فراموشی وعدهها در پیچ و خم حاشیهها
آن سه میلیون و دویست هزار بیکاری که روحانی برای اشتغالشان، وعده داده بود، تبدیل به شش میلیون نفر شدهاند!
آن مواعید که کردی نرود از یادت!
لطفا این وعدهها را بخوانید :
«در برنامه من علاوه بر برنامههای میانمدت برای حل مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی و امور فرهنگی، برنامه کوتاه مدت یک ماهه و 100 روزه وجود دارد.
ما میتوانیم در یک زمان کوتاه تحول اقتصادی در کشور به وجود آوریم و در آن تحول اقتصادی با ایجاد یک دوره تنفس به کارخانهها و مراکز تولیدی مشکل دارند این معضلات را حل کنیم.
در تدوین برنامهها و انتخاب وزیران نیز به نحوی مردم را مشارکت میدهم.
برنامه من این است که در تمام برنامههای اقتصادی از فعالان اقتصادی استفاده کنم و در انتخاب وزیر به جز مجلس شورای اسلامی از صاحبنظران هر بخش مشورت بگیرم و وزیری را انتخاب کنم که تمام کارشناسان یک بخش به آن افتخار کنند.
مردم قدرت آینده و آیندهنگری را میخواهند.کشور را میتوان از بیکاری و گرانی نجات داد.
ما 3 میلیون و 200 هزار بیکار داریم و اگر تنها 10 میلیون گردشگری وارد کشور شود بیش از 13 میلیارد دلار درآمد ارزی و 4 میلیون اشتغال درست میشود.
با یک حرکت صحیح در یک مسئله اقتصادی و اجتماعی میتوانیم بیکاری را حل کنیم.
بیکاری امروز تنها مشکل اقتصادی نیست بلکه مشکل اجتماعی نیز هست و معضلات فراوانی به همراه دارد.
کشور را میتوان از بیکاری و گرانی نجات داد.
مشکل بیکاری سبب شده است از هر 5 ازدواج یکی به طلاق منجر شود، با رونق اقتصادی و ریشهکن کردن بیکاری جلوگیری از این کار امکانپذیر است.
کارخانههای کشور بین 20 تا 40 درصد در حال فعالیت هستند، ما باید همه مراکز تولیدی را به فعالیت کامل 100 درصدی برسانیم و این کار امکانپذیر است.»
آنچه خواندید، بخشهایی از هزاران وعده حسن روحانی، رئیسجمهوری اسلامی ایران است که در ایام تبلیغات انتخاباتی بیان شد. هرچند سخنرانیهای اخیر وی، نشان از آن دارد که روحانی هنوز خود را در همان حال و هوا میبیند، اما واقعیت این است که قریب سه سال و بیش از هزار و صد روز از شروع به کار دولت یازدهم گذشته و مردم در عرصه عمل هیچ چیزی از آن وعدهها را دریافت نکردهاند. اکنون وضع کاملا برعکس است!
سه سال بعد...!
اکنون آن سه میلیون و 200 هزار بیکاری که روحانی برای اشتغالشان، وعده داده بود، تبدیل به شش میلیون نفر شدهاند! اکنون البته، دولت روحانی، سه ساعت کار در هفته را شغل محاسبه میکند و به گفته معاون وزیر اسبق کار، حتی «فرصت شغلی را هم شغل حساب میکند! اینجا خوب معلوم است که عدد واقعی بیکاران، خیلی بیش از شش میلیون نفر اعلامی است.
اکنون آن صنایعی که با بیست تا چهل درصد کار میکردند و روحانی وعده کار صددرصدشان را داده بود، کاملا تعطیل شدهاند و به گفته معاون وزیر صنعت دولت یازدهم، بیش از 60 درصد صنایع تعطیل شدهاند! مابقی هم که تکلیفشان معلوم است! اکنون حتی ریل راهآهن دست دوم از خارج وارد میکنیم تا دلالان دولت بینصیب نمانند، حتی واگن دست دوم وارد میکنیم تا صنایع داخلی بیش از پیش ورشکسته شوند! با آن که روزبهروز فربهتر میشوند و صنایع و مردم، لاغرتر! اکنون سود بانکی 18 درصد و سود تولید کمتر از هشت درصد است! و البته دولت امید دارد که به تولید جانی تازه بدهد! بانکها از مردم و صاحبان صنایع سود بیست و چند درصدی مطالبه میکنند تا آنها بتوانند با سود 8 درصدی، اقساط بانک را بدهند! تورم روی کاغذ، روزبهروز کمتر میشود و اما در عمل، قیمتها حرف خودشان را میزنند و گویی رئیسجمهور فراموش کرده که گفته بود: «ملاک تورم جیب مردم است نه گزارش مرکز آمار» و لابد ملاک جیب مسئولان است که ته ندارد نه جیب مردم عادی! وگرنه مقایسه خرید مایحتاج همین ماه مبارک رمضان با اولین ماه رمضان دولت یازدهم، برای آنها که دنبال واقعیتند، کافیاست! اکنون همه آن وعدهها، تبدیل به مطالباتی شده که دولت، حتی برای یکی از آنها هم برنامهای ندارد چه رسد به پاسخ! کار از برنامه صد روزه و شش ماهه گذشته و چیزی به انتخابات 96 نمانده! اما دست دولتمردان خالیاست! پس چاره کار در چیست!؟ حاشیهسازی! این روزها ماه مبارک رمضان است و لابد سوژه روز، ربنای شجریان! با آن صدای معنوی و آن توهینش به اسلامی که سر آشتی با هنر ندارد و آن عکس های...! این سوژه خوبی است ولی کم است! پس باید تاجزاده را هم چاشنی کار کرد! او قهرمانی است که به تازگی از بند رهایی یافته!! از کدام بند!؟ بند نظام اسلامی که مظلومانه مورد دروغ وطنفروشان قرار گرفت. اما مهم نیست! این سوژهها چند وقتی میتواند تبدیل به عکس یک روزنامه دولت و مصاحبه و عکس یادگاری و ... شود!
تا این سوخت تمام شود، سوخت بعدی در راه است.
تا این سوخت تمام شود، سوخت بعدی در راه است.
برگرفته از کیهان / سهشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۵