حسن بهگر
ظاهرا تصویری از خانم شادی صدر جام می بر دست بر روی یک مبل طراحی شده از خانم پرستو فروهر ملایان و عوامل آنها را به خروش واداشته تا جار و جنجال راه بیندازند که دین رفت و به مقدسات توهین شد و... (آدم بی اختیار یاد شعر حجاب ایرج میرزا می افتد*) تبدیل یک خطاطی روی مبل به یک امر دینی و ناموسی؟
ظاهرا تصویری از خانم شادی صدر جام می بر دست بر روی یک مبل طراحی شده از خانم پرستو فروهر ملایان و عوامل آنها را به خروش واداشته تا جار و جنجال راه بیندازند که دین رفت و به مقدسات توهین شد و... (آدم بی اختیار یاد شعر حجاب ایرج میرزا می افتد*) تبدیل یک خطاطی روی مبل به یک امر دینی و ناموسی؟
هر دینی برای خود نمادهایی دارد که ظاهرا باید حرمت گذاشته شود یا باید از آن خوف کرد و ترسید. این خواست متولیان دین است ولی به معنای آن نیست که همه موظف به رعایت آن باشند و سرپیچی از آن به منزله توهین به دیگران باشد.
به ویژه حال که ملایان بر مسند حکومت نشسته اند و استفاده از این نمادها پایانی ندارد و هر روز بر عرض و طول آن ها افزوده می شود. از جمله هر روز سدها امامزاده در گوشه و کنار ایران سبز می شود از جانب دیگر صبر و تحمل حضرات آیت الله ها هم هر روز کم و کمتر می شود. اول انقلاب ادعا کردند که اگر خانم ها به دلخواه اگر روسری سر کنند مناسب است و امروز حتا به چادر هم قانع نیستند. تکلیف مردم در این میان معلوم نیست و هنوز نمی دانند که حتا خارج از کشور اگر کسی جام می در دست بگیرد چگونه پایه های تشیع به لرزه در می آید. هیاهو و استخدام تروریست برای سلمان رشدی اگر نتیجه داد، جنجال برای خطاطی روی مبل هم نتیجه می دهد. در داخل هم مدتهاست یکدست کردن جامعه شکست خورده است. البته حاکمان باور نمی کنند که جامعه یکدست نمی شود و آزادی های فردی باید محترم شمرده شود، ولی دیر یا زود مجبور خواهند شد بپذیرند.
به ویژه حال که ملایان بر مسند حکومت نشسته اند و استفاده از این نمادها پایانی ندارد و هر روز بر عرض و طول آن ها افزوده می شود. از جمله هر روز سدها امامزاده در گوشه و کنار ایران سبز می شود از جانب دیگر صبر و تحمل حضرات آیت الله ها هم هر روز کم و کمتر می شود. اول انقلاب ادعا کردند که اگر خانم ها به دلخواه اگر روسری سر کنند مناسب است و امروز حتا به چادر هم قانع نیستند. تکلیف مردم در این میان معلوم نیست و هنوز نمی دانند که حتا خارج از کشور اگر کسی جام می در دست بگیرد چگونه پایه های تشیع به لرزه در می آید. هیاهو و استخدام تروریست برای سلمان رشدی اگر نتیجه داد، جنجال برای خطاطی روی مبل هم نتیجه می دهد. در داخل هم مدتهاست یکدست کردن جامعه شکست خورده است. البته حاکمان باور نمی کنند که جامعه یکدست نمی شود و آزادی های فردی باید محترم شمرده شود، ولی دیر یا زود مجبور خواهند شد بپذیرند.
شگفت انگیز آنجاست که ماموران حکومت اسلامی ( ظاهراً خودسر) به خانه داریوش و پروانه فروهر (پدر و مادر پرستو) که هر دو باورمند به اسلام بودند، شبانه مانند دزدان و راهزنان حمله می کنند و آنان را دشنه آجین می کنند، ولی به دین هیچ آسیبی وارد نمی شود!؟ هزاران جوان در دادگاه های دربسته محکوم و به دار آویخته میشوند ولی اسلام صدمه نمی بیند. جان انسان ها مقدس است یا خط و خال روی صندلی راحتی؟ پس فردا میگویند چون رویش عربی نوشته، اگر ما تحتتان را رویش بگذارید در حکم کفر است، پس مبل را باید بگذارید روی سرتان!
آیا به اثر هنری پرستو فروهر که با خطاطی زیبایی بر روی مبل نگاشته شده، می توان هیبتی مذهبی و تابویی بخشید و به شیی مقدس مبدل کرد؟ هر چیزی را میتوان با دو خط عربی مقدس کرد؟ در باب این مسائل هر آخوندی می تواند فتوایی جداگانه بدهد و خود را متخصص بخواند، ولی لزومی ندارد که در این عصر و این زمان همه ی مردم موظف به اجرای نظر وی باشند و اگر نکردند توهین به مقدسات تلقی شود. تمام دستگاه فقه اسلام و شیعه براین قرار دارد که زن را موجودی پست تر از مرد می داند. این توهین آمیز است یا نقاشی روی مبل؟
واقعیت اینست که جلوی این مسایل را با هیچ هیاهوی نمی توان گرفت و این بخشی از دنیوی شدن دین و لائیک شدن جامعه است و از این فرایند گریزی نیست.
۲۰۱۶-۵-۳۱ سه شنبه، ۱۱ خرداد ۱۳۹۵استکهلم
حجاب- ایرج میرزا
در سر در کاروانسرایی / تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را / از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که وا شریعتا، خلق / روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد/تا سردر آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق / میرفت ، که مومنین رسیدند
این آب آورد ، آن یکی خاک / یک پیچه ز گل بر او بریدند
ناموس به باد رفته ای را / با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست / رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده بود ، خلق وحشی / چون شیر درنده میجهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را / پاچین عفاف میدریدند
لبهای قشنگ خوشکلش را / مانند نبات میمکیدند
بالجمله تمام مردم شهر / در بحر گناه میتپیدند
درهای بهشت بسته میشد / مردم همه میجهنمیدند
میگشت قیامت آشکارا / یک باره به صور میدمیدند
طیر از وکرات و وحش از جهر / انجم ز سپهر میرمیدند
این است که پیش خالق و خلق / طلاب علوم رو سفیدند
با این علما هنوز مردم / از رونق ملک نا امیدند
با این علما هنوز مردم / از رونق ملک نا امیدند
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است