به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۰

   دلبر توکلی
مادر در زندان: سایۀ پشت شیشۀ روزهای ملاقات

"مادر" سایه ای بود که در روزهای ملاقات از پشت شیشه می دیدم. تصویری مبهم در کنار تصویر واضح نگهبانی که همیشه در روزهای ملاقات کنارم می ایستاد...

نسرین ستوده  
"مادر" سایه ای بود که در روزهای ملاقات از پشت شیشه می دیدم. تصویری مبهم در کنار تصویر واضح نگهبانی که همیشه در روزهای ملاقات کنارم می ایستاد...

چه بسیارند زنان ومردانی که سهم شان ازعدالت، در نظام جمهوری اسلامی، طی 32 سال گذشته، زخم های روح، بوده که هرگزمداوا نشده است، مادرانی که مجرم یا غیرمجرم، درحسرت دیدارفرزندان شان روزهای زیادی راپشت میله های زندان سپری کردند وفرزندانی که گاه، حتا از دیدار سایه ی مادر نیز محروم شدند. این در حالی است که محققان واندیشمندان تربیتی برنقش والدین در آرامش و سلامت روانی فرزندان تاکید می کنند و معتقدند: "كودك براي رشد سالم و كامل رواني و شخصيتي و بهره مندي از روحيه خوب و رشد پاينده نياز دارد كه دوران كودكي مناسبي داشته باشد و در زيرچترمحبت پدر ومادربه شخصيت سالم دست يابد و براي زندگي اجتماعي آماده شود. غيبت هریک از والدين به هر علت كه باشد، به ويژه در صورتي كه مسئله زندان طرح شود تاثیری منفی در تمام زندگی فرد می گذارد."

"نیما عزت پور" که ازنخستین روزهای تولد تا 5 سالگی، هر هفته به همراه مادربزرگش درسالن ملاقات زندان های" اوین"،" قزل حصار" و"کرج" به دنبال سایه ای روشن تر از چهره ی "مادر" می گشت درپاسخ به این پرسش که، دیدن مادر در پشت میله های زندان، چه تاثیری در زندگی او داشته است گفت :"تاثیر آن روزها ونبود مادر، چیزی نیست که از بین برود یا فراموش شود، یک دوره ای از زندگی است که دیگر قابل بازگشت نیست، در آن دوره از زندگی، بچه چیز هایی را بدست می آورد، می شناسد ویاد می گیرد که در هیچ دورانی از زندگی نمی تواند آن را یاد بگیرد، وقتی در آن دوران، یاد نگرفت این کمبود در تمام زندگی اش وجود خواهند داشت، زندانی شدن مادرم از همان نخستین ماه های تولدم، تاثیر جدی روی زندگی من داشت وپس لرزه های آن هنوز آزارم می دهد."

این جوان 28 ساله در ادامه گفت:" از یکی – دو سال اول زندانی شدن مادرم وروزهای ملاقات چیزی بیاد نمی آورم. اما تعریفی که بعد ها همیشه از "مادر" داشتم این بود که، مادرم کسی است ودر جایی است که گاهی می رویم واو را می بینیم وبر می گردیم وکم کم با آن کنار آمده بودم ."

نیما عزت پور، که در آن روزها پدرش هم کشور را ترک کرده بود، در پاسخ به این پرسش که چقدر در دوران کودکی، تفاوت زندگی خودش با بچه های فامیل ودوستان وهم بازی هایش را احساس می کرد، گفت:" این چیزی بود که من همیشه حس می کردم ودایی من همیشه سعی می کرد که به طریقی این فضا را متعادل کند. اما خب، من همیشه می دانستم که او پدرم نیست ومادربزرگم هم مادرم نیست. همیشه یک فاصله ای وجود داشت."

مادرزندانی وجا به جا شدن معنی لغات در ذهن کودک

روان شناسان معتقدند یکی از بدترین مواقع جدایی مادر وفرزند، سن بین 2 تا 6 سالگی کودک است.
دکترفواد صابران روانپزشک مقیم پاریس، با تاکید بر این امر می گوید:"سن بین 2 تا 6 سالگی زمانی است که بچه دارد وارد دنیای زبان وحرف زدن می شود ومی خواهد لغات برایش معنی داشته باشند. وقتی از مادرجدا می شود به نوعی معنی لغات را از دست می دهد درواقع معنی لغات برایش جا به جا می شود ، "مادر" دیگر "مادر" نیست. " مادر" برایش می شود "عمه "،" بابا بزرگ" یا " برادر"، یعنی مفهومش عوض می شود."

