آقای محترم! ادب داشته باش
در سالهایی نه چندان دور اگر فرزند خانواده از کلماتی مانند «احمق» استفاده میکرد، بلافاصله والدین به فرزندشان میگفتند باید زبانش را آب بکشد تا دهانش آلوده به الفاظ زشت نباشد.
یک فرضیه میگوید که آنها اشتباه میکردند، چرا که آن کودک چندی بعد وارد اجتماع امروزی شده است و در کوچه، مدرسه، دانشگاه و محل کار موارد بسیار رکیکتر از «احمق» را از زبان همدانشگاهیها و همکارانش شنیده و آموخته است و حتی در برخی موارد در جمع دوستان اگر این کلمات را به کار نبندد و خود را همرنگ جماعت نکند از جمع دوستان کنار میرود و در اصطلاح بازی را میبازد!
بیشک شما هم این روزها در ارتباطات خانوادگی و کاری خود با برخی دوستان، همکاران، اقوام و آشنایان با نوع خاصی از ادبیات گفتاری و ارتباطی ویژه مواجه شدهاید.
ادبیات خاصی که گسترش آن در سالهای اخیر در بین اعضای جامعه باعث ایجاد نگرانیهای گوناگونی برای کارشناسان و جامعهشناسان اجتماعی نسبت به اپیدمی شدن «آلودگی کلامی» بویژه در محیطهای اجتماعی شده است.
به این اصطلاحات، واژگان و کلمات خاص دقت داشته باشید:
بچه مایهدار (آدم ثروتمند و پولدار)، حالتو اخذ کردم (حالت را گرفتم)، بتعریف (تعریف کن)، های بیست (بهترین)، بیق (گیج- عقبافتاده)، برو جلو بوق بزن (زیاد ادعا نکن، زیاد حرف نزن)، انبارتیم (مخلص شما هستیم)، پا (رفیق، دوست)، اومد حرف بزنه بالانس زد (کنایه از حرف نامربوط زدن)، پول شیرینی (رشوه)، چایی تیار کنیم (چایی را آماده کنیم)، چمنتیم (چاکر و مخلص و نوکر شما هستم؛ چمن مخفف 3 واژه چاکر، مخلص و نوکر است)، اگه تو ختمی ما هفتیم (کنایه از برتریجویی)، چترباز (مزاحم، مفتخور)، شتیلباز هفت خط (فردی که دائم از راههای گوناگون پول میگیرد)، ما خودمون زغالیم (کنایه از وارد بودن به همه مسائل)، کرتیم (در خدمتیم)، اومد راه بره تک چرخ زد (خطاب به کسی که کاری را خراب میکند)
و... این موارد تنها چند نمونه از صدها واژگان و اصطلاحات نامتعارف و سخیف است که شما هم در بین دیالوگهای برخی دوستان، آشنایان، اعضای خانواده و حتی همکاران خود در ادارات و سازمانها شنیدهاید. البته باید به این واژگان موارد دیگری را هم اضافه کرد که به دلیل پارهای از موضوعات و حفظ اصول اخلاقی نمیتوانیم به آنها در این گزارش اشارهای کنیم، مواردی که پا را از واژگان متداول فراتر گذاشته و در برخی موارد با عبارات رکیک، زشت و ناپسند آمیخته میشود!
این ادبیات ارتباطی که طیفی از کارشناسان و جامعهشناسان آن را «ادبیات لمپنی» میخوانند، به سرعت در بین خانواده ایرانی و بویژه در محیطهای دانشگاهی، اداری و سازمانی در حال اپیدمی شدن است و حتی تعدادی از کارشناسان نسبت به بروز بحران تازهای به نام«آلودگی کلامی» در جامعه هشدار میدهند.
یک فرضیه میگوید که آنها اشتباه میکردند، چرا که آن کودک چندی بعد وارد اجتماع امروزی شده است و در کوچه، مدرسه، دانشگاه و محل کار موارد بسیار رکیکتر از «احمق» را از زبان همدانشگاهیها و همکارانش شنیده و آموخته است و حتی در برخی موارد در جمع دوستان اگر این کلمات را به کار نبندد و خود را همرنگ جماعت نکند از جمع دوستان کنار میرود و در اصطلاح بازی را میبازد!
