ندید بدید!
گفت: روزنامههای زنجیرهای با ذوقزدگی از ورود «مک دونالد» به ایران خبر داده و نوشتهاند بعد از توافق ژنو مردم ایران هم میتوانند از سیبزمینی سرخ کرده، ماهی سوخاری و همبرگرهای مخصوص «مک دونالد» لذت ببرند!
گفتم: شکموهای ندید بدید! یعنی ۱۲سال چالش هستهای و آن همه هزینه و تحریم را تحمل کردهایم تا راه «مک دونالد» آمریکایی به ایران باز شود؟!
گفت: یکی از این روزنامههای زنجیرهای نوشته است، در تبلیغ مک دونالد احتیاط کنید! چون اگر راهاندازی آن در ایران با مشکل روبرو شود، مردم دچار سرخوردگی! میشوند!
گفتم: یعنی آنهمه امتیازات که دادهایم و ۱۵۰ میلیارد دلار دارایی ایران که بلوکه شده است و... نگرانکننده نیست ولی محرومیت احتمالی از سیبزمینی سرخ کرده مک دونالد در مردم ایجاد سرخوردگی میکند؟!
گفت: منظور آنها از «مردم» همان یک مشت اطرافیان خودشان است که کشته و مرده هر چیزی هستند که از آنطرف آب آمده باشد به شرط اینکه مربوط به علم و صنعت و اینجور چیزها نباشد!
گفتم: چه عرض کنم؟! از یک ندید بدید پرسیدند اگر همه دنیا را به تو بدهند چه میکنی؟ گفت؛ میفروشم میرم خارج!