محمدعلی نجفی شهردار پیشین تهران، همسرش میترا استاد را کشت. به این دلیل که هنوز دادگاهی برگذار نشده، در معنایی حقوقی اتهام به قتل به قطعیت درباره ارتکاب به آن تبدیل نشده است. آنچه در مورد نجفی به عنوان قاتل میگوییم به اعتراف صریح خودش برمیگردد.
نجفی خودش در مقر پلیس آگاهی مقابل دوربین تلویزیون دولتی آمد و در نهایت حفظ آرامش گفت: “امروز که این دعواهای این چند روز اخیر بالا گرفت، من یک مقداری عصبانی شدم. اسلحه را آوردم. ایشان رفتند حمام، من هم پشت سرشون. بیشتر برای اینکه برای ترسوندن و اینها باشه. اسلحه را نشونشون دادم و گفتم میخواهی این بحث رو تموم کنی یا نه؟ و ایشون هول شدن. خودشون را انداختند روی من. که اسلحه…” قاتل پنج بار شلیک کرده است. دو گلوله از پنج گلوله وارد بدن میترا استاد شدند و او را کشتند.
نجفی خودش در مقر پلیس آگاهی مقابل دوربین تلویزیون دولتی آمد و در نهایت حفظ آرامش گفت: “امروز که این دعواهای این چند روز اخیر بالا گرفت، من یک مقداری عصبانی شدم. اسلحه را آوردم. ایشان رفتند حمام، من هم پشت سرشون. بیشتر برای اینکه برای ترسوندن و اینها باشه. اسلحه را نشونشون دادم و گفتم میخواهی این بحث رو تموم کنی یا نه؟ و ایشون هول شدن. خودشون را انداختند روی من. که اسلحه…” قاتل پنج بار شلیک کرده است. دو گلوله از پنج گلوله وارد بدن میترا استاد شدند و او را کشتند.
آنچه در گفتوگوی خبرنگار صدا و سیما با نجفی جالب است – به غیر از لبخند معذب خود نجفی که مزیّن صحنه اعتراف است – جملهبندی اعترافکننده به صورت مجهول است. او حاضر نیست فاعل و کننده این قتل باشد. انگار که اسلحه به خودی خود میترا استاد را کشته است و نجفی ماشه را نچکانده. حتی جایی که نجفی قبول تقصیر میکند، باز مقصر اصلی میترا استاد است: “روحیه خاصی داشتند که متاسفانه باعث شدند من دچار چنین اشتباهی بشوم.”
در شبکههای اجتماعی واکنش های افرادی هم که با نجفی قرابت حزبی دارند به مانند خود نجفی پر از جملاتی بود که حاضر نبودند فاعلیت و قاتل بودن نجفی را به رسمیت بشناسند. شخصیتهای سیاسی، خبرنگاران حتی حقوقدانها چنین نظریاتی را بیان کردند: این قتل مشکوک است؛ این زن جوان خود را به مردان قدرتمند نزدیک کرده است؛ شاید او پرستوی اطلاعات سپاه بوده و خواسته زندگی سیاسی نجفی را نابود کند؛ شاید نجفی قتل را نکرده باشد و قتل کار قاتلی دیگر باشد؛ به دلیل برملا کردن فسادها برای نجفی پاپوش درست کرده اند؛ مگر میشود کسی که این همه هوش و تحصیلات دارد این گونه زنش را به قتل برساند؟…
گروهی به گونهای سخن میگویند، انگار این موضوع که مردی که روزی سیاستمدار با نفوذی بوده زنش را با اسلحه شخصیاش بکشد چیزی دور از ذهن است. حال اینکه اگر به موضوع قتل عمد زنان در جهان به دست مردان زندگیشان نگاهی کنید متوجه میشوید که داستان قتل میترا استاد به دست نجفی – این مرد تحصیلکرده سابق بر این شهردار – آنچنان داستان دور از ذهنی نیست.
بر اساس داده هایی که سازمان ملل متحد از آمار قتلهای سال ۲۰۱۷ کشورهای مختلف جمع آوری کرده است، ۸۷ هزار زن در این سال قربانی قتل عمد شدهاند. پنجاه هزار زن – یعنی ۵۸ درصد کل – توسط همسران یا اعضای خانواده کشته شدهاند. به این مفهوم، آخرین آمار سازمان ملل از زنکشی در جهان نشان میدهد که هر روز در جهان ۱۳۷ زن جانشان را به این دلیل از دست میدهند که همسر یا مردی از خویشاوندان نزدیکشان آنها را به قتل رسانده است.
