به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، دی ۲۱، ۱۳۹۶

تربیت، نااهل را چون گردکان بر گنبد است

در خبرها آمده بود که گویا قرار است نام «وزارت آموزش‌وپرورش» به «وزارت تربیت رسمی و عمومی» تغییر کند. به‌عنوان یک ایرانی علاقه‌مند به فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی، لازم می‌دانم چند نکته را متذکر شوم: 
١) «تربیت» در لغت به معنای پروردن و پروراندن است که با واژه «پرورش» قرابت دارد، اما برخلاف «پرورش» که مصدر مجرد است و بدون نیاز به مفعول اعاده معنا می‌کند، «تربیت» مصدر متعدی است و همواره نیاز به مفعول دارد، مانند تربیت ‌بدنی، تربیت‌ مدرس، تربیت کودک و...؛ درحالی‌که دو واژه «رسمی» و «عمومی» صفت نسبی‌اند و خلأ مفعول را پر نمی‌کنند. در نتیجه، با خواندن یا شنیدن «تربیت رسمی و عمومی» حق داریم بپرسیم: «تربیتِ چی به طور رسمی و عمومی؟»

٢) جدا از معنای بالا، «تربیت» یک کاربرد محاوره‌ای عام نیز دارد که معمولا برای به‌راه‌آوردن نااهلان و بی‌تربیت‌ها به کار می‌رود، مانند مصراع معروف سعدی (عنوان این یادداشت)، «تربیت‌کردنِ دخترِ تندخوی» (اثری از شکسپیر)، «کانون اصلاح و تربیت» و... که به دلیل تبادرِ این معنا به اذهان عمومی، شایسته عنوان وزارتخانه‌ای با داعیه آموزش و پرورش میلیون‌ها کودک و نوجوان بالنده ایرانی نیست؛ ضمن آنکه بر فرض ترادف «تربیت» با «پرورش»، تکلیف بُعد آموزشی این وزارتخانه در عنوان جدید چه می‌شود!؟ 

٣) می‌رسیم به واژگان کلی، بی‌معنا و زائدِ «رسمی و عمومی». می‌شود یکی بگوید «رسمی» (به معنای مطابق آداب و آیینی خاص و تشریفاتی برخلاف رویه جاری و معمول) و «عمومی» (به معنای سراسری و همگانی) در عنوان پیشنهادی، چه مفهومی به واژه پیشین «تربیت» می‌افزایند که در ذات کارکرد این وزارتخانه و هر وزارتخانه و سازمان و نهادی نیست؟ آیا می‌گوییم وزارت رسمی امور خارجه؟ یا وزارت کشور عمومی؟ یا وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رسمی و عمومی؟ یا... 

٤) می‌رسیم به هدف کلی از این تغییر که اصلا چرا؟ مگر عنوان زیبنده و پارسی «آموزش و پرورش» ایرادی دارد که باید با سه واژه عربی غلط و نامأنوس جایگزین شود؟ 

٥) و بالاخره می‌رسیم به اینکه «خانه از پای‌بست ویران است...». سال‌هاست عموم کارشناسان آموزش و پرورش و علوم تربیتی – که سهل است، حتی مردم عادی – از عقب‌مانده‌بودن و کهنه‌بودن نظام آموزشی ما در مقایسه با دیگر کشورها می‌گویند؛ از حداقل‌ها یعنی عدم تأمین فضاهای آموزشی و کمک‌آموزشی و خدماتی و رفاهی بهینه و استاندارد در مدارس، کتاب‌ها و درس‌هایی نامتناسب با خِرَد و هوش و فرهنگ جمعی معاصر، معلمان و مدرسانی بعضا بی‌انگیزه و فاقد پشتوانه علمی روز دنیا، روش‌های تدریس عموما متعلق به چند دهه پیش و مبتنی‌بر حفظیات و رونویسی و روخوانی به‌جای تحلیل و پژوهش و واکاوی خلاقانه، عدم هدایت صحیح و سنجیده دانش‌آموزان به رشته‌های متناسب ایشان در مقاطع تحصیلی و اجتماعی بالاتر و... حتی عدم حصول جامع و کامل همان دو واژه «آموزش» و «پرورش» به معنای افزایش توان علمی و عملی دانش‌آموزان در کنار کسب مهارت‌های زندگی، مدیریت بحران، کار گروهی، آداب اجتماعی، حفظ محیط‌زیست، اخلاق و احترام متقابل و...؛ آن‌وقت به‌جای برنامه‌ریزی برای جبران این نواقص بنیادین، نام وزارتخانه قرار است  تغییر کند!؟ 

٦) خواهشمند است به همان نام وزین و آبرومند پیشین بسنده کنید و به‌جایش، خودتان تغییر کنید! 

 شهرام جعفری‌نژاد