به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، مرداد ۲۶، ۱۳۹۷

از زبان خودشان! ، خودافشایی مدعیان اصلاحات

گزارش مستند کیهان  از نگاه ساندیسی اصلاح‌طلبان به روحانی 
نسبت گردانندگان طیف موسوم به اصلاح طلب با نظام و دولت جمهوری اسلامی چیست؟ پاسخ به این سوال متوقف به این است که بپرسیم آنها اصطلاحا با خودشان و ادعای وفاداری به نظام در کسوت «اصلاح طلبی» چندچندند؟ سران این طیف ادعا می‌کنند با نظام و انقلاب هستند اما نظام از ظرفیت آنها استفاده نمی‌کند. یعنی از خود رفع اتهام می کنند و نظام را در موضع اتهام می نشانند؛ در حالی که واقعیت به شهادت برخی فعالان همین طیف، خلاف این است. آنها نه با نظام و نه حتی با دولتی که مدعی حمایت هستند، رو راست نبوده‌اند و همواره به اراده با خویش، در موضع اتهام و خیانت ایستاده‌اند. کمترین نقش را در انتخاب روحانی داشتند اما از او طلبکار شدند و سپس، تقصیرها را گردن روحانی انداختند و خود، شانه خالی کردند.

رویکرد شترمرغی به شهادت برخی اعضای این طیف، دچار تناقضات غیر قابل حل است و به همین دلیل، آنان را نه تنها از چشم عوام و خواص انداخته، بلکه غیرقابل اعتماد کرده است. آنها در حمایت از آقای روحانی نیز صداقت به خرج ندادند؛ امتیاز گرفتند، به جای بدهکاری، طلبکار دولت شدند و به وقتش، با دولتی که در تقصیرها و انحرافات و سوء عملکردهایش شریک بلکه متهم اول بودند، فاصله گذاری و از خود سلب مسئولیت کردند.

نجفی: روحانی نامزد ما نبود 
نامزد اصلاح طلبان رای نداشت
اصلاح طلبان بارها ادعا کرده‌اند روحانی چون نامزد آنها بوده و به واسطه حمایت آنان، انتخاب شده است. اما محمدعلی نجفی در مصاحبه با هفته‌نامه آسمان (23 تیر 92) به عنوان سخنگوی کمیته 7 نفره اصلاح‌طلبان می‌گوید «پس از ناامیدی از آمدن خاتمی یا هاشمی، پیشنهاد شد از 4 کاندیدای بالقوه که نهایتا می‌توانند نامزد اصلاح‌طلبان باشند بخواهیم ثبت‌نام کنند و نهایتا یکی را انتخاب کنیم. آقای روحانی در آن مرحله نبود. آقای مهرعلیزاده بود و آقای جهانگیری، محمد شریعتمداری، آقای عارف هم که عنوان کرده بود ثبت‌نام خواهد کرد. اینکه چرا درباره نامزدی روحانی صحبت نشد، جمعی از اصلاح‌طلبان اعتقاد داشتند اگر ما فردی را که مواضع روشن‌تری در رابطه با گفتمان اصلاح‌طلبی داشته باشد انتخاب کنیم، بهتر است. در آن مرحله توافقی روی ایشان وجود نداشت... در آخرین نظرسنجی اصلاح‌طلبان [در روزهای قبل از انتخابات] روحانی 12 درصد و عارف 8 درصد رای داشت».

