گاردین در سرمقاله فارسی خود نوشته «توافق هستهای فرصتی است برای ایران جهت ایفای نقشی سازندهتر در منطقه و نیز خروج ایرانیان از انزوا»؛ سفیر سابق بریتانیا در آمریکا نیز گفته «در حال حاضر، منافع استراتژیک ما در توافق با ایرانِ شیعه است نه عربستانِ سنی»
روزنامه انگلیسی گاردین، در اقدامی بیسابقه، سرمقاله امروز سهشنبه خود را به زبان فارسی منتشر کرده است. این سرمقاله با تیتر «توافق هستهای ایران؛ پیروزی دیپلماسی» و در کنار عکسی از حسن روحانی انتشار یافته. در این نوشته، توافق با جمهوری اسلامی «پیروزی دیپلماسی بردبارانه» خوانده شده و آمده است: «توافق هستهای فرصتی است برای ایران جهت ایفای نقشی سازندهتر در منطقه و نیز خروج ایرانیان از انزوا».
در بخش دیگری از سرمقاله گاردین گفته شده: «به جای اینکه سیاستمداران گزینه راهحلهای نظامی را برگزینند، توافق وین پیروزی دیپلماتها و پراگماتیستها بوده است که ساعتهای پیاپی روی جزئیات توافقی که سازشی صلحآمیز را رقم میزند، کار کردند.»
گاردین افزوده: «پرزیدنت روحانی حالا باید تمرکز خود را بر سر اصلاحات داخلی بگذارد و به حبسهای خانگی رهبران مخالفان و دادگاه نمایشی جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست، خاتمه دهد».
در این سرمقاله با اشاره به روابط تاریک ایران و اسرائیل، آمده است: «تهران، که خوش دارد به رویکرد سازنده خود ببالد، باید این ادعا را با رویکردی منعطفتر نسبت به اسرائیل و نیز با بهرهگیری از نفوذش در جهت تشویق به رسیدن به توافق صلح با فلسطینیها اثبات کند. این نشانهای کوچک بود اما شاید دلگرمکننده که حسن روحانی در سخنانش هنگام استقبال از توافق، اسرائیل را به جای «رژیم صهیونیستی» با نام «اسرائیل» خطاب کرد.»
سفیر سابق بریتانیا در واشنگتن: «منافع استراتژیک ما در توافق با ایرانِ شیعه است نه عربستانِ سنی»
چهار روز پیش از این نیز، دیلیتلگراف، دیگر روزنامه انگلیسی، در مقالهای به قلم کریستوفر میر، سفیر سابق بریتانیا در واشنگتن، با اشاره به بحرانهای موجود در منطقه، نوشت: «بحران در خاورمیانه به معنای این است که زمان اتحاد با ایران فرا رسیده است»؛ وی افزود: «در حال حاضر، منافع استراتژیک ما در توافق با ایرانِ شیعه است نه عربستانِ سنی».
متن کامل سرمقاله روزنامه گاردین، که به زبان فارسی منتشر شده، به شرح زیر است:
توافق با ایران درباره برنامه اتمیاش که صبح روز سهشنبه در وین به سرانجام رسید، پیروزی دیپلماسی بردبارانه است. دستکم در مدت سیزده سال گذشته، گره کور رابطه میان ایران و آمریکا که از پشتیبانی متحدان اروپاییاش برخوردار بود، احتمال داشت چنان کورتر شود که آتش جنگ برپا گردد. جورج دابلیو بوش، رئیسجمهور سابق آمریکا، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۲، ایران را در کنار کره شمالی وعراق «محور شرارت» خواند و بعدتر هم با افزایش حضور ناوگان جنگی در منطقه، تنشها را از پیش هم بیشتر کرد. اسرائیل که خود زرادخانههای اعلامنکرده اتمی دارد، بیش از یک دهه است که مرتبا هشدار میدهد که آماده است با حملههای هوایی پیشگیرانه، تاسیسات هستهای ایران را نابود کند.
رابطه پرتنش میان واشنگتن و تهران با انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ آغاز نشد. ولی حمله به سفارت آمریکا و گروگان گرفتن آمریکاییها بر رویکرد آمریکا در دهههای پس از آن، زخمی بر این رابطه برجا گذاشت. در سال ۱۹۸۸، شلیک یو اس اس وینسنس به یک هواپیمای مسافربری ایرانی و کشته شدن ۲۹۰ نفر سبب افزایش خصومت میان این دو کشور شد. در سال ۲۰۰۲ ، که مبدا بحران کنونی است، با کشف دو تاسیسات اعلامنشده در نطنز و اراک، آشکار شد ایرانیها واقعیت را درباره برنامه هستهای خود اعلام نکردهاند و بار دیگر تنشها بالا گرفت؛ خبر کشف تاسیسات اعلامنشده این هراس را تقویت میکرد که ایران سرسختانه و به سرعت در صدد کسب سلاح هستهای است.
