به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۱

همنشین بهار
مقام امنیتی ابرو کمانی
چرا شاه از دیدار ثابتی اکراه داشت؟ 
آقای پرویز ثابتی که کاراکتر رُمان های جاسوسی امثال گراهام گرین Graham Greene (مامور ما در هاوانا)، فردریک فورسایت Frederick Forsyth (روز شغال) و جان لوکاره John le Carré (مردی که بیشتر از همه دنبالش هستند) را بیاد می‌آوَرد، نمونه کامل یک پلیس سیاسی بود. با چاقو حرف نمی‌زد، با پنبه سر می‌برید.
از شلوار پلی استر و کت چرمی و ادا واطوار جیمزباندی و جانی دالری پرهیز می‌کرد. منظم و پرکار، خوش لباس و خوش تیپ و ابرو کمانی بود و همانند محمود جعفریان (که حزب رستاخیز را به حزب توده ترجیح داد) بدون یاداشت، سخنرانی های چندساعته می‌کرد و با هنر حرف زدن با جامعه آشنا بود.
البته ثابتی برخلاف جعفریان گذشته توده ای نداشت و به قول خودش از ابتدا شاه دوست بود. در شرحی که در مورد زندگی خودش نوشته و در آغاز کار در ساواک، ارائه داده‌است به اینکه بهایی زاده‌است، اشاره می‌کند اما به اقتضای شرایط یادآور می‌شود بعد از سن بلوغ مسلمان شده‌است.
اینکه پدر آقای ثابتی (حسین ثابتی) در سنگسر (سمنان) به دلایلی که من نمی‌دانم از جامعه بهایی طرد شد و این زاویه و فاصله تأثیر خودش را در فرزندان گذاشت...