پرستو فروهر
او با صداقتی کم نظیر به گذشته می نگریست، با اعتقادی راسخ
تشویق به پایداری در برابر ظلم میکرد و امید به آینده می
داد. او دعای خیر میکرد که از زبان انسان شریفی چون او
باورکردنی میشد و چه گوارا بر دل می نشست.
در سوگ دکتر احمد صدر حاج
سیدجوادی
ساعت هاست که با خود کلنجار میروم تا کلامی بازگوی عزایی
که بر جانم نشسته بیابم.
اگرچه از سالها پیش و در امتداد تلاش های سیاسی پدرومادرم
آقای صدر حاج سید جوادی را از دور می شناختم، اما در طی این سالهای پس از قتل
پدرومادرم و با حمایت دلیرانه و پیگیرانه او از دادخواهی بود، که او را بیشتر و
بیشتر شناختم، که مهر او تا اعماق دلم ریشه دواند و خانهاش برایم به یکی از
عزیزترین و امن ترین مکان های شهر تهران بدل شد.
وجود او برای من و بسیاری چون من پشت و پناهی شفابخش
بود. در این سالهای آخر جسمش در هر دیدار شکننده تر میشد اما
ذهن بیدارش، صداقت فکرش و جسارت بیانش در آنچه میاندیشید آنچنان معجون نایابی از
حضور انسانی میساخت که هر دیدار با او به تجربهای عمیق و یگانه بدل می
شد.
یادش گرامی باد که در زمانه پلید و معوج ما چه شریف و
محترم بود.
پرستو