ادعای تحریم انتخابات 
و حمایت از نامزد غیر اصلاح طلب!
علیرضا خامسیان از سخنگویان ستاد انتخاباتی عارف 24 تیر 92 با انتقاد از اصلاح‌طلبان گفت «آنها چند روز یکبار تحلیل‌های خود را عوض می‌کنند. عارف تنها نامزد اصلاح‌طلبان بود و روحانی اصلاح‌طلب نیست. عارف در شرایط قهر اصلاح طلبان و تحریم انتخابات نامزد شد. خیلی از دوستان در جبهه اصلاحات متاسفانه تحلیل درستی از شرایط سیاسی نداشتند و متاسفانه در عرض چند روز تحلیل‌هایشان متفاوت می‌شد یک روز از عدم شرکت حرف می‌زدند، یک روز از تحریم انتخابات می‌گفتند و روز دیگر از شرکت در انتخابات سخن می‌گفتند».
حسن رسولی سخنگوی ستاد انتخاباتی عارف نیز 27 تیر 92 گفت «نام روحانی در اجماع اصلاح طلبان مطرح نبود. از چهار نامزد اصلاح طلبان (عارف، شريعتمداري، جهانگيري و مهرعليزاده) دو نفر يعني عارف و شريعتمداري ثبت نام کردند. انتظار بود بين چهار نفر قبل از ثبت نام يک نفر به عنوان کانديداي اصلاح طلبان تعيين گردد».

عطریانفر: شکست نامزد اصلاح طلبان 
قطعی بود
عطریانفر عضو مرکزیت کارگزاران 30 اردیبهشت 94 در گفت‌وگو با روزنامه آرمان: عارف اگر می‌ماند بدتر از بلای هاشمی بر سرش می‌‌آمد. انصراف عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 از خودگذشتگی نبود و او چاره‌ دیگری نداشت. آقای عارف بر سر یک سه راهی خوب، بد و راه وسط نبود. او بر سر دو راهی خوب یعنی خروج و بد به معنای ماندن و تقبل شکست بود. بنابراین اینگونه نبود که اگر او در صحنه می‌ماند نفرین اصلاح‌طلبان نصیب فرد دیگری به جز او می‌شد. اگر آقای عارف انصراف نمی‌داد چه می‌شد؟ قطعا برای آینده سیاسی ایشان هم بد بود و سخت‌تر از همان بلایی که سال 84 بر سر آقای هاشمی آوردند، او را مورد نقد قرار می‌دادند».

سهم 10 درصدی در مشارکت 
و نقشه پیروزی مجانی 
برای پاک کردن گذشته
عباس عبدی تیر ماه  92در گفت و گو با مهرنامه اعتراف دقیقی دارد که گزاف بودن لاف مدعیان اصلاح طلبی را نشان می‌دهد. او می‌گوید «سهم اصلاح‌طلبان از مشارکت مردم در انتخابات 10درصد بود. واقعیت این است که تصمیم اصلاح طلبان در حدود 10 درصد به افزایش مشارکت کمک کرد».
این عضو حزب منحله مشارکت 21 تیر 92 در گفت و گو با روزآن‌لاین، پرده از یک راز مهم درباره حمایت افراطیون مدعی اصلاحات برداشت و گفت «اصلاح‌طلبان می‌خواستند با یک برد مجانی گذشته خود را پاک کنند. در انتخابات اخیر اولین ایراد این بود که این دوستان بدون یک راهبرد روشن و فقط برای جبران خطا‌های گذشته، در پی یک پیروزی مفت و مجانی بودند تا بر گذشته قلم نسیان بکشند! آنها از سال 81 تا امروز هیچ پیروزی انتخاباتی نداشتتند و فاقد استراتژی بوده‌اند». لاف گزاف مدعیان اصلاح طلبی درباره رای داشتن خود و بدهکار نشان دادن روحانی در حالی است که آنها اگر واقعا رای داشتند، می توانستند جهانگیری را نامزد کننند یا عارف را مجبور به انصراف و حفظ آبرو نمی‌کردند.