تاریخچه سالهای اخیر، ابعاد آنچه را که در وین رخ داد بیشتر نمایان میکند. به جای اینکه سیاستمداران گزینه راهحلهای نظامی را برگزینند، توافق وین پیروزی دیپلماتها و پراگماتیستها بوده است که ساعتهای پیاپی روی جزئیات توافقی که سازشی صلحآمیز را رقم میزند، کار کردند. مسئول این دستاورد، جان کری خستگیناپذیر، وزیر امور خارجه آمریکاست، ولی شرکای آمریکا هم در این باره سهم دارند: آلمان، فرانسه و بریتانیا، از جمله بارونس کاترین اشتون نماینده پیشین عالی اتحادیه اروپا و همچنین ـ با وجود تنشهای اوکراین ـ روسیه، و نیز تا اندازهای کمتر چین. همچنین حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، که مجبور بوده است در سرزمین خودش در مقابل تندروهای بدبین بایستد، هم در این دستاورد سهم داشته است.
این توافق به ایران فرصت میدهد که از انزوا بیرون آید و به اتحاد تازهای با غرب برسد. این اتحاد هم برای مردم ایران خوب است و هم غرب، چرا که فرصتی فراهم میکند برای تعامل بیشتر، چه از راه تجارت، سرمایهگذاری و توریسم و چه برای مذاکرات در خصوص مشکلات منطقهای. پرزیدنت روحانی در مبارزات خود با تندروهای ایرانی که کنترل حکومتی همچنان سرکوبگر را در دست دارند، قدرتمندتر خواهد بود. او حالا باید تمرکز خود را بر سر اصلاحات داخلی بگذارد و به حبسهای خانگی رهبران مخالفان و دادگاه نمایشی جیسون رضاییان، خبرنگار واشنگتن پست، خاتمه دهد.
اکنون این امکان وجود دارد که ایران نقش متفاوت و سازندهتری در امور خاورمیانه، و نیز همسایگان شرقی خود نظیر افغانستان ایفا کند. ایران عموما تاثیرات زیانباری بر منطقه داشته است ـ از حمایت مهلک خود از بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، گرفته تا تاثیر بیثباتکنندهاش بر لبنان با ارسال سلاح و مهمات به حزب الله ـ ولی سربرآوردن داعش، حالا تصویر را پیچیده کرده است؛ آمریکا در ابتدا از ایران به دلیل مداخلهاش در عراق با هدف حمایت از جامعه شیعه این کشور انتقاد داشت، ولی اکنون این دو کشور، اگر نگوییم با هم، دستکم در یک صف، در برابر گروهی که خود را دولت اسلامی میخواند، کار میکنند.
تهران، که خوش دارد به رویکرد سازنده خود ببالد، باید این ادعا را با رویکردی منعطفتر نسبت به اسرائیل و نیز با بهرهگیری از نفوذش در جهت تشویق به رسیدن به توافق صلح با فلسطینیها اثبات کند. این نشانهای کوچک بود اما شاید دلگرمکننده که حسن روحانی در سخنانش هنگام استقبال از توافق، اسرائیل را به جای «رژیم صهیونیستی» با نام «اسرائیل» خطاب کرد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سخنانش پیش از توافق، چنین توافقی را اشتباهی در ابعاد تاریخی توصیف کرد و گفت که این توافق به ایران امکان دستیابی به سلاح اتمی را خواهد داد. ولی جزئیاتی که در وین مورد توافق قرار گرفته، نشان از آن دارد که چنین امری دشوار خواهد بود ـ و قطعا بسیار سختتر از نتیجه عدم توافق. از جمله امتیازهایی که ایران داده است، یکی هم این است که ظرفیت غنیسازی خود را به دوسوم کاهش خواهد داد و استفاده از تاسیسات زیرزمینیاش در فردو برای غنیسازی اورانیوم را متوقف خواهد کرد. ایرانیها تقریبا در همه نکتههای کلیدی کوتاه آمدهاند. تاسیسات هستهای ایران از جمله تاسیساتی خواهد بود که ـ زیر نظر ناخوانده و جامع آژانس انرژی اتمی ـ در جهان مورد بیشترین نظارتها قرار خواهد گرفت.
آمریکا باید این فرصت را غنیمت بشمرد، با منطقیترین سرعت ممکن به سوی برداشتن تحریمها حرکت کند و مردم ایران را که مدتها سختی کشیدهاند از منافع قابل لمس برخوردار کند. خطر این است که کنگرهای که اکثریتش جمهوریخواه است و هنوز ایران را نبخشیده و با نتانیاهو همدل است، ممکن است بخواهد با این توافق مخالفت کند. باراک اوباما گفت که از حق وتوی خود استفاده خواهد کرد، ولی کنگره میتواند وتوی او را با دوسوم رای بیاثر کند. این البته کوتاهبینی خواهد بود. آقای اوباما قطعا توفیق بزرگی در سیاست خارجی لازم خواهد داشت تا به میراث داخلی خود بیفزاید و این توافق میتواند همین پاداش باشد. پس از تقریبا چهار دهه، این توافق، که برای به دست آمدنش راهی طولانی طی شد، این امید را در دل برمیانگیزد که یکی از بزرگترین تمدنهای جهان با منافعی بیشمار ـ نه فقط برای ایرانیها بلکه برای همسایگانش که درگیری و تنش در حال نابودکردنشان است ـ از انزوا بیرون آید. فرصت را باید غنیمت شمرد.
منبع: خودنویس