بر این قتلها چه نامی بگذاریم؟
قتلهای زنان به دست مردان زندگیشان به قدری زیادند که نیازمند یک دستهبندی ویژه هستند. قتل ناموسی – عنوانی که پیش از این جا افتاده – تنها توضیحدهنده برخی از این قتل هاست. زنکشی یا femicide سالهاست که وارد ادبیات سازمان ملل شده است. این واژه را بیشتر برای توضیح قتلهایی که جنسیت محور زنان را هدف قرار میدهند استفاده میکنند. اما واژه به خودی خود دقیق نیست و شامل بسیاری از قتلهای جنسیتمحوری نمیشود که در آنها مردان همجنسگرا، دوجنسگرا یا ترنس به دست مردان خویشاوند خود به قتل میرسند.
اگر عنوان قتلهای جنسیتمحور را مقوله اصلی در نظر بگیریم، قتل عمدِ جنسیتمحورِ زنان در زیر این مقوله قرار میگیرد. در میان آنها برخی از زنان به دست همسر یا مردان خانواده خود کشته میشوند. در مجموعه زیرین، قربانیان زنانی هستند که به دست مردانی کشته میشوند که با مقتولان رابطه احساسی و جنسی داشتهاند.
اینکه ما در زبان فارسی برای گونههای مختلف این قتلها واژههای مخصوصی نداریم اتفاقی نیست. وقتی زبانی برای کشتن زنان و دختران توسط شوهران و همسران و پدران و برادران واژه ندارد یعنی آن زبان حتی نمیخواهد این موضوع را به رسمیت بشناسد که چنین خشونتی هست، چنین خشونتی در یک ساختار تبعیضی به لحاظ جنسیتی رخ داده و لازم است جداگانه دستهبندی شود.
برای همین هم هست که موضوع قتل میترا استاد بیشتر از آنکه مربوط به میترا استاد باشد تبدیل به یک آسمان-ریسمانِ پیچیدهای شده از نظریهپردازیها، کارآگاهبازیها و علتتراشیها که درهمه آنها محمدعلی نجفی سوژه و ستاره اصلی است. در این داستانها میترا استاد به عنوان قربانی اصلی این جنایت رسمیت نمییابد.
“زن دوم” هم انسان است
موضوع زن دوم بودن میترا استاد موضوعی است که مدام در نبود همدردی با او به چشم میخورد.
اینکه مبنای ازدواج میترا استاد با محمدعلی نجفی چه بوده و آیا نجفی به اصطلاح “دوزنه” بوده مشخص نیست. آنچه مشخص است این است که در آزادی چندهمسری در قانون شرعزده در ایران ممکن است که میترا استاد زن دوم بوده باشد.
چیزی که قابل درک نیست این است که چرا گاه از میترا استاد با تحقیری حرف میزنند که انگار شامل دسته بیحقوقی به نام “زن دوم” است. به جای انتقاد از نظام و شرع مردسالار دستهای از زنان را تحقیر میکنند که حتا گویا مرتبهای فروتر از “جنس دوم” را دارند.
نگاهمان به کدامین سو باشد؟
ممکن است که داستان آشنایی و همسری میترا استاد و محمدعلی نجفی هزاران سویه امنیتی و جنایی داشته باشد که هنوز هیچ یک از آنها درست پژوهیده و مستندسازی نشده است. آنچه مشخص است این است که یک زن به دست همسرش کشته شده. میترا استاد پیش از اینکه به قتل برسد، در دوران رابطه با نجفی، قربانی خشونت خانگی بوده است. این مرد از لحظه قتل تا کنون، همچنان دارد از نفوذ و قدرت خود استفاده میکند. به پلیس آگاهی میرود، در نهایت آرامش چای میخورد و بعد روایتش را بیان میکند و تریبون رسانهای هم برای بیان این روایت پیدا میکند. حتّا در نامهای گفته است که زن به او خیانت میکرده و با واژه “مهدور الدم” از میترا استاد یاد کرده است که راه شرعی اینکه “حق داشته” این زن را به قتل برساند را هم باز کند. اینها فکتهای مشخص است.