سهم روزی که
 روحانی افراطیون مدعی اصلاحات را
«اراذل و اوباش» خطاب کرد
روحانی با وجود برخی مشابهت‌ها و همراهی‌های بعدی، با اصلاح طلبان یکی نبود. ادعای اصلاح‌طلبی از همان شروع دولت خاتمی، تبدیل به نقاب و پوششی برای اباحی‌گری، قانون‌شکنی و دین‌ستیزی در کشور شد. سال 1378 در حالی که فتنه‌گران به همراه پایگاه مطبوعاتی دشمن و براساس نقشه طراحی شده از سوی سرویس‌های جاسوسی بیگانه، آشوب تیرماه را به راه انداخته بودند، این روحانی بود که در سخنرانی راهپیمایی حماسی 23تیر تصریح کرد «اراذل و اوباش پست‌تر و حقیرتر از آنند که بتوانند براندازی کنند و باید سرکوب شوند». کینه این موضع‌گیری همچنان به دل افراطیون مدعی اصلاحات باقی است. 

واکنش روحانی 
به تحرکات فتنه سبز 
 یک دهه بعد وقتی فتنه سال 88 رخ داد و بعد به خیانت کم‌سابقه دعوت به آشوب در روز 25 بهمن از سوی سران فتنه انجامید، باز هم روحانی با اشاره به همین خیانت گفت «این عده با شعارهای ضد انقلابی، موجبات خوشحالی و بهره‌برداری آمریکا و رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف شدند. این حرکت، یک حرکت ضد اسلامی و ضد ملی بود. حرکت 25 بهمن گروهی فریب خورده، کاملا محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضد انقلابی اقدام نماید.» موسوی و کروبی پس از ارتکاب آخرین خیانت در دعوت به اغتشاش 25 بهمن بود که در معرض حصر قرار گرفتند. آقای روحاني اسفند سال 91  در ديدار جمعي از دانشجويان و در پاسخ به اين سؤال که «نظرتان درباره وقايع پس از انتخابات سال 88 چيست؟» اظهار کرد «اعتراض اوليه بخشي از مردم پس از انتخابات و برخي از انتقادها طبيعي بود. گرچه هر حرکتي بايد از مسير قانوني‌اش انجام شود. اما بعد از اين که مقام معظم رهبري نظرشان را در نماز جمعه به صراحت اعلام کردند که هرگونه اعتراضي بايد در چارچوب قانون ادامه پيدا مي‌کرد مي‌بايست اعتراض‌ها شکل قانوني به خود مي‌گرفت. من معتقدم مشکلات در خيابان حل و فصل نمي‌شود».

اتوبوس دم در است 
هر کس مي‌خواهد به صدام کمک کند برود!
وجه ديگر انتقاد روحاني از تندروي مدعیان اصلاحات، مربوط به سوابق عملکرد آنها می‌شد که خواستار حمايت از صدام در برابر آمريکا بودند. وي خرداد سال 1390 در بيان تندروي‌هاي جريان موسوم به چپ در مجلس سوم گفت «در همين مجلس سوم که اکثريت در دست جناح چپ بود، وقتي شوراي عالي امنيت ملي تصميم گرفت در ائتلاف غرب عليه عراق بي‌طرف باشد، تندروها در مجلس شلوغ کردند و داد و فرياد به پا کردند که چرا شوراي عالي چنين تصميمي گرفته است و ما بايد از صدام طرفداري کنيم، زيرا مي‌خواهد با آمريکا بجنگد. حتي يکي از نمايندگان مجلس او را با خالد بن وليد مقايسه کرد. اتفاقاً من در آن جلسه حاضر بودم و عصباني شدم و گفتم اتوبوس دم در آماده است؛ هر کس مي‌خواهد به صدام کمک کند، به بغداد برود! آنها مي‌گفتند از صدام که آنقدر در جنگ با ايران مرتکب جنايت شده است و به کويت هم حمله کرده است، حمايت کنيم. در حالي که او اگر در کويت باقي مي‌ماند و جلويش گرفته نمي‌شد، خطر بزرگي براي ما بود. اصلاً هم فکر نمي‌کردند که در صورت اعمال اين سياست، بايد با 30 کشور مي‌جنگيديم». 

