به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۹۴

* و باز هم این قصه ی پر غصه * مینااسدی

مینا اسدی 

قصه ی پر غصه 
می خواهم به معترضانی که امروز قیام مردم را با نفرت مورد نقد وبررسی ! قرار میدهند بگویم که این جوانان که جان در راه آرمان شان گذاشتند از سر بی کاری و وطن فروشی وارد پیکار و مبارزه نشدند.
وقتی توده ی میلیونی به خیابان ریختند از سیری نبود گرسنه و پا برهنه بودند . از سر نفرت به جاه و جلال یک اقلیت نبود . از بی کفشی و بی کلاهی کودکانشان بود که با شکم گرسنه و چشمهای ...گریان به خواب می رفتند. امثال من و ما که دستشان به دهان شان می رسید کم بودند . سر بزرگ واقعیت زیر فرشهای گرانقیمتی بود که کودکان تراخمی کرمان می بافتند. اینهمه ترازو به دست نگیرید و نکشید که حالا چه شد؟بهتر شد؟ این سر بر دستان همین قدر می دانستند .
 شما بفرمایید به جای سخنرانی و بحث و فحص، عرصه را در دست به گیرید و علم و کتل اندیشه های خودتان را بر پا کنید . این حکومت ما قبل تاریخ ساخته و خواسته ی مبارزان نبود. اما این قیام ،چهره ی دین مداران روشنفکر و پر مدعا را فاش کرد و نشان داد که چه گند و گهی زیر این آرامش پیش از توفان پنهان بوده است. چه کسانی مردم را در جهل و نادانی نگاه داشته بودند؟
اعوان و انصار رژیم پیشین. چه کسی بوق اسلام ،آنهم از نوع شیعه را در دست داشت و در آن می دمید؟ رژیم پیشین. چه کسی آنهمه انجمن حجتیه و مدارس اسلامی و حسینیه ارشاد را ساخت؟ رژیم پیشین. مردم در شکم مادرشان مسلمان نشدند. اگر از آنهمه پولی که برای دین پناه شدن مردم خرج می شد مدرسه و بیمارستان می ساختند امروز این جنایتکاران ما قبل تاریخ ، قداره نمی بستند و مردم را قلع و قمع نمی کردند . این قارچهای سمی بر آمده از کشت حکومتی ست که از ترس هجوم همسایه ی چپ نما ، ملت را در دامن اسلام رها کرد.
چرا فیزیکدان دانشمند امام را در ماه دید ؟ چرا اینهمه تحصیلکرده که به قول شما ، با بورسیه ی شاه به اروپا فرستاده شدند،پیش از همه به دستبوسی امام ! رفتند و در صف بلند نماز جمعه دولا-راست شدند . چرا کسانی که امروز هنوز در تلویزیونها و رادیوها سخن پراکنی می کنند یک جمله در نقد خودشان که روی پشت بام مدرسه ی رفاه ایستاده و شاهد و ناظر قتلها بودند ،نمی گویند و از ما شاهدان زنده ی تاریخ خجالت نمی کشند؟ و در کمال بی شرمی بنام دمکراسی و مدارا در کنار ویران کنندگان ایران می نشینند و فرهنگ گفتگو را تبلیغ می کنند و هنوزتیغ تیز انگشت اشاره شان به سوی این جانباختگان است؟
توده ی میلیونی محض شوخی و خنده به خیابان ریخت؟ اگر گرسنه نبود و بیکار نبود و بدبخت نبود وخوش و خرم بود پس به خاطر اسلام بچه هایش را قربانی کرد.چه کسی مذهب را تقویت می کرد ؟. چه کسی در کتاب *پیش به سوی دروازه ی تمدن * به این که ایران تنها کشور شیعه ی جهان است ، افتخار کرد و مردم را به تبعیت ازآن فراخواند؟چه کسی آنهمه آخوند را به روستاها و شهرستانها فرستاد که مردم را از خدا و پیغمبر بترسانند و در جهل مرکب بمانند؟ نسلی که اینهمه مورد لعن و نفرین شمایان ست خوب می دانست که در آسمان خبری نیست و شما که هنوز در آسمان به دنبال چیزی می گردید باز هم امامان دیگری را در ماه پیدا می کنید ...باز هم به نام احترام به عقاید مردم ،به رواج جهل دامن می زنید... باز هم به مذاهب ، پیراهن نو می پوشانید و مردم را می فریبید... و باز هم این قصه ی پر غصه ادامه خواهد داشت!
مینا اسدی-سیزدهم ژانویه ی دوهزار و شانزده-استکهلم