلماتی مانند امان، داد و دوست و… دراین شیوه استفاده وآکسان هایی به آواز اضافه می‌‏شود که در شیوه مرحوم استاد کریمی نیست. با یاد گرفتن شیوه جدید طبیعتا ردیف را هم دوباره مرور کردم، یعنی ردیف را به شیوه دیگر خواندم. نوع تحریرها وآکسانها استفاده از حشویات تفاوت این دو شیوه بود.
در ارزیابی شما کدامیک از این دو معلم بزرگوار، آموزگار بهتری بودند؟
مرحوم استاد کریمی مدرس فوق ‏العاده ‏ای بودند و براجرای دقیق آموزش حساسیت نیز داشتند. همیشه مصر بودند تا دقیقا تعلیم های داده شده توسط هنرجویان اجرا شود. ضمنا شیوه آموزش ایشان به گونه ‏ای بود که اگر صد بار دیگر نیز درس می‏‌دادند هیچ گوشه ‏ای از کار لنگ نمی‌‏ماند و کارشان تدریس بود.
استاد شجریان مجری آواز هستند و بیشتر کارشان در راستای اجراست. نه این‌که در تدریس توانمند نباشند، بلکه حوصله استاد کریمی چیز دیگری بود. ضمنا فراموش نکنیم که یک مدرس آواز شاید هرگز اجرای آواز نکند. اما آقای شجریان هم درس داده‏، هم اجرا کرده‏ اند و تمام وقت‌شان را صرف تدریس نکرده‏ اند. به همین دلیل آقای شجریان بیشتر به عنوان مجری آواز مطرح‏ اند؛ چرا که کنسرت می‌دهند، آواز میخوانند، ضبط می‌‏کنند و وقت زیادی برای آموزش ندارند والبته مستقیم وغیرمستقیم همه نیز شاگرد ایشان هستند. ولیکن به طور وسیع و مطلق به تدریس نپرداخته‏ اند، اما کار مرحوم استاد کریمی تدریس مطلق بود. تدریس آواز حوصله و عشق بسیاری می‏‌خواهد.

تهیه و تنظیم: بیتا یاری
  منبع: فرهیختگان / بازنشر از موسیقی ایرانیان