اسب های چموش و رحم اجاره‌ای دولت!
افراطیون مدعی اصلاحات با وجود سوابق مذکور و برای پایان دادن به یک دهه ورشکستگی به تقصیر (از جمله در فتنه 88)، در آخرین روزهای منتهی به انتخابات 92، پشت نام حمایت از روحانی پنهان شدند تا شاید خود را احیا کنند. اما پس از پیروزی وی، کوشیدند او را بدهکار خویش معرفی کنند و پیاپی امتیاز بخواهند. آنها ابایی نداشتند که بگویند دولت مسمّا به اعتدال و تدبیر و امید را رحم اجاره‌ای می‌دانند.
ابراهیم اصغرزاده از اعضای شورای شهر اول تهران 13 اسفند 92 به روزنامه قانون گفت «چند وقت پیش به دوستانی به شوخی گفتم این [دولت] رحم اجاره‌ای برای پرورش یک نطفه است... البته قرار بود آدم‌های قوی‌تر از آقای خاتمی را به انتخابات بیاوریم اما آن قدر عقب‌نشینی کردیم که آقای خاتمی شد هاشمی، هاشمی شد روحانی. آقای روحانی متعلق به جناح محافظه‌کار است... حامیان روحانی اسب چموشی هستند که اگر کنترل نشوند به یک نیروی مخرب تبدیل می‌شوند»!
پس از اصغر زاده، عبدالله ناصری (عضو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب) در مصاحبه با روزنامه فرهیختگان گفت «اگر رحم اجاره‌ای دولت، جنین را خوب محافظت کند، اصلاح‌طلبان آن را دوباره اجاره خواهند کرد».  ناصری مرداد 95 هم در گفت و گو با خبرگزاری فارس گفت «بحث رحم اجاره‌ای برای روحانی یک پیام باطنی داشت و آن اینکه آقای روحانی بداند که سازمان رای وی در سال 92 اصلاح‌طلبان بودند».

روایت عضو دفتر تحکیم 
از نگاه ساندیسی اصلاح طلبان به روحانی
یک عضو سابق دفتر تحکیم و انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، 6 تیر 92 ، تحلیلی درباره رویکرد مزوّرانه و دوگانه مدعیان اصلاح طلبی با روحانی مطرح کرد که گذشت زمان، درستی آن را نشان داد. عابد توانچه گفته بود «اصلاح‌طلبان نگاه ابزاری دوگانه به رئیس جمهور منتخب دارند. از یک طرف او را پس می‌زنند تا هزینه‌ای پرداخت نکنند. از طرف دیگر تأیید می‌کنند و دو دستی به روحانی چسبیده‌اند. دست از سر روحانی برنمی‌دارند مگر مطمئن شوند چیزی به آنها نمی‌ماسد... اصلاح‌طلبان به روحانی مثل ساندیسی نگاه می‌کنند که تا زمانی که آخرین قطره ممکن در او را میک نزنند، لوله ساندیس را از آن بیرون نخواهند کشید. احتمالاً چند نوبت هم حباب و هوای خالی با طعم آبمیوه باید مکیده شود تا مطمئن شوند که دیگر نمی‌توانند از روحانی استفاده‌ای کنند. بعد همان کاری را که با هاشمی رفسنجانی کردند با او می‌کنند. اصلاح‌طلبان در وضعیت بدی گرفتار شده‌اند. از یک طرف باید به حسن روحانی بچسبند چون تنها شانس بقا و حیات آنان است. آنان به دلیل رفتارهای متناقض خود به شدت به جایگاهی که سابق بر این داشته‌اند، آسیب زده‌اند»
او می افزاید «از طرف ديگر اصلاح‌طلبان مطمئن هستند که به زودي بخش‌هائي که از ترس سعيد جليلي به روحاني رأي داده‌اند يا بر مبناي انتظارات يا توقعاتي که داشته‌اند به روحاني رأي داده‌اند؛ به زودي از فضاي احساسي خارج شده و کم‌کم بازار انتقاد و اعلام برائت از روحاني داغ خواهد شد. اصلاح‌طلبان مي‌خواهند فاصله لازم از روحاني را حفظ کنند تا به‌عنوان آلترناتيو روحاني دوباره وارد عرصه شوند. مي‌خواهند از حسن روحاني نهايت استفاده را بکنند اما جوابگوي کارنامه او نباشند. براي همين است مي‌گويم اصلاح‌طلبان به روحاني به چشم سانديس نگاه مي‌کنند.