او در خصوص تاثیر دوری از مادری در دوران کودکی می گوید: "بچه از هنگامی که نطفه اش در رحم مادر شکل می گیرد با ضربان قلب، عضلات، احساسات وبوی مادر آشنا می شود وزمانی که بدنیا می آید تا جایی که ممکن است نباید او را از مادر جدا کرد چون این جدایی می تواند در تمام زندگی اش تاثیر منفی بگذارد، بسیارند افرادی که در کودکی از مادر خود جدا شده اند وهمیشه در زندگی پی چیزی می گردند که پیدا نمی کنند."

این روانپزشک با تاکید بر این که، اگر کودک نتواند دلیل نبود مادر را بفهمد، بسیاری از مفاهیم در زندگی او جا به جا شده ومی تواند در آینده اش تاثیر منفی جبران ناپذیری بگذارد، گفت :"هر کاری که با بچه می کنیم او به دنبال یک دلیل برایش می گردد اگر می بوسیمش یا او را سرزنش می کنیم ویا هر حرکت دیگری، او به دنبال دلیل ومعنی این حرکت می گردد. حال اگر بچه ای مادرش در زندان است ونتوان به او فهماند که دلیل این جدایی اش از مادر چیست، همیشه در زندگی برایش یک چیزهایی حل نشده باقی می ماند ومعنای یک لغاتی برایش نا مفهوم خواهد ماند. البته اگر توضیحی که برایش داده می شود را فهمید می تواند در زندگی براحتی جلو برود واگر نه، در همان بچگی می ماند، به همین دلیل هم همیشه باید به بچه حقیقت را گفت. روانکاوها به این نتیجه رسیده اند که از روز اول باید برای بچه حرف زد واوضاع را برایش شرح بدهند حتی اگرنیاز شد، صد بار وتنها وبا آرامش برای کودک باید ماجرا را توضیح داد. او باید بتواند به گفته های پدر اعتماد کند. باید چیزی از طرف مادر، عکس ویا لباسش رابه او برساند تا بداند که مادر بیادش هست و به مرور بچه با این موضوع آشنا شود. حتا یک نقاشی کوچک از طرف مادرکمک می کند تا در بچه عقده زیاد ایجاد نشود وبه مرور مشکلات اطرافش را بفهمد."

محرومیت ازدیدار مادر، مجازات فرزندان نسرین ستوده

"حتی درصورت مجرم بودن فرد، مجازات باید طرفش کسی باشد که از نظر دستگاه قضایی مجرم است. مجازات باید فرد را نشانه گیری کند، نه خانواده وفرزندانش را."
فرزندان و همسر نسرین ستوده

رضا خندان، همسر نسرین ستوده حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال اجتماعی که در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شد با اشاره به این موضوع در ادامه گفت :"واقعیت این است که همسر من اولین زنی نیست که باز داشت شده، نه به دلایل سیاسی، بلکه به دلایل هم سیاسی وهم غیر سیاسی، افراد بسیار زیادی نه تنها در ایران، بلکه در تمام دنیا در زندان هستند وخیلی از آنها هم بچه دارند وشاید شرایطی شبیه به ما دارند، مشکلی که پیش می آید این است که وقتی کسی زندانی می شود اگر چنانچه جرمش قطعی شده باشد که بعد از 8-9 ماه در مورد همسر من اینطور نیست وایشان در بازداشت موقت هستند واتهام به ایشان زده شده اما هنوز هیچ حکم قطعی صادر نشده است. مفهوم این حرف این است که هر لحظه ممکن است که دادگاه صالحی برگزار شد و او تبرئه شود وبخواهد بیاید بیرون ومعلوم نیست تاوان این همه فشار وآزار واذیتی که بچه ها وخانواده وخودش در آن شرایط خیلی ویژه تحمل کرده را چه کسی می دهد وچه کسی پاسخگو خواهد بود؟ وچرا باید این شرایط پیش بیاید؟"

او با تاکید بر این که اعمال فشار از طریق فرزندان وخانواده به این زندانی صورت می گیرد گفت:"در مورد همسر من وخانواده ما، این کاملا مشهود هست مخصوصا این که تصور ما از ادامه بازداشت همسرم واعمال فشار از طریق خانواده بخصوص فرزندان مان است ومن فکر می کنم این یک موضوعی است که نباید آن را نادیده گرفت . در طول این 8-9 ماه که همسرم در بازداشت به سر می برد مخصوصا برای ملاقات ها بسیار مشکل داشتیم، در طول چند ماه اول که غیر از یک مورد استثنایی که بچه ها بدون حضور من توانستند مادرشان را ببینندوآن هم در حضور مامورانی بود که بالای سرشان ایستاده بودند وبه هیچ عنوان نمی توانستند راحت باشند. بعد از مدت ها هم ملاقات کابینی شروع شد که بچه ها را بخاطر شرایط ویژه ای که دارد نمی بردیم ."

