به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۴

رابطه پزشک و بیمار

  سیمین کاظمی* 
خبر قتل پزشک، خبری شوکه‌کننده است.
پزشکی در یکی از شهرهای ایران به قتل رسیده، خبر در شبکه‌های اجتماعی بازتاب وسیعی پیدا می‌کند و به‌سرعت منتشر می‌شود.
خبر قتل پزشک، خبری شوکه‌کننده است و پزشکان را به دلیل احساس ناامنی، بیش از همه نگران و مضطرب می‌کند.
اما آنچه دراین‌میان عجیب می‌نماید، عکس‌العمل برخی از کاربران شبکه‌های مجازی و شهروندان است که این قتل را واکنش عادی و طبیعی بیماران و بستگان آنها به رفتار پزشکان قلمداد می‌کنند. قساوت، پول‌پرستی و تفرعن از جمله ویژگی‌هایی است که به پزشکان نسبت داده می‌شود و به‌شدت مورد انتقاد جامعه قرار می‌گیرد.
پزشکان در مقابل، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و رسانه‌ها را مسئول آنچه پزشک‌ستیزی می‌نامند، می‌دانند. انتقاد دیگر پزشکان متوجه رسانه‌هاست که با انتشار پیام‌ها و مطالب اغراق‌شده و جهت‌دار آتش‌بیار معرکه شده‌اند. سریال تلویزیونی «در حاشیه» یا برنامه ثریا و تیترها و مطالب رسانه‌ها از نظر پزشکان از عوامل تهییج مردم علیه پزشکان به‌شمار می‌آیند. تعمقی در فرهنگ گذشته ایران نشان می‌دهد که طبابت یکی از مشاغل محترم و طبیب از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بوده و دانش، قدرت و احترام سه ویژگی عمده حرفه پزشکی به‌شمار می‌رفته است.

در مقابل، جامعه از پزشک انتظاراتی داشته که شامل تعهد، خوش‌رفتاری و ترجیح سلامت بیمار بر منفعت شخصی بوده است. اما در شرایط فعلی این پرسش قابل طرح است که چرا رابطه پزشک- بیمار از آن الگوی سنتی پیشین به چنین سطحی از تضاد و تنش کشیده شده است که حتی مرگ پزشک در میان جامعه تأسف چندانی را برنمی‌انگیزد و در عوض محملی می‌شود برای‌ شدت‌گیری اعتراض به رفتار پزشکان. نکته قابل‌تأمل این است که رابطه سنتی و مرسوم پزشک- بیمار، که تاکنون مبتنی‌بر موقعیت مسلط پزشک و اطاعت بیمار از دستورات پزشک بوده است، در دهه اخیر متأثر از تغییرات اجتماعی، افزایش آگاهی و رشد نسبی فردگرایی دچار تغییر ماهیت شده و به تضاد و تنش میان پزشک- بیمار منجر شده است. در این رابطه تغییریافته پزشک-بیمار که به سمت تنش و تضاد روزافزون در حرکت است، انتظارات بیماران از پزشک برآورده نمی‌شود و از سوی دیگر پزشک، بیماران را به‌دلیل فقدان دانش تخصصی و اطاعت‌نکردن از شیوه درمانی موردنظر مقصر می‌داند. در میانه این نارضایتی دوطرفه پزشک و بیمار، آنچه مغفول مانده، نقش ساختاردرمانی است که درواقع تعیین‌کننده شیوه مراقبت‌های بهداشتی و درمانی است. نگاهی به نظام‌های مراقبت درمانی کشورهای مختلف نشان می‌دهد که نظام بهداشتی و درمانی هر کشوری برآمده از فلسفه سیاسی و اقتصادی حاکم بر هر کشور است.

در ایران نظام مراقبت‌های درمانی مبتنی‌بر رویکرد بازار است و هر دو بخش دولتی و خصوصی براساس همین رویکرد به ارائه خدمات مشغول هستند. به دلیل همین رویکرد است که دیگر سلامت نه‌تنها یک حق همگانی شمرده نمی‌شود بلکه به‌صورت یک کالا قابل مبادله است. و ازاین‌روست که چنین نظامی موجب عروج نابرابری شهروندان در دسترسی به سلامت می‌شود. فقدان امکانات و تجهیزات در بخش دولتی، ناگزیر بیماران را برای دریافت خدمات مناسب به بخش خصوصی حواله می‌دهد. اما اینجا قدرت پرداخت بیماران است که در دسترسی آنها به خدمات درمانی تعیین‌کننده می‌شود. در چنین رویکردی، اگرچه بیمه‌ها، برای حمایت از طبقات محروم و کاهش نابرابری‌ها پیش‌بینی شده‌اند، اما کارایی لازم را نداشته و نمی‌توانند توازن لازم را برقرار کنند. بیمه‌ها به علت اختلاف فاحش تعرفه بخش دولتی و خصوصی فقط قادرند در بخش دولتی نقش قابل‌اعتنایی ایفا کنند و در بخش خصوصی نابرابری در دسترسی به خدمات درمانی همچنان به قوت خود باقی است. از سوی دیگر تفاوت تعرفه‌های موجود میان بخش خصوصی و دولتی، امکان کج‌روی پزشکان با مطالبه مابه‌التفاوت از بیماران و مراجعان بخش دولتی را فراهم می‌کند. رویکرد فعلی نظام بهداشتی و درمانی به‌دلیل افزایش مراجعات طبقات محروم به بخش دولتی، باعث می‌شود که پزشکان نتوانند انتظارات گوناگون بیماران را برآورده کنند و زمان کافی را برای بیماران اختصاص دهند.
حال با چنین وضعیتی، که ساختار بهداشتی و درمانی کشور دچار نقص‌های جدی و اساسی است، فرافکنی مشکلات موجود به پزشکان و خدشه‌واردکردن به اعتبار آنها اگرچه در کوتاه‌مدت می‌تواند انتقادها را از وزارت بهداشت به‌سوی پزشکان منحرف کند اما در درازمدت بعید به نظر می‌رسد که چنین شیوه‌ای مؤثر باشد. پزشکان، چه خوب و چه بد، خود محصول و برساخته فرهنگ و اجتماعی هستند که در آن زندگی می‌کنند و نیز زیرمجموعه ساختاری که شیوه عملکرد آنها را خواسته یا ناخواسته شکل می‌دهد. پایان سخن آنکه جامعه‌ای که خشونت (با همه اشکالش) در آن عادی شمرده شود را نمی‌توان جامعه‌ای سالم و نرمال دانست. خشونت واکنشی است که حاکی از دورشدن جامعه از مسیر عقلانیت است.
در رابطه پزشک- بیمار هم لازم است به جای هیجان‌زدگی و کنش‌های غیرعقلانی، به آسیب‌شناسی آن توجه کرد و درصدد حل معضل برآمد.
* پزشک و دانشجوی دکترای جامعه شناسی
منبع: شرق، سوم مرداد