به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۹۴

افشاگری یار دیرینه فیدل کاسترو رفیق ناباب

«ارنستو چه‌گوارا»، پسر یک زمین‌دار ثروتمند آرژانتینی، در اوج جوانی از هستی و نیستی خود دست کشید و به‌دنبال آرمان عدالت، رشته پزشکی را در دانشگاه رها کرد، در گوشه دیگری از قاره آمریکا، با «فیدل کاسترو» کوبایی آشنا شد. ازقضا کاسترو هم پسر یک زمین‌دار مرفه بود. این دو مرد جوان با همراهی گروهی از دوستان و جوانانی که شوری انقلابی در سر داشتند و البته با حمایت‌های ابرقدرت شرقی در ۱۹۵۹ میلادی، توانستند نظام «فالگنسیو باتیستا» را شکست دهند و حکومتی سوسیالیستی در کوبا ایجاد کنند.
حالا پس از گذشت بیش از نیم قرن از آن روزها، کتابی منتشر شده که تصورات و داستان دلاوری‌های رهبران کوبا را وارونه کرده است. «خوان رینالدو سانچز»، بادیگارد شخصی کاسترو، در کتابی به شرح تصویری متفاوت از رهبر سابق کوبا پرداخته است.
او می‌گوید ١٧ سال از یاران نزدیک کاسترو بوده تا اینکه با «درک دورویی او» به آمریکا می‌گریزد. روزنامه «دیلی‌میل» در گزارشی در این مورد نوشته است: «کاسترو خود را مردی نشان می‌داد که چشمی به ثروت و مال‌اندوزی ندارد و در دام این چیزها نخواهد افتاد، اما واقعیت کمی متفاوت است. فیدل کاسترو، رهبر کمونیست کوبا، زندگی مجلل و میلیون‌ها دلار سرمایه داشت». بادیگاردش می‌گوید فیدل خیلی پول‌دار بود و حتی یک جزیره خصوصی به نامش بود.  سانچز در کتابش که «زندگی دوگانه فیدل کاسترو» نام دارد، روایت می‌کند چگونه کاسترو پس از حمله ناکام «خلیج خوک‌ها» در سال ١٩٦١؛ زمانی که سازمان «سیا» در حال آموزش تبعیدی‌ها برای سرنگونی دولت کوبا بود، این جزیره پنهان را کشف کرد. کاسترو این منطقه را در هنگام فرود دیده و توسط محلی‌ها از مکان جزیره «کایو پیدرا» مطلع شده بود. به‌گفته سانچز، محل زندگی کاسترو در این جزیره، بسیار تجملاتی‌تر از چیزی است که می‌توان فکر کرد.  به گزارش ایسنا، سانچز در بخشی از کتابش می‌نویسد: فیدل کاسترو تصویری دیگر از خود ارائه داده بود و گاهی صریحا ادعا می‌کرد انقلاب از او فرصت و زمان تفریح را گرفته است. او ادعا می‌کرد از تفریح و به‌ویژه جنبه بورژوازی آن چیزی نمی‌داند؛ ادعاهایی که هرگز نمی‌توانستند از این فریبکارانه‌تر باشند. در بخش دیگری از کتاب «زندگی دوگانه فیدل کاسترو» محافظ سابق و یار دیرینه‌اش می‌نویسد: «از سال ١٩٧٧ تا ١٩٩٤، من بیش از صدها بار او را تا بهشت کوچکش همراهی کردم».
سانچز می‌گوید: «دور از چشم مردم فقیر و ستمدیده کوبا که پس از به قدرت‌رسیدن کاسترو پس از کودتایی کمونیستی در سال ١٩٦٠ همواره با فقر و سختی روبه‌رو بوده‌اند، اما کاسترو مانند یک شاه زندگی می‌کند. او جزیره شخصی خود به نام «کایو پیدرا» را دارد که یک رستوران شناور، محل فرود هلیکوپتر و محل نگهداری از دو دلفین را در خود جای داده است. تنها کسانی که روابط بسیار نزدیکی با کاسترو دارند، درباره این جزیره که در جنوب هاوانا قرار داشته و محل استراحت رهبر سابق کمونیست کوبا، همسرش و پنج فرزندش است را می‌دانند.
تا امروز تعداد کمی از این جزیره بازدید کرده‌اند که یکی از آنها «اریش هونکر»، رهبر سابق آلمان شرقی، پیش از فروپاشی دیوار برلین بوده است. دیلی‌میل درادامه می‌نویسد: «پس از غصب قدرت طی یک کودتای کمونیستی، کاسترو اطمینان یافت مردمش؛ کسانی که او را نمونه اعلای برابری کمونیستی می‌دانند، از وجود این جزیره اطلاعی نداشته باشند».
سانچز می‌گوید فیدل حتی حقایق مربوط به ثروتش را نیز از مردم پنهان می‌کرد. در کتاب سانچز آمده است پس از اینکه دولت آمریکا با تبعید صد هزار کوبایی موافقت کرد، این کاسترو بود که انتخاب می‌کرد چه کسانی در سال ١٩٨٠ کوبا را به مقصد فلوریدا ترک کنند. اما کاسترو به جای اینکه اجازه دهد خانواده‌ها به آمریکا بروند، زندان‌ها و تیمارستان‌ها را خالی از سکنه کرد و آنها را به آمریکا فرستاد؛ ماجرایی که به تبعید دریایی «ماریل» مشهور شد. سانچز حتی ادعا می‌کند کاسترو شخصا برگه ارسال قاتلان و متجاوزان به آمریکا را ارسال کرد، اما امکان آزادی مخالفان انقلاب خود را از آنان سلب کرد. کاسترو که در سال ٢٠٠٨ از سمتش به‌عنوان رهبر کوبا کناره‌گیری و برادرش را جانشین خود کرد، اطمینان داشت مردمش از وجود چنین زندگی‌ای بی‌اطلاع هستند.
شرق