رضا خندان در خصوص شرایط ملاقات کابینی گفت:"برای مدتی دخترم رابه ملاقات کابینی می بردیم اما پسرم را نه، دلایلی هم برای خودم دارم وبا خیلی ها مشورت کردم و توصیه کردند او را نبرم چرا که برای بچه3 ساله به هیچ وجه قابل توجیه نیست که مادرش را از پشت شیشه ببیند. ملاقات کابینی، واقعا یک ملاقات وحشتناکی است. در این ملاقات با دو ردیف شیشه خیلی ضخیم مواجه هستید وگوشی خیلی ناجور که صدا از آن رسا شنیده نمی شود وتصویری که مبهم است وبیشتر سایه ای از فرد دیده می شود تا چهره اش، حالا تصور کنید که بچه چگونه از آنجا باید مادرش را ملاقات کند وما او را نمی بردیم تا این که یکی دو ماه پیش گفتند که هماهنگ کنیم تا بعد از ملاقات کابینی ما بچه ها بتوانند ملاقات حضوری با مادرشان داشته باشند که غالبا این ملاقات هم بین 5 تا 10 دقیقه بوده است که اصلا کافی نیست، در 8 ماه گذشته پسرکوچکم ودخترم درمجموع به طور حضوری شاید یک ساعت مادرشان را ملاقات کردند."

همسرنسرین ستوده در پاسخ به این پرسش که زندانی شدن مادر چه تاثیری روی درس وروحیه دو فرزند 11 و3 ساله انان داشته است گفت:"برداشتی که من از ذهنیت دخترم دارم این است که به هیچ وجه نسبت به کارهایی که مادرش کرده نگاه منفی ندارد و کاملا بر عکس است او مطمئن است که مادرش هیچ گناهی را مرتکب نشده وبابت چه کارهایی در زندان است، چون می دانید که بچه هایی که در سن یازده سالگی هستند ( نه تنها دخترمن، بلکه همکلاسی ها یی که دارد) به هیچ عنوان تصوری از مجرم بودن ندارند واین کافی است که بچه ها قضاوت درستی از مسئله داشته باشند. همسرم در زندان، نه تنها نگران خود مهراوه، بلکه نگران دوستانش بود که نکند در مدرسه احیانا صحبتی کنند که باعث آزار فرزندمان شود . من این موضوع را یک بار با یکی از دوستان که بچه هایش در همان مدرسه هستند مطرح کردم واوگفت که اصلا بچه ها چنین تصوری ندارند وبا یک نگرش دیگری به زندانی بودن مادر مهراه، نگاه می کنند وتصورشان این است که همسرم قهرمان ملی است آنان در عالم کودکانه خود با این تعابیر موضوع را می بینند. بنا براین، مهراوه به هیچ عنوان نگرش منفی نسبت به کارهای مادرش ندارد والان هم نه مهراوه بلکه هیچ کسی در خانواده چنین تصوری را ندارد. اما نیما سنش کم است وهیچ تعریفی از واقعه ندارد وهر روزی که می گذرد کم کم مفاهیم برایش روشن می شود واژه های زندان، نرده،پلیس وهمه این ها چیزهای خاصی رااین روزها برایش تداعی می کند. متاسفانه در ذهن بچه، برخی واژگانی که در دنیا شاید مفهوم خیلی مثبتی دارد تغییر پیدا می کند، فرض بفرمائید پلیس نماد امنیت است وشاید بتوان گفت آرامش،( اما بیشتر امنیت است ) وبادیدن پلیس باید احساس امنیت کنیم اما درمورد این بچه ها برعکس است. با دیدن نه تنها پلیس، بلکه نگهبان پارک یا ساختما ن که یونیفرمی شبیه یونیفرم نظامی بخواهد داشته باشد، وحشت می کنند."

نسرین ستوده که مادر دو کودک است در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهامات تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، به ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور شد و همچنین به اتهام بدحجابی در یک فیلم سخنرانی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است اوهم اکنون درزندان به سرمی برد. این فعال حقوق بشر در نامه ای برای پسرش نوشت :" چگونه برایت توضیح دهم که آمدنم به خانه دست خودم نیست تا به سویت پر بکشم، تو که به پدرت گفته بودی به مامان بگو کارش را تمام کند و به خانه برگردد."

منبع: رادیو فرانسه