بیشک شما هم این روزها در ارتباطات خانوادگی و کاری خود با برخی دوستان، همکاران، اقوام و آشنایان با نوع خاصی از ادبیات گفتاری و ارتباطی ویژه مواجه شدهاید.
ادبیات خاصی که گسترش آن در سالهای اخیر در بین اعضای جامعه باعث ایجاد نگرانیهای گوناگونی برای کارشناسان و جامعهشناسان اجتماعی نسبت به اپیدمی شدن «آلودگی کلامی» بویژه در محیطهای اجتماعی شده است.
به این اصطلاحات، واژگان و کلمات خاص دقت داشته باشید:
بچه مایهدار (آدم ثروتمند و پولدار)، حالتو اخذ کردم (حالت را گرفتم)، بتعریف (تعریف کن)، های بیست (بهترین)، بیق (گیج- عقبافتاده)، برو جلو بوق بزن (زیاد ادعا نکن، زیاد حرف نزن)، انبارتیم (مخلص شما هستیم)، پا (رفیق، دوست)، اومد حرف بزنه بالانس زد (کنایه از حرف نامربوط زدن)، پول شیرینی (رشوه)، چایی تیار کنیم (چایی را آماده کنیم)، چمنتیم (چاکر و مخلص و نوکر شما هستم؛ چمن مخفف 3 واژه چاکر، مخلص و نوکر است)، اگه تو ختمی ما هفتیم (کنایه از برتریجویی)، چترباز (مزاحم، مفتخور)، شتیلباز هفت خط (فردی که دائم از راههای گوناگون پول میگیرد)، ما خودمون زغالیم (کنایه از وارد بودن به همه مسائل)، کرتیم (در خدمتیم)، اومد راه بره تک چرخ زد (خطاب به کسی که کاری را خراب میکند)
و... این موارد تنها چند نمونه از صدها واژگان و اصطلاحات نامتعارف و سخیف است که شما هم در بین دیالوگهای برخی دوستان، آشنایان، اعضای خانواده و حتی همکاران خود در ادارات و سازمانها شنیدهاید. البته باید به این واژگان موارد دیگری را هم اضافه کرد که به دلیل پارهای از موضوعات و حفظ اصول اخلاقی نمیتوانیم به آنها در این گزارش اشارهای کنیم، مواردی که پا را از واژگان متداول فراتر گذاشته و در برخی موارد با عبارات رکیک، زشت و ناپسند آمیخته میشود!
این ادبیات ارتباطی که طیفی از کارشناسان و جامعهشناسان آن را «ادبیات لمپنی» میخوانند، به سرعت در بین خانواده ایرانی و بویژه در محیطهای دانشگاهی، اداری و سازمانی در حال اپیدمی شدن است و حتی تعدادی از کارشناسان نسبت به بروز بحران تازهای به نام«آلودگی کلامی» در جامعه هشدار میدهند.
اندر احوالات محیطهای مردانه!
از گذشته تا به امروز همیشه نام اداره و دانشگاه تداعیکننده محیطی برای کار و تحصیل در چارچوبی مشخص و قانونمند بوده است. محیطی که حتی در آن علاوه بر ساختار کاری، رفتارها هم ضابطهمند است. آنقدر که از گذشتهها مرسوم بوده که هر کس قصد کار در محیط یک اداره یا چیزی شبیه به آن را داشته، باید مواظب رفتار و محدوده ارتباط خود با همکاران یا ارباب رجوع باشد.
در این بین به نظر میرسد این روزها در برخی مکانهای اداری، دانشگاهی و بویژه محیطهایی که تنها مردان و جوانان مذکر در آن فعالیت میکنند، تعدادی از اعضا نه به چارچوبهای رفتاری توجهی دارند و نه دیگر خود را ملزم به حفظ حرمت و محدوده رابطه با دیگر همکاران و مراجعان میدانند.
