حمید پورحاجی زاده شاعر و دبیر ادبیات کرمانی، متخلص به «سحر» بود که از قربانیان سلسله قتلهای سیاسی موسوم به قتلهای زنجیرهای میباشد وی به همراه پسر ۹ سالهاش «کارون» با ۳۸ ضربه چاقو قطعه قطعه شدند.
این جنایت در آخرین روز شهریور ماه سال ۱۳۷۷ رخ داد.
به هنگام وقوع جنایت افراد خانواده در بیهوشی بودند و متوجه آن نشدند.
از چهار خواهر و برادر او سه تن دیگر نیز در شعر و موسیقی دستی دارند، از جمله محمد پور حاجی زاده ؛ حمید پور حاجی زاده (سحر) در سال ۱۳۲۹ در روستای بزنجان از توابع استان کرمان بدنیا آمد و تحصیلات ابتدایی را در زادگاه سه سال اول دبیرستان را در شهرستان بافت و سپس دبیرستان نمونه شهاب کرمان و سال آخر را در دبیرستان ملی هشترودی شیراز به پایان بردوبعد از آن فوق دیپلم ادبیات خود را از دانشسرای راهنمایی کرمان دریافت کرد.
فعالیت ادبی حمید از همان دوران ابتدایی شکوفا شده بود و به سرودن شعر میپرداخت و اکثر اوقات رتبه ممتاز مسابقات ادبی را از آن خود میکرد. همچنین او در شیراز با کوشش خود انجمن ادبی کاخ جوانان شیراز را سر و سامان داد. پس از انقلاب وی در رشته حقوق قضایی دانشگاه شهید بهشتی تهران به ادامه تحصیل پرداخت اما پیشآمدهای گوناگون مانع از ادامه تحصیل وی شد. او سپس لیسانس ادبیات فارسی خود را از دانشگاه شهید باهنر کرمان دریافت کرد و به تدریس در آموزش و پرورش کرمان پرداخت و طی این سالها کارهای ادبی و تحقیقی خود را نیز ادامه داد. سال ۱۳۶۰ با روح انگیز سلطانی نژاد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه پسر به نامهای اروند، ارس و کارون است. سرانجام حمید پور حاجی زاده در نیمه شب ۳۱ شهریور ۱۳۷۷ همراه با کودک ۹ سالهاش، کارون در سری قتلهای زنجیرهای که با ۴۳ ضربه کارد (کارون ۱۶ ضربه و سحر با ۲۷ ضربه) به گونهای دلخراش کشته شدند.؛
گزارش مفصل قتل با عنوان «گزارش یک فتل، کارون در من است امشب» که بخشهایی از آن در برخی نشریات داخل کشور مانند نشریه پیام هاجر، شماره ۳۰۲, ۵ بهمن ۱۳۷۸؛ محمد حاجی زاده، قتلهای زنجیرهای در شعبه شهرستانها توسط محمد حاجی زاده، برادر حمید چاپ شد. در این گزارش آمدهاست: «... پزشک قانونی تعداد ضربههای دشنه فرو رفته در سینه برادررا ۲۷ از زیر گلو تا زیر ناف و ضربهٔ وارده به سینه کارون را بالغ بر ده ضربه دانسته بود... آ ثار ضربه سخت و مشت در سر و صورت، پارگی قلب و ریه و دستگاه گوارش، بریده شدن انگشتان دست راست حمید تا روی پوست، بنا به نظرپزشک قانونی با هر ضربه کارد حمید تیغه چاقو را میگرفته و قاتل میکشیده و برای باری دیگر فرو میکردهاست که منجر به این گردیده که کف دست بشود پر از شیارهای عمیق شقاوت ! ...کسانی که در غسالخانه حضور داشتهاند و یا جسد کارون را دیدهاند از جای آثار نیش چاقو بر روی گوش، صورت و پشت کارون گفتهاند که باید این آثار قبل از پاره پاره کردن سینه، قلب و شکم کارون روی داده باشد.