این هم مشخص است که در زبان فارسی ما هنوز در مورد موضوع قتل زنان توسط همسران آگاهیرسانی کافی نکردهایم. نه برای بیان این نوع قتلها واژه درست داریم و نه میتوانیم اذهان عمومی را راضی کنیم که بله برخی از مردان زنانشان را در نابرابری قدرت به قتل میرسانند و این هیچ ربطی به میزان سواد، قدرت، تحصیلات و یا تمایلات سیاسی قاتل ندارد. اما به این ربط دارد که قاتل قدرت و اسلحه داشته است.
موضوع قتلهای زنان به دست همسران به دسترسی مردان به اسلحه ارتباط دارد. در ایالات متحده آمریکا که خرید اسلحه با مجوز آزاد است موضوع دسترسی به اسلحه و نقش آن در کشتن زنان توسط همسران و دوست پسران بررسی شده است. پژوهشی که توسط مرکز سیاست و تحقیقات اسلحه دانشگاه جانز هاپکینز منتشر شده نشان میدهد که بودن اسلحه در خانه احتمال قتل کسی در آن خانه را هشت برابر افزایش میدهد. اگر در خانه سابقه خشونت خانگی به علاوه اسلحه باشد – که به گواه پسر میترا استاد در خانه مشترک استاد و نجفی این سابقه بوده و نجفی استاد را کتک میزده است – احتمال اینکه زن ماجرا در آن خانه به قتل برسد ۲۰ برابر است.
اینکه نجفی که شهردار سابق است با چه مجوزی کماکان اسلحه داشته است باید بررسی شود. وجود آن اسلحهٴ با مجوز در قتل میترا استاد مهم است. کما اینکه خود نجفی مقابل دوربین میگوید که از اسلحه برای ابزار ترساندن استاد استفاده میکرده است.
سویههای تراژیک این جنایت زیاد است. اگر به موضوع قتل زنان حساسیت بایسته را داشته باشیم، لازم است این نکات در کانون توجهمان باشد:
- اینکه زنی به دست شوهرش در یک جنایت جنسیت محور کشته شده است،
- اینکه زنی در یک رابطه که در آن نابرابری قدرت بوده کشته شده است،
- اینکه نجفی دارد از نفوذ و قدرتش استفاده میکند و با او مانند یک قاتل برخورد نمیشود،
- اینکه نجفی اسلحه با مجوز داشته و از اسلحهاش به عنوان ابزاری برای تهدید همسرش استفاده میکرده است،
- اینکه حق حیات میترا استاد، اولویت در نگاه به موضوع نیست و تحت شعاع نظریهپردازیهای سیاسی قرار گرفته است،
- اینکه فرزند ۱۳ ساله میترا استاد جنازه مادرش را پیدا کرده و اینکه هیچ قانونی از حق این نوجوان حمایت نمیکند که سوژه رسانهها نشود.
- اینکه نهایت راهکار قانون فشل مجازات اسلامی در ایران برای برخورد با چنین جنایتی قصاص است – اگر که در این میان برای شهردار سابق خودی بامبول شرعیای جور نکنند.
حق قربانی
در روزهای آتی این قتل سوژه مقالات و محتواهای مختلفی خواهد بود. شاید وقت آن رسیده باشد که همه متخصصان − که با توجه به تخصصشان به سویههای مختلف این جنایت نگاه میکنند − به این موضوع توجه بیشتری کنند که حق این زن به عنوان قربانی قتل مهم است.
میترا استاد − با هر انگیزهای و هر دلیلی − با محمدعلی نجفی رابطه احساسی و جنسی داشته است. فضای خانه آنها نه تنها برای میترا استاد امنیت نداشته و نه تنها میترا استاد در فضای خشونت خانگی زندگی میکرده بلکه این خانه نهایت خانه پایانی زندگی او شده است. اینجا نابرابری قدرت و اینکه زنی قربانی خشنترین خشونتها شده مهم است. اینکه کسی که به او خشونت میکرده و نهایت او را کشته محمدعلی نجفی همسرش بوده هم مهم است.
اولویتها هرچه هست باشد، اگر از این موضوع که زنی به دست شوهرش در مناسبات نابرابر قدرت کشته شده به راحتی بگذریم، مهمترین و دردناک ترین سویه این جنایت را نادیده گرفتهایم و حق میترا استاد و فرزند و بستگانش را زایل کردهایم.
نازلی کاموری / رادیو زمانه