خواندن پیامکهای زشت با صدای بلند و شوخیهای بیمورد و آزاردهنده با همکاران و مراجعان و همچنین بیانضباطی و رعایت نکردن ساختار اداری از نظر کلامی از مهمترین این رفتارهای ناهنجار در محیطهای تحصیل و اداری است.
در این بین به نظر میرسد این روزها در برخی مکانهای اداری، دانشگاهی و بویژه محیطهایی که تنها مردان و جوانان مذکر در آن فعالیت میکنند، تعدادی از اعضا نه به چارچوبهای رفتاری توجهی دارند و نه دیگر خود را ملزم به حفظ حرمت و محدوده رابطه با دیگر همکاران و مراجعان میدانند.
خواندن پیامکهای زشت با صدای بلند و شوخیهای بیمورد و آزاردهنده با همکاران و مراجعان و همچنین بیانضباطی و رعایت نکردن ساختار اداری از نظر کلامی از مهمترین این رفتارهای ناهنجار در محیطهای تحصیل و اداری است.
کاهش شدید راندمان کاری
اولین تبعات و آسیب جدی این موضوع کاهش قابل توجه راندمان کاری چه در دانشگاهها و چه در محیطهای اداری و سازمانی است.
شما ادارهای را تصور کنید که در آن هر روز تعدادی از اعضا در زمانهای گوناگون سرگرم شوخیهای خاص و بیمورد یا رعایت نکردن آداب رفتاری هستند، این افراد چطور میخواهند آنطور که باید در کار خود تمرکز داشته باشند؟!
در این شرایط به طور قطع به شکل مناسبی کار به پیش نخواهد رفت.
شما ادارهای را تصور کنید که در آن هر روز تعدادی از اعضا در زمانهای گوناگون سرگرم شوخیهای خاص و بیمورد یا رعایت نکردن آداب رفتاری هستند، این افراد چطور میخواهند آنطور که باید در کار خود تمرکز داشته باشند؟!
در این شرایط به طور قطع به شکل مناسبی کار به پیش نخواهد رفت.
وقتی شوخیهای سخیف به اوج میرسد!
از طرف دیگر این نوع رفتارها از سوی برخی افراد در شرایطی که محیط به طور کامل مردانه باشد بشدت افزایش مییابد، چرا که تجربه ثابت کرده است چنانچه در یک محیط تحصیلی تعدادی دانشجوی دختر در کنار پسران مشغول تحصیل باشند، اگر دانشجوی پسری بخواهد با همکلاسی خود شوخی نامناسبی داشته باشد یا واژه خاصی را بر زبان بیاورد، به دلیل حضور زنان و دختران به اجبار از شوخیهای نامربوط خودداری میکند.
این موضوع در محیطهای اداری هم مصداق دارد، اگر در یک محیط اداری چند مرد در کنار چند همکار خانم قرار بگیرند، به تبع حضور خانمها و احترام به حضور زنان، اگر یکی از همکاران هم بخواهد شوخی نامربوط یا حرف نامتعارفی با همکار دیگرش داشته باشد، جرات بیان و طرح شوخی را به صورت علنی و در جمع همکاران نخواهد داشت اما اگر محیط به طور کامل مردانه باشد، ماجرا 180 درجه متفاوت میشود و نه تنها سر شوخی بین چند همکار با هم باز میشود، بلکه این موضوع باعث میشود تعدادی از همکاران پا را از حریمها فراتر گذاشته و حتی همکار دیگر خود را با القاب رکیک و زشت خطاب کنند!
موضوعی که این روزها به عینه در بسیاری از اماکن مشاهده میشود. به طور معمول اینگونه افراد پایینترین راندمان کاری را دارند و با شوخیها و کنایهها و رفتار ناشایست خود، فضای نامناسبی را به وجود میآورند آنچنان که روان اعضای دیگر و مراجعه کنندگان را به هم میریزند.
در این میان به نظر میرسد که ریشه این اتفاقات را باید در جای دیگری جستوجو کرد!
این موضوع در محیطهای اداری هم مصداق دارد، اگر در یک محیط اداری چند مرد در کنار چند همکار خانم قرار بگیرند، به تبع حضور خانمها و احترام به حضور زنان، اگر یکی از همکاران هم بخواهد شوخی نامربوط یا حرف نامتعارفی با همکار دیگرش داشته باشد، جرات بیان و طرح شوخی را به صورت علنی و در جمع همکاران نخواهد داشت اما اگر محیط به طور کامل مردانه باشد، ماجرا 180 درجه متفاوت میشود و نه تنها سر شوخی بین چند همکار با هم باز میشود، بلکه این موضوع باعث میشود تعدادی از همکاران پا را از حریمها فراتر گذاشته و حتی همکار دیگر خود را با القاب رکیک و زشت خطاب کنند!
موضوعی که این روزها به عینه در بسیاری از اماکن مشاهده میشود. به طور معمول اینگونه افراد پایینترین راندمان کاری را دارند و با شوخیها و کنایهها و رفتار ناشایست خود، فضای نامناسبی را به وجود میآورند آنچنان که روان اعضای دیگر و مراجعه کنندگان را به هم میریزند.
در این میان به نظر میرسد که ریشه این اتفاقات را باید در جای دیگری جستوجو کرد!
رفاقت با حرفهای رکیک!
جالب اینجاست که در برخی موارد در برخی محیطها، حرفهای رکیک و فحشها، نماد رفاقت است و جنبه دوستی دارد.
برای مثال چند همکار یا دانشجو را در نظر بگیرید که احوالپرسیشان با فحش شروع شود و بعد درباره مسائل دیگر با هم صحبت کنند!
در این میان نکته قابل توجه اینجاست که بسیاری از افرادی که در محیط کاری و دانشگاهی رفتارهای ناهنجار، شوخیهای ناراحتکننده با همکاران و رعایت نکردن ادب کلامی و گستاخی رفتاری از خود نشان میدهند در خارج از محیط اداری هم به همین صورت هستند.
برای مثال چند همکار یا دانشجو را در نظر بگیرید که احوالپرسیشان با فحش شروع شود و بعد درباره مسائل دیگر با هم صحبت کنند!
در این میان نکته قابل توجه اینجاست که بسیاری از افرادی که در محیط کاری و دانشگاهی رفتارهای ناهنجار، شوخیهای ناراحتکننده با همکاران و رعایت نکردن ادب کلامی و گستاخی رفتاری از خود نشان میدهند در خارج از محیط اداری هم به همین صورت هستند.
اگر جدی نگیریم!
فراموش نکنیم اگر این آسیب جدی و پدیده ناهنجار «آلودگی کلامی» را که بیشک بخشی از آن مانند دیگر آسیبهای فرهنگی و اجتماعی ناشی از گسترش شبکههای ارتباطی و ماهواره است جدی نگیریم، در روزگاری نه چندان دور فحش و ناسزا بخش جداییناپذیر فرهنگ اصیل کلامی در جامعه میشود و بسیاری از حرمتها و حریمها بین زن و مرد از بین میرود!
فراموش نکنیم اگر امروز این شوخیهای سخیف و متداول را جدی نگیریم، روزی همین شوخیها زندگی و حریم اخلاقی همه ما را جدی میگیرند و زمانی به خودمان میآییم که کار از کار گذشته است! صدای آژیر هشدار برای این آسیب اجتماعی و فرهنگی زمانی گوش خراشتر میشود که این «گفتمان خاص» از لایههای عام جامعه به لایههای دیگر یا همان قشر تحصیلکرده هم رسوخ پیدا کرده باشد؛ اتفاقی که هم اکنون شاهد آن هستیم.
فراموش نکنیم اگر امروز این شوخیهای سخیف و متداول را جدی نگیریم، روزی همین شوخیها زندگی و حریم اخلاقی همه ما را جدی میگیرند و زمانی به خودمان میآییم که کار از کار گذشته است! صدای آژیر هشدار برای این آسیب اجتماعی و فرهنگی زمانی گوش خراشتر میشود که این «گفتمان خاص» از لایههای عام جامعه به لایههای دیگر یا همان قشر تحصیلکرده هم رسوخ پیدا کرده باشد؛ اتفاقی که هم اکنون شاهد آن هستیم.
علی البرزی- رضا فرخی: روزنامه وطن امروز