به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، بهمن ۲۰، ۱۳۹۴

ترانه جدید - گیسو شاکری


 گیسو شاکری


قطعنامه 
 تقدیم به هنرمندانی که لب دوخته شدن و تبعید را تاب آوردند 
اما هنر خود را قربانی لبخند دیکتاتور نکردند. 


يادم آمد قصه ي غوك و گون كه گفت
 پا به زنجير خوشتر از دست در لجن

در ديار ازدحام حكم اعدام
مرگ نوجوانه هاي تلخْ فرجام
چاپلوسي و گدايي ِمجوز
ننگ و عار پادويي براي يك نام






قطعنامه شعر: ا.م.ا آهنگ : روزبه
روزنامه ها تفاله هاي سانسور
و شعرها اسير شاعران مجبور
روي پرده، سينماي قيچي خورده
روي سن، پيِس هاي جون سپرده
آه از هنر كه شد قتيل ارشاد
از تريبوني كه شد مزار فرياد
ذبح شرعي ترانه هاي مغموم
روي استيجِ شومِ برج ميلاد

يادم آمد قصه ي غوك و گون كه گفت پا به زنجير خوشتر از دست در لجن
دور، دور موس موسِ موشها شد
شهر عرصه ي هنرفروش ها شد
هر صدا، هر غزل، هر قصيده
زخم خورده ي عبابدوش ها شد

يادم آمد قصه ي غوك و گون كه گفت پا به زنجير خوشتر از دست در لجن
در ديار ازدحام حكم اعدام
مرگ نوجوانه هاي تلخْ فرجام
چاپلوسي و گدايي ِمجوز
ننگ و عار پادويي براي يك نام

سازهاي با حجاب و پنهاني
تفريق زن از آواز خواني
تور كنسرت هاي دور دنيا
مشاطه گي واسه يه مشت جاني

يادم آمد قصه ي غوك و گون كه گفت پا به زنجير خوشتر از دست در لجن
شرم بر هرآنكه چشم خويش بسته
آنكه رشته ي هنر به ريش بسته
مي رود، مي خورد، با جلاد
دل به ارتجاع كهنه كيش بسته
يادم آمد قصه ي غوك و گون كه گفت پا به زنجير خوشتر از دست در لجن