خاتمی، عبور از روحانی را کلید زد 
چون می‌داند تمام شده است
اخیرا در پی موضع‌گیری سالوسانه خاتمی نسبت به دولت، سایت دیپلماسی ایرانی وابسته به صادق خرازی (سفیر دولت اصلاحات در فرانسه و از مدافعان جدی برجام) در یادداشتی نوشت: «خاتمی، عبور از روحانی را کلید زد، چون می‌داند تمام شده است. روحانی پس از مدت‌ها غیبت و سکوت، در حالی بر پرده تصویر ظاهر شد که چیزی برای گفتن نداشت... به نظر می‌رسد روحانی تمام شده است. در وضعیت بغرنج که حل معضلات متنوع و متعدد آن به اعجاز نیاز دارد از روحانی نه تنها نباید انتظار معجزه داشت، بلکه از روحانی به تصویر کشیده شده حتی نمی‌توان انتظار مدیریت مناسب بحران را داشت. می‌توان به‌کارگیری ادبیات تهدید در مقابل سوال مجلس، تداوم ‌ گفتار‌درمانی و عدم قطعیت در تصمیم بهنگام را نشانه تمام ‌شدن روحانی دانسته و شاید نه تنها باید از او عبور کرد بلکه باید برای خداحافظی از وی آماده بود. عذرخواهی خاتمی در این چارچوب قابل تعمق است. در ماه‌های اخیر عملکرد دولت وی، مردم را دچار عوارض ناشی از افسردگی فریب کرده است. به نظر می‌رسد روحانی بیش از همه به مردم یک عذرخواهی با صدای بلند بدهکار است... اگر جای روحانی بودم اول با خود آغاز کرده و اطرافیان مسئله‌دار در کابینه و حاشیه‌های آن را به دست عدالت سپرده و با این حرکت، امتحان صداقت می‌دادم». 

به نام نُرمالیزاسیون؛ به کام بی‌ثبات‌سازی اقتصاد 
اصلاح‌طلبان ادعا می‌کردند دنبال نُرمالیزاسیون (عادی‌سازی امور و خروج از وضعیت بحرانی) هستند اما هرگاه موقعیتی به‌دست آوردند، از صدقه سر آنها شرایط ملتهب و متلاطم شد؛ چرا که خود آنها ریشه بسیاری از مصائب در کشور هستند. سعید حجاریان اوایل شهریور 94 (دو ماه پس از نهایی شدن برجام) مقاله‌ای در ماهنامه «اندیشه پویا» با عنوان «نُرمالیزاسیون مقدمه دموکراتیزاسیون» نوشت و مدعی شد «قصد دارم کاری را که حلقه فکری دولت باید انجام می‌داد و نداد، انجام دهم. می‌خواهم گفتمانی برای دولت اعتدال که آن را نُرمالیزاسیون (اگر می‌خواهید بسامان کردن، به قاعده کردن و بهنجار کردن هم بنامید ایراد ندارد) تعریف کنم. ما سال‌ها از دموکراتیزاسیون صحبت می‌کردیم اما پروژه دولت اعتدال، نه دموکراتیزاسیون که نرمالیزاسیون است. نُرم به معنی هنجار است و روحانی می‌خواهد امور را بهنجار کند تا دیگر ناهنجار نباشد».

کفگیر ته دیگ خورد؛
 اصلاح‌طلبان بگویند دولت ما نیست!
وضعیت اقتصادی متلاطم امروز با وجود واگذاری امتیازهای متعدد در برجام و وعده‌های رونق اقتصادی، بی‌نیاز از توضیح بیشتر است. در این شرایط، طیف مذکور ترجیح می‌دهند به‌جای پاسخگویی و عذرخواهی، با دولت فاصله‌گذاری کنند چنان که حجاریان مدعی نُرمالیسم، 16 مرداد 97 در گفت‌وگو با روزنامه شرق اظهار داشت: «ترجیح می‌دهم از واژه تعلیق استفاده کنم و بگویم وضعیت دولت روحانی، تعلیق در تعلیق است. من معتقدم می‌شود اصلاح‌طلبان بگویند دولت روحانی، دولت ما نیست... دولت کرخت و گیج است و در زمین اصلاحات بازی نمی‌کند. او همچنین 30 مرداد 96 پس از آن که همه کابینه پیشنهادی روحانی (جز حبیب الله بیطرف) با حمایت اصلاح طلبان، از مجلس رای اعتماد گرفتند، به سایت جماران گفت «آقای روحانی، نیرویی بهتر از این وزرای پیشنهادی نداشت، اگر داشت معرفی می‌کرد. مسئله این است کفگیر روحانی به ته دیگ خورده است».

عبدی: اشتباه بزرگ اصلاح‌طلبان 
معارضه با نظام بود
اما مشکل مدعیان اصلاح‌طلبی به شهادت برخی فعالان آنها، فراتر از نسبت‌شان با دولت و ناکارآمدسازی آن است. عباس عبدی 21 بهمن 95 ضمن یادداشتی در نشریه کارگزارانی صدا در این باره می‌نویسد «اشتباه بزرگ اصلاح‌طلبان مبارزه با نظام بود... چگونه می‌توان در دهه‌های 1360 و 1370 درون یک ساختار بود و به آن افتخار کرد ولی در دهه گذشته چنین حضوری را نافی هویت خود دانست؟ نکته دوم که شاید مهم‌تر باشد، غلبه یافتن سیاست مبارزه‌جویی بر سیاست اصلاح‌طلبی است. در سیاست مبارزه، اصل بر مبارزه‌جویی است. هرکس زندان برود، تندتر بنویسد، شجاع‌تر باشد، حقانیت همراه اوست. در حالی که در سیاست اصلاح‌طلبانه، شجاعت سیاسی و مبارزه‌جویی واجد حسن ذاتی نیست». درباره همین رویکرد منحط بود که سید هادی خامنه‌ای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام 16 شهریور 92 در جمع اصلاح‌طلبان گیلان گفت: «برخی دوستان ما بعد از دوم خرداد 76 به اسم اصلاحات، تندروی کردند و می‌خواستند همه چیز را نابود کنند».

کرباسچی: نظام چرا باید به ما اعتماد کند؟
کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران 23 اسفند 91 در پاسخ این سوال روزنامه اعتماد که «کلید‌واژه‌هایی نظیر حاکمیت دوگانه، این تلقی را در نهادهای حاکمیتی ایجاد کرد که اصلاح‌طلبان صراحتا خواستار تغییر ساختاری هستند. اگر خود را جای طرف مقابل بگذارید حاضرید دوباره به این جریان اعتماد کنید؟»، تصریح کرد«من در زندان کلمات این دوستان جناح چپ را نگاه می‌کردم. هر 9 روز یک کلمه جدید در فرهنگ سیاسی اختراع می‌کردند... احمد زیدآبادی  می‌گفت من در زندان فکر می‌کردم طرف مقابل اگر جای ما بودند، چگونه درباره ما فکر می‌کردند. مثلا روحانی‌ای که همه چیزش از اسلام است و ایده حاکمیت قرآن و دین را مد نظر داشته که یک روز حکمفرما شود و حالا فراهم شده، در این میان اگر ببینند عده‌ای در حال ضربه زدن به این دین هستند یا به نوعی در برابر حکومت دینی مشکل‌تراشی و مشکل‌سازی می‌کنند، چه باید بکند؟».

پورنجاتی: موضع عبدالله نوری 
یعنی خداحافظ انقلاب!
احمد پورنجاتی (از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم و از مشاوران خاتمی) 19 اسفند 91 به روزنامه بهار گفت «عبدالله نوری زمانی که دفاعیاتش را برای روزنامه خرداد می‌نوشت، به من گفت این دفاعیات را بخوان. به او گفتم شما باید الان تصمیم بگیرید. این چیزی که نوشته‌اید مفهومش این است که خداحافظ حاکمیت! و اگر یک مقدار بخواهیم بدبینانه‌تر برخورد کنیم، خداحافظ انقلاب! تصمیمات را باید درست بگیریم. نمی‌شود آن طوری تصمیم بگیریم و قبلش در بازنگری قانون اساسی از ولایت مطلقه دفاع کنیم، بعدها گارد اصلاح‌طلبی ویژه بگیریم. من در دفتر رهبری بودم، از آقای نوری تجلیل می‌شد که چه مرد مدبری است. بعد یک دفعه آقای نوری رسیده به این جا. این است که ته ماجرا مردم می‌گویند این رفتارها اصالت ندارد و فقط برای رسیدن به قدرت است».

زیباکلام: پدر جد روحانی هم
 نمی‌تواند برای ما کاری بکند
صادق زیباکلام 21 مرداد 92 در مصاحبه با یکی از رسانه‌های جریان فتنه (سایت کلمه) درباره امید بیجای افراطیون ساختارشکن به روحانی گفت: «یکی از دلایل ناکامی این است که وقتی به فضای باز رسیدیم نخبگان و روشنفکرامون به کمتر از «شتر» رضایت نداده‌اند. مثلا دوران انقلاب کنار دانشگاه تهران چادر زده بودند و برای حزب کومله و دموکرات کردستان، لباس و پتو و غذا جمع می‌کردند، در حالی که این احزاب در حال جنگ با سپاه و ارتش بودند. یعنی این‌قدر آزادی وجود داشت. این مشخص بود که دوام نمی‌آورد. بعد از دوم خرداد فضا باز شد. ما صادق زیباکلام‌ها چه کار کردیم؟ گفتیم درباره ولایت‌فقیه بحث کنیم؛ جنگ بعد از سوم خرداد و فتح خرمشهر درست نبوده؛ قصاص این‌گونه است؛ نعوذ‌بالله خدا و پیغمبر آن‌گونه است؛ ببینید اگر این دفعه هم دچار همین خطا شویم و بگوییم «شتر»، نه روحانی و نه پدر جد روحانی کاری نمی‌توانند بکنند».

این همه نفوذی فراری 
اصلا تصادفی نیست
با این اوصاف، اصلا تصادفی نبود که ده‌ها تن از گردانندگان اصلی نشریات زنجیره‌ای وابسته به جبهه اصلاحات- از رئیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران گرفته تا بولتن‌نویس مشارکتی دفتر خاتمی در دوران ریاست جمهوری و سردبیر روزنامه آفتاب یزد و طیفی از همکاران روزنامه‌هایی چون مشارکت، صبح امروز، جامعه، یاس نو، اعتماد، شرق، اعتماد ملی و... بعد از خروج از کشور در شبکه‌های دولتی رسمی نظیر VOA، BBC و رادیو فردا به خدمت درآمده‌اند و همان جهت‌گیری‌های داخل کشور را با صراحت بیشتر پی می‌گیرند. در حقیقت درست این است که بگوییم برخی از نشریات داخلی، شعبه‌های ایرانی‌نمای رسانه‌های رسمی رژیم‌های متخاصم علیه ملت ایرانند.

اکثر اصلاح‌طلبان دیگر علاقه‌ای به امام خمینی 
و اعتقادی به جمهوری اسلامی ندارند
مجيد انصاري از اعضای مجمع روحانیون 26 تیر 97  در گفت وگو با روزنامه ايران ادعا کرد: «معتقدم که بايد دلسوزانه مشکلات کشور را رصد کنيم و به مسئولان منتقل کنيم. چرا بايد رابطه اصلاح طلبان با رهبري انقلاب کمرنگ يا قطع باشد؟ (الان قطع است؟) عملا همين است. نمي‌خواهم آسيب‌شناسي کنم اما شخصيت بزرگ و متفکر و محبوب اصلاحات مثل آقاي خاتمي مي‌تواند با دنيا حرف بزند. ايشان ظرفيتي براي نظام است». این اظهارات مغلوط و توام با مغالطه در حالي است که اولا شمار زيادي از اصلاح طلبان در چند ديدار رهبر معظم انقلاب طي يک سال گذشته با مسئولان نظام و چهره‌هاي سياسي حضور داشته‌اند و حتي برخي از آنها درخواست وقت براي ملاقات چند نفره با رهبري داشته و ملاقات کرده‌اند.
اما پاسخ سوال مغلوط آقاي انصاري، نزد برخي عناصر فتنه‌گر و خيانتکار لانه کرده در مجمع روحانيون ( و برخي عناصر حزب منحله مشارکت و نظاير آنها) است. روشن است که وقتي نظام به طيف هاي مختلف اعتماد مي‌کند و يا آغوش باز، آنها را در فضاي سياسي عمومي و انتخابات مي‌پذيرد، توقع خيانت و هم‌داستاني و همراهي با دشمنان انقلاب را ندارد. اين خيانت و جنايت در برخي سالهاي دوره موسوم به اصلاحات و سپس فتنه 78 و خيانت‌هاي افراطيون در مجلس ششم و سپس با ابعادي بزرگ‌تر در فتنه 88 و پس از آن (بزک کردن آمريکا و متهم وانمود کردن امام و نظام) مکررا اتفاق افتاد. کار به جايي رسید که تاج زاده (رئیس ستاد انتخابات و معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات گفت: «اکثر اصلاح‌طلبان اعتقادی به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه ندارند». پیش از او، عیسی سحرخیز مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد دولت خاتمی اذعان کرده بود «بسیاری از اصلاح‌طلبان برخلاف اول انقلاب، دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند».

دشمن «آتو» دارد
 که خاتمی نمی‌تواند با براندازان مرزبندی کند؟!
چرا سران مجمع روحانیون نظیر خاتمی و حزب اتحاد ملت (بازسازی شده حزب مشارکت) حتي در لفظ نيز به‌دهان اين اراجيف‌گويان نزدند و برائت نجستند؟! آنها کدام « آتو» را  نزد دشمنان داشتند که در 8 ماهه فتنه و آشوب 88 تا آخر مسير بن‌بست با ضدانقلاب همراهي کردند و حتي يک بار زبان به اعلام برائت و مرزبندي نسبت به شعار «انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است»، «نه به جمهوري اسلامي»، و هتاکی به ساحت امام حسین علیه‌السلام نگشودند بلکه خود ترتيب‌دهندگان و تحريک کنندگان همين آشوب‌هاي مطلوب دشمن بودند؟! اکنون نیز کمترین نشانه ندامت در این طیف آن است که به‌جای قلنبه‌گویی درباره مشکلات کشور و ارتکاب نفاق نسبت به دولت، از گذشته پر خیانت و جفا اعلام انزجار کنند و بخشی از مافات را جبران کنند؛ همان که رهبر بصیر و صبور انقلاب به استناد قرآن حکیم فرمودند «إِلا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ». توبه قابل قبول، مختص کسانی است که برگردند و فساد خود را اصلاح و جبران نمایند و حقیقتی را که وارونه نشان داده و موجب فتنه و آشوب شدند، به روشنی